به گزارش اکوایران، به سنت ادوار پیشین، گروه بین‌المللی بحران با آغاز سال نوی میلادی پیش‌بینی خود را از ۱۰ درگیری بین‌المللی که جهان در سال ۲۰۲۵ شاهد آن خواهد بود را ارائه کرده است.

اکوایران این گزارش مفصل را در پنج بخش ترجمه کرده که  بخش اول، بخش دوم و بخش سوم آن پیش از این منتشر شده و در ادامه بخش چهارم آن را می‌خوانید:

5. ایران در برابر آمریکا و اسرائیل

در نیمه اول سال 2024، ایران همچنان محور مقاومت خود –شامل دولت اسد در سوریه و گروه‌های منطقه‌ای مانند حزب‌الله در لبنان، گروه‌های شیعه در عراق و سوریه، حوثی‌ها در یمن، و حماس و جهاد اسلامی فلسطین در غزه – را به عنوان ابزاری برای تأمین حفاظت و نفوذ منطقه‌ای خود می‌دید.

اما چند ماه می‌تواند تغییرات زیادی ایجاد کند. در ماه ژوئیه، اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در تهران ترور شد. در ماه سپتامبر، اسرائیل صدها دستگاه ارتباطی حزب‌الله، از جمله پیجرها و دیگر تجهیزات را منفجر کرد و بسیاری از فرماندهان میانی این گروه را از میدان خارج کرد. حملات هوایی و یک عملیات زمینی متعاقب آن، منجر به ترور حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله، و آسیب به نیروها و دارایی‌های نظامی آن شد، در حالی که بسیاری از روستاهای جنوب لبنان ویران شدند.

ادعا شده حملات اسرائیل در ایران در اواخر ماه اکتبر، اهداف دفاع هوایی و تولید موشک را هدف قرار داد. در اوایل دسامبر، با سرنگونی بشار اسد توسط شورشیان سوری، ایران یک متحد کلیدی را که میلیاردها دلار برای حمایت از آن هزینه کرده بود، از دست داد، همچنین مسیرهای اصلی هوایی و زمینی که برای تجهیز حزب‌الله استفاده می‌کرد، قطع شدند.

تهران هنوز هزاران موشک بالستیک در اختیار دارد (در ماه اکتبر، حدود 30 موشک از 180 موشک پرتاب شده از سامانه‌های دفاعی اسرائیل عبور کردند)، به همراه نیروهای متحد در عراق و حوثی‌هایی که از یمن به اسرائیل حمله می‌کنند. ممکن است حزب‌الله نیز دوباره سازماندهی شود. اما در اطراف مرزهای سرزمین‌های اشغالی، محور مقاومت که ایران آن را به عنوان عامل بازدارنده در برابر حملات اسرائیل یا آمریکا می‌دید، آسیب دیده است. از دیدگاه تهران، بالای سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل و ریسک‌پذیری جدیدا افزایش یافته آن نیز نگران‌کننده است.

ریسک هسته‌ای

با این حال، با وجود انگیزه آشکار برای دستیابی به بازدارندگی نهایی، این خسارات هنوز تهران را به تغییر محاسبات هسته‌ای خود وادار نکرده است. پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای ایران از زمانی که رئیس‌جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، از توافق هسته‌ای 2015 خارج شد، باعث شده است زمان گریز – یعنی مدت زمان لازم برای تولید مواد شکافت‌پذیر برای یک کلاهک جنگی – تقریباً به صفر برسد (تولید کلاهک چند ماه بیشتر زمان می‌برد). درخواست‌ها در تشکیلات ایران برای این اقدام در حال افزایش است. با این حال، فعلاً به نظر می‌رسد که مقامات در تهران همچنان امتیازات هسته‌ای را به عنوان راهی برای رفع تحریم‌ها و احیای اقتصاد می‌بینند. تهران همچنین ممکن است نگران باشد که سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل یا آمریکا بتوانند حرکات هسته‌ای فراتر را شناسایی کنند.

برخی از مشاوران ترامپ، همانند برخی از اسرائیلی‌ها، موقعیت فعلی را فرصتی جسورانه می‌دانند. تلاش برای اقدام علیه سیستمی که محبوب نیست اما شکننده هم نیست، اشتباهی بزرگ خواهد بود. 

