به گزارش اکوایران، وعده دونالد ترامپ برای تولید نفت بیشتر در خاک آمریکا که با جمله معروف او یعنی: «حفاری کن، عزیزم، حفاری کن!» همراه شده است، شبیه به ایده استفاده از جایگاه آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت جهان به‌عنوان سلاحی برای از بین بردن درآمدهای نفتی روسیه است که به این کشور کمک‌ می‌کند تأمین مالی جنگ در اوکراین را ادامه دهد.

به نوشته فایننشال تایمز، این موضوع معمولا دارای دو نکته است: اول اینکه آمریکا می‌تواند نفت خام خود را به بازار سرازیر کند و قیمت‌ها را پایین بیاورد و با این کار، نفت گران روسیه را در حاشیه قرار دهد. نکته دوم این است که افزایش تولید نفت توسط ایالات متحده می‌تواند شرایط را برای تحریم کامل صادرات نفت روسیه فراهم کند، بدون آنکه بازار جهانی دچار کمبود شود و قیمت نفت سر به فلک بکشد.

هم‌اکنون موجی از تردید در میان کارشناسان صنعت نفت درباره امکان‌پذیر بودن اجرای برنامه اقتصادی اسکات بسنت که نامزد هدایت وزارت خزانه‌داری آمریکا شده است، وجود دارد. برنامه او موسوم به 3-3-3 شامل افزودن 3 میلیون بشکه نفت دیگر به تولید روزانه آمریکا تا سال 2028 است. ساختار هزینه‌های نفت شیل - موتور اصلی رشد تولید نفت ایالات متحده در 15 سال گذشته – به‌گونه‌ای است که طبق گفته فدرال رزرو دالاس، تولیدکنندگان نفت به‌طور متوسط به پیش‌بینی قیمت 64 دلار در هر بشکه برای حفر چاه جدید نیاز دارند.

اگر قیمت نفت به کمتر از 50 دلار به ازای هر بشکه برسد، روند استخراج نفت در تعداد نسبتا زیادی از چاه‌های فعال ایالات متحده متوقف خواهد شد. دولت آمریکا ممکن است قوانین را کاهش دهد و زمین‌های فدرال بیشتری را برای حفاری در اختیار قرار دهد و به‌طور بالقوه فرصت‌هایی را برای دسترسی به چاه‌های نفت دارای ظرفیت تولید بیشتر که قیمت سربه‌سر پایین‌تری دارند، فراهم کند اما این تغییرات نیز یک تأثیر قابل توجه نخواهند داشت.

با وجود اینکه دولت بایدن با وجود تمام اقدامات و اظهاراتش برای حفاظت از محیط زیست، رویکرد سختگیرانه‌ای در قبال صنعت نفت نداشته است؛ بنابراین، فشار قابل توجهی از نظر نظارت مقامات آمریکا بر این صنعت وجود ندارد که با روی کار آمدن دولت ترامپ از میان برداشته شود.

نفت آمریکا

از لحاظ تئوری، دونالد ترامپ ممکن است با کاهش درآمد دولت از بشکه‌های نفت‌ تولیدشده در زمین‌های فدرال، تولید بیشتر را تحریک کند اما هم‌اکنون نیز نرخ درآمد دولت آمریکا از نفت تولیدشده در زمین‌های فدرال بسیار پایین‌تر از عمده کشورهای جهان است.

یک گزینه دیگر می‌تواند ارائه امتیاز کاهش درآمد بر مالیات شرکت‌ها به واسطه افزایش تولید نفت باشد، اما این اتفاق با دیگر بخش‌های برنامه بسنت در تضاد خواهد بود. حتی اگر برنامه تولید نفت عملی شود، تاریخ اعلام‌شده برای تحقق آن یعنی سال 2028، به‌طور قطع نمی‌تواند وعده ترامپ مبنی بر توقف جنگ در اوکراین در هفته‌های نخست آغاز ریاست‌جمهوری او را محقق کند.

افزایش تولید نفت معمولا در نتیجه سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و برنامه‌ریزی رخ می‌دهد و اغلب مربوط به زمان‌هایی می‌شود که قیمت‌های نفت بالا هستند و رشد اقتصادی قوی است. امروزه، روسیه دارای منابع زیادی برای ادامه رشد تولید نفت نیست و از زمان آغاز جنگ در اوکراین از سال 2022، عمده پروژه‌های نفتی جدید این کشور به تعویق افتاده‌اند.

