با ورود جنگ اوکراین به سومین بهار خود، رهبران برزیل، چین، واتیکان و جاهای دیگر از اوکراین خواسته‌اند تا وارد مذاکرات با روسیه شود. استدلالشان بر این بوده که بعید است نیروهای اوکراینی بتوانند از خطوط مستحکم روسیه عبور کنند و کی‌یف به ناچار باید واقعیت الحاق ارضی روسیه را به رسمیت بشناسد.

به نوشته فارن افرز، اوکراین با موفقیت از پهپادها برای نظارت و حمله به اهداف روسی استفاده کرده، اما پهپادها به تنهایی نمی‌توانند جنگ را ببرند. بنابراین، اوکراین که با کمبود سلاح و پرسنل دست‌وپنجه نرم می‌کند، قادر به بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته نخواهد بود. روسیه با موفقیت این نبرد را به یک رویارویی فرسایشی تبدیل کرده که در آن مسکو چندین مزیت دارد: جمعیت بیشتر، ظرفیت صنعتی‌دفاعی بالاتر و دفاع محکم در دونباس، خرسون و خصوصاً کریمه. با توجه به خستگی حامیان غربی و عدم انسجام حمایت مادی آن‌ها، این نوع جنگی است که اوکراین به سادگی نمی‌تواند در آن پیروز شود.

این درست است که رویارویی مستقیم و تک‌به‌تک با روسیه دیگر برای اوکراین عملی نیست. اما کی‌یف نباید تسلیم شود؛ بلکه به رویکرد جدیدی نیاز دارد. استراتژی بهتر صرفه‌جویی در استفاده از نیروهای اوکراینی و حفظ منابع محدودی است که از ایالات متحده و شرکای اروپایی دریافت می‌کند. اوکراین باید نحوه سازماندهی، تجهیز و تفکر در مورد جنگ را تغییر داده و از رویارویی مستقیم با نیروهای روسی به یک رویکرد نامتقارن و چریکی روی بیاورد. بدون شک، این کار روند جنگ را طولانی‌تر خواهد کرد، اما تغییر رویکرد به جنگ غیرمتعارف بهترین فرصت برای اوکراین را برای تضعیف عزم روسیه، هم در خط مقدم و هم در داخل، فراهم می‌آورد.

حمله‌ای محکوم به شکست

تا تابستان ۲۰۲۳، به نظر می‌رسید ارتش اوکراین که با وجود تجهیزات کم‌تر، با غیرت به خرج دادن عملکردی درخشان داشت، می‌تواند ارتش روسیه را شکست دهد. تهاجم فوریه ۲۰۲۲ روسیه سریعاً آسیب‌پذیری تانک‌ها و سایر وسایل نقلیه زرهی این کشور در برابر مهمات آمریکایی که در اختیار اوکراین بود را نشان داد. اراده و نوآوری تاکتیکی اوکراین، تجهیزات آمریکایی، مدیریت ضعیف روسیه و تحریم‌های سرسختانه‌ای که به رهبری آمریکا اعمال گشت، منجر به تلفات سنگین برای روسیه و حتی زمزمه‌های نارضایتی داخلی در این کشور شد. روسیه در جبهه استراتژیک هم در حال باختن بود. ائتلافی به رهبری آمریکا تحریم‌های سختی اعمال کرد که اقتصاد روسیه را فلج ساخت، فنلاند و سوئد به ناتو پیوستند و کشورهای اروپایی شروع به کاهش وابستگی خود به واردات انرژی از روسیه کردند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه هم عزم و توانایی مردم اوکراین برای مقاومت در برابر تهاجم و قاطعیت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور این کشور به عنوان رهبر جنگی را دست‌کم گرفته بود. احتمالاً به دلیل واکنش ضعیف بین‌المللی به حمله سال ۲۰۰۸ روسیه به گرجستان و الحاق سال ۲۰۱۴ کریمه، پوتین عمق اشتراک‌گذاری اطلاعات غرب با کی‌یف و سیل مهماتی که به اوکراین سرازیر می‌شد را نیز پیش‌بینی نمی‌کرد.

جنگ اوکراین خارکیف

با رسیدن بهار ۲۰۲۳، غرب خوش‌بین بود که ارتش اوکراین بتواند سرزمین‌های تحت اشغال نیروهای روس در امتداد رودخانه دنیپرو را پس بگیرد. به همین منظور، مشاوران نظامی آمریکا با نیروهای اوکراین برای برنامه‌ریزی یک ضدحمله در تابستان ۲۰۲۳ همکاری کردند. اما روند تهاجمی اوکراین متوقف گشت و ارتش اوکراین نگران کمبود تسلیحات مناسب برای یک عملیات زمینی بزرگ شد. در حالی که اوکراین منتظر کمک‌های غرب بود، روسیه خطوط دفاعی خود را تقویت کرد. تا زمان شروع عملیات، حتی ارتش آمریکا با تجهیزات بهتر و تجربه بیشتر نیز در صورت شکستن خطوط روسیه متحمل تلفات سنگینی می‌شد.