مسعود پزشکیان.jpg 2

حتی نابودی سایت‌های هسته‌ای ایران، که عمیقاً در زیرزمین هستند، به یک کارزار هوایی با استفاده از تسلیحات سنگرشکن نیاز دارد. چنین حملاتی ممکن است تهران را که خطر وجودی را حس می‌کند، به واکنشی تمام‌عیار وادار کند. شلیک هزاران موشک به اسرائیل، همراه با حملات به نیروهای آمریکایی در عراق و حملات حوثی‌ها به خطوط کشتیرانی دریای سرخ، می‌تواند ایالات متحده را وارد جنگی کند که ترامپ نمی‌خواهد.

تکرار فشار حداکثری

یک تلاش مجدد برای فشار حداکثری – با تشدید تحریم‌ها و اقدامات نظامی مشابه سیاست دوره اول ترامپ، شاید با هدف وادار کردن ایران به سازش بیشتر در آینده – گزینه‌ای کم‌خطرتر اما همچنان خطرناک خواهد بود. برخی گمان می‌کنند تحریم‌ها می‌توانند به دیپلماسی کمک کنند، اما فشار حداکثری مانند ریختن بنزین روی منطقه‌ای خواهد بود که از پیش از این در آتش می‌سوزد.

قدرت‌های عربی خلیج‌فارس، که در دوره اول ترامپ از رویکرد سختگیرانه او حمایت کردند اما از آن زمان روابط خود با تهران را ترمیم کرده‌اند، هشدار می‌دهند که تکرار این رویکرد می‌تواند به تشدید تنش‌ها منجر شود. افزایش فشارها همچنین می‌تواند پنجره دیپلماسی که در حال حاضر باز است را ببندد. رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، ظاهراً تأیید لازم را برای تعامل دیپلماتیک دارد.

یک گزینه بهتر می‌تواند شروع با مذاکرات باشد. تعیین محدودیت‌هایی برای برنامه هسته‌ای ایران سخت‌تر از یک دهه پیش است، اما دسترسی کامل بازرسان و حذف ذخایر اورانیوم غنی‌شده نزدیک به سطح تسلیحاتی می‌تواند نقطه شروع باشد. دیگر مفاد ممکن است ساده‌تر باشد. با اتفاقات اخیر، این بار، ممکن است یک توافق منطقه‌ای عملی‌تر باشد. ایران که اکنون محتاط‌تر شده، ممکن است به امتیازاتی که پیش‌تر غیرقابل‌تصور بود، تن دهد.

6. هائیتی

بسیاری از امیدهای هائیتی‌ها به اینکه یک دولت جدید و مأموریت پلیس چندملیتی به رهبری کنیا بتواند از نفوذ باندهای جنایتکار در کشور بکاهد، نقش بر آب شده است. 

پس از ترور رئیس‌جمهور جوونل موئیز در ژوئیه 2021، باندها بخش زیادی از هائیتی را به کنترل خود درآوردند. این گروه‌ها که به‌طور تاریخی توسط نخبگان برای سودجویی یا حذف رقبا استفاده می‌شدند، اکنون قدرتمندتر و مستقل‌تر شده‌اند. در اوایل سال 2024، یک اتحاد از باندهای پیش‌تر متخاصم، معروف به «ویو آنسام»، پایتخت هائیتی، پورتو پرنس، را به محاصره درآورد.

آریل هنری، نخست‌وزیری که پس از کشته شدن موئیز قدرت را در دست گرفت و محبوبیت چندانی نداشت، در آن زمان در نایروبی مشغول نظارت بر ایجاد مأموریت پلیس بود و نتوانست به کشور بازگردد. هنری تحت فشار همسایگان کارائیب، ایالات متحده و دیگر کشورها استعفا داد. یک شورای انتقالی ریاست‌جمهوری، با نمایندگانی از نیروهای سیاسی و اجتماعی اصلی، قدرت را در دست گرفت. در ماه ژوئن، نیروهای کنیایی شروع به ورود به هائیتی کردند و مأمور شدند با پلیس هائیتی برای مقابله با باندهایی که شمار اعضایشان حدود 12,000 نفر تخمین زده می‌شود، همکاری کنند. 