روسیه ممکن است حتی برای حفظ یک سطح ثابت تولید نیز دچار مشکل شود، به‌ویژه پس از مصرف ذخایر ظرفیت اضافی تقریبا 1 میلیون بشکه در روز که تحت توافقات اوپک‌پلاس از خط تولید خارج شده بود.

اما حفظ کاهش قابل کنترل 2 تا 3 درصدی در سال برای روسیه هزینه زیادی ندارد. طبق برخی تخمین‌ها، در حال حاضر هزینه متوسط تولید، پالایش و انتقال نفت به پایانه‌های صادرات از چا‌ه‌های نفت فعلی روسیه بین 11 تا 12 دلار به ازای هر بشکه است و این هزینه با در نظر گرفتن حفاری و پروژه‌های توسعه در میادین نفتی فعلی به 17 دلار به ازای هر بشکه افزایش می‌یابد.

البته این هزینه‌ها با بالا رفتن تورم، افزایش یافته است، اما از آنجایی که هزینه‌ها بر حسب روبل است، بنابراین تضعیف پول ملی روسیه باعث پایین آمدن هزینه‌های دلاری می‌شود. حتی با در نظر گرفتن این موضوع که برنامه‌های آمریکا کار کند و این کشور با عربستان سعودی برای کاهش قیمت‌های نفت به زیر 50 دلار به ازای هر بشکه به توافق برسد، بعید است که این اتفاق باعث شود روسیه تولید نفت خود را کاهش دهد.

درست است که تراز تجاری روسیه در چنین شرایطی با آسیب همراه و تغییر 10 دلاری در هزینه‌های صادرات به ازای هر بشکه به 25 میلیارد دلار در سال تبدیل می‌شود، اما این هزینه کمتر از 7 درصدِ کل صادرات روسیه است و حتی کمتر از مازاد حساب جاری سالانه کنونی این کشور محسوب می‌شود.  

آمریکا روسیه

همچنین زیان‌های اضافی در تجارت گاز روسیه به وجود می‌آید، زیرا قیمت‌های گاز در قراردادهای چین به قیمت‌ نفت مرتبط است. با این حال، حجم گاز صادراتی روسیه به چین بسیار کمتر از نفت است و همین مسئله باعث می‌شود زیان عرضه گاز به چین بسیار کمتر باشد.

از سوی دیگر، اضافه شدن 3 میلیون بشکه نفت دیگر به تولید روزانه آمریکا برای جایگزینی 7 میلیون بشکه نفتی که روسیه در حال حاضر به‌شکل روزانه صادر می‌کند، کافی نخواهد بود. در نتیجه، تلاش برای تحریم کلی نفت روسیه از بازارهای جهانی، در حال حاضر بسیار مخرب است.

فایننشال تایمز مدعی شده این استراتژی عمدتا برای ایران در سال 2018 نتیجه‌بخش بود، اما در آن زمان آمریکا تنها 3 میلیون بشکه نفت در روز را باید جایگزین می‌کرد. روسیه یک نقش بسیار بزرگ‌تر در بازارهای جهانی نفت ایفا می‌کند و هیچ راه‌حل سریعی وجود ندارد که بتوان آن را تغییر داد، حتی اگر تمام شرایط طبق برنامه‌های بسیار جاه‌طلبانه ترامپ و وعده‌های انتخاباتی او پیش برود.

از زمان آغاز جنگ در اوکراین، غرب موفق شده است درآمدهای نفتی روسیه را با کاهش همراه کند، اما آمریکا و متحدانش در کاهش بیشتر درآمدهای نفتی این کشور با چالش روبه‌رو شده‌اند. تاکنون، ترامپ و همکارانش استراتژی موفقیت‌آمیز قابل قبولی برای کوتا‌ه‌مدت تا میان‌مدت ارائه نکرده‌اند. بر این اساس، عاقلانه است که برنامه‌ها و استراتژی‌هایی در رابطه با روسیه با این فرض طراحی شود که درآمدهای نفتی کرملین کاملا مقاوم است و نمی‌توان آن را به‌شدت کاهش داد.