اما شورای جدید و نیروهای خارجی نتوانسته‌اند آرامش را به کشور بازگردانند. سیاستمداران دچار اختلاف شده‌اند و رسوایی‌های فساد اعتبار شورا را از بین برده است. در میان این هرج‌ومرج، برگزاری انتخابات جدید – که آخرین بار در سال 2016 برگزار شد – برای ایجاد دولتی مشروع‌تر، بعید به نظر می‌رسد. تصمیم نایروبی برای اعزام نیروهای شبه‌نظامی ستودنی بود، همان‌طور که تصمیم واشنگتن برای تأمین بخش اعظم بودجه آن، اما نیروها بسیار اندک هستند (تاکنون فقط 400 پلیس به‌جای 2,500 نیروی برنامه‌ریزی‌شده). این نیروها فاقد هلیکوپتر، پهپاد یا قایق بوده و به‌سختی توانسته‌اند خارج از مرکز پورتو پرنس پیشروی کنند.

هائیتی پلیس کنیا

اعضای گروه دوم پلیس کنیایی پس از ورود به کشور کارائیبی هائیتی، به‌عنوان بخشی از یک مأموریت حفظ صلح، در پورتو پرنس از هواپیما پیاده شدند.

باندها بار دیگر جسور شده‌اند و به مناطقی که پیش‌تر به‌عنوان پناهگاه‌های امن شناخته می‌شدند، از جمله محله‌های مجلل پتیون‌ویل که محل سکونت سیاستمداران و تاجران است، حمله می‌کنند و این حملات را از طریق پخش زنده نمایش می‌دهند.

تنها در سال 2024، خشونت‌های مربوط به باندها جان بیش از 5,300 نفر را گرفت، 700,000 نفر را آواره کرد و تقریباً نیمی از جمعیت هائیتی را در وضعیت شدید ناامنی غذایی قرار داد. تیراندازی باندها مانع از پرواز خطوط هوایی تجاری ایالات متحده به پورتو پرنس شده است. در غیاب هرگونه حمایت رسمی، برخی جوامع برای دفاع از خود گروه‌هایی را سازماندهی کرده‌اند، و شبه‌نظامیانی که ظاهراً به پلیس مرتبط هستند، اعضای مظنون باندها را کشته‌اند و نگرانی‌ها درباره احتمال ورود هائیتی به یک نوع جنگ داخلی را برانگیخته‌اند.

مأموریت حافظ صلح

دولت انتقالی از سازمان ملل درخواست کرده است که یک مأموریت کامل حافظ صلح به هائیتی اعزام کند، علی‌رغم سابقه نه‌چندان درخشان این نهاد در هائیتی (شامل رسوایی‌هایی مانند انتشار وبا ناشی از نیروهای حافظ صلح و سوءاستفاده جنسی از هائیتی‌ها). 

اینکه آیا مأموریتی از سوی سازمان ملل اعزام خواهد شد یا خیر، هنوز مشخص نیست. روسیه و چین نسبت به این موضوع تردید دارند و به نبود یک راه‌حل سیاسی برای بحران یا برنامه‌ای روشن درباره چگونگی غلبه نیروهای حافظ صلح بر باندها اشاره می‌کنند. بسیاری از کارشناسان غربی نیز به‌طور ضمنی با این نظر موافق هستند. با توجه به مخالفت جمهوری‌خواهان با سازمان ملل، به نظر نمی‌رسد رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، دونالد ترامپ، از چنین مأموریتی حمایت کند. او بیشتر تمایل دارد مهاجران هائیتی را اخراج کند تا اینکه برای تقویت پلیس این کشور منابع مالی تأمین کند. 

با این حال، سقوط بیشتر هائیتی در آشوب ممکن است موج جدیدی از مهاجران را به سمت فلوریدا، یکی از پایگاه‌های اصلی ترامپ، روانه کند. 

پس از ورود به کاخ سفید، شاید ترامپ در این باره تجدیدنظر کند. نیروهای حافظ صلح سازمان ملل دست‌کم می‌توانند سربازان، تجهیزات، قدرت بازدارندگی قوی‌تر و احتمالاً تخصصی در خلع سلاح جنگجویان را به همراه بیاورند.

مذاکره با باندها

سؤال دیگر این است که آیا مذاکرات با رهبران باندها یا یک آتش‌بس محتمل است یا خیر. هائیتی‌ها به‌شدت از باندها بیزارند و ایده مذاکره با آن‌ها را رد می‌کنند. اما تسلط باندها بر پایتخت و جاده‌های اصلی کشور نشان می‌دهد که مقامات ملی در حذف کامل آن‌ها دچار چالش خواهند شد. گفت‌وگوی محتاطانه‌ای که به یکپارچگی دولت هائیتی لطمه‌ای نزند، شاید بخشی از مسیر بازگشت به صلح را فراهم کند.