برای باز پس گیری مناطق تحت کنترل روسیه و نابودی نیروهای مستقر در آنجا، ارتش اوکراین نیاز به گرد هم آوردن نیروهای خود و انجام یک مانور بزرگ‌مقیاس ترکیبی از نیروهای زمینی و هوایی داشت. این کار مستلزم اعزام چندین لشکر متشکل از حداکثر ۵۰ هزار سرباز، تانک و نفربر زرهی با پشتیبانی آتش توپخانه و حملات هوایی برای حمله به مواضع روسیه بود؛ در حالی که سامانه‌های پدافند هوایی نیز از مواضع اوکراین محافظت می‌کردند. چنین عملیاتی در صورت اجرای صحیح می‌توانست به اوکراین امکان نفوذ و در نهایت، نابودی استحکامات روسیه را بدهد. این کار می‌توانست موضع در مذاکرات اوکراین را تقویت کرده و حتی روسیه را به انتخاب بین بسیج نیروهای بیشتر یا عقب‌نشینی از جنگ مجبور سازد. اما اوکراین از آموزش، دسترسی به سلاح و پشتیبانی نهادی لازم برای انجام چنین عملیاتی برخوردار نبود.

مهم‌تر از همه، نیروهای اوکراین به تسلیحاتی به غیر از آنچه دریافت می‌کردند، نیاز داشتند. به جای سلاح‌های میان‌برد که بخش عمده‌ای از کمک‌های غرب به کی‌یف را تشکیل می‌دهند، ضدحمله مذکور به تانک‌های پیشرفته‌تر آبرامز، جنگنده‌های اف-۱۶، موشک‌اندازهای هیمارس و موشک‌های پاتریوت نیاز داشت. پیش از عملیات، اوکراین درخواست این سامانه‌های تسلیحاتی را داد و در صورت دریافت آن‌ها به مقدار کافی، ممکن بود ضدحمله موفقیت‌آمیز باشد. اما بدون آن‌ها، محکوم به شکست شد. ایالات متحده و شرکای دیگر در ابتدا از ارسال این سلاح‌ها به دلیل ترس از تشدید درگیری پرهیز داشتند و زمانی که سرانجام با ارسال آن‌ها موافقت کردند، دیگر برای ایجاد تغییر در نبردهای تابستانی بسیار دیر شده بود.

در حالی که اوکراین تابستان را به انتظار تسلیحات گذراند، روسیه خطوط دفاعی خود را تقویت کرد، ارتشی از زندانیان را به خدمت گرفت و پایگاه صنعتی‌دفاعی خود را احیا نمود. مسکو از شکست‌های اولیه خود درس گرفت و انعطاف‌پذیری نشان داد. کرملین با موفقیت اوکراین را به جنگی فرسایشی کشاند. مثلاً در باخموت، اوکراین حتی زمانی که تقریباً از همه طرف توسط نیروهای روسی محاصره شده بود و تلفات سنگینی را تحمل می‌کرد، به طور کامل بر حفظ شهر متعهد ماند. این نبرد که خونین‌ترین درگیری اروپا از زمان جنگ جهانی دوم به شمار می‌آید، به پیروزی روسیه و تصاحب قلمروی وسیعی از اوکراین انجامید.

جنگ اوکراین

استراتژی جدید

برای مقابله با برتری انسانی و تسلیحاتی روسیه، اوکراین گزینه‌های محدودی دارد. روسیه اقتصادی بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن، جمعیت بیشتری دارد. حتی پس از فروپاشی گروه مزدوران واگنر، روسیه با بسیج هرچه بیشتر نیروهای تحت کنترل دولت توانسته به طور پیوسته اندازه نیروهای خود را در اوکراین افزایش دهد. از سوی دیگر، اوکراین با کمبود نیروی انسانی مواجه است. تصمیم اخیر این کشور برای کاهش سن سربازی از ۲۷ به ۲۵ سال و شروع به خدمت گرفتن برخی از زندانیان، به سختی می‌تواند عدم تعادل فعلی را تغییر دهد.

اگرچه بسته کمک اخیر ایالات متحده کمبودهای فوری تسلیحاتی اوکراین را کاهش می‌دهد، اما دوئل‌های توپخانه‌ای و تلاش‌ها برای بازپس‌گیری مناطقی که ارتش روسیه استحکامات دفاعی در آن‌ها ساخته، سریعاً تدارکات محدود اوکراین را تمام خواهد کرد. شاید مقامات اوکراینی امیدوار باشند که واشنگتن سدها را بشکند و محدودیت‌های مادی آن‌ها را کاهش دهد. اما کمک به اوکراین در ایالات متحده به طور فزاینده‌ای سیاسی شده و با نزدیک‌شدن به انتخابات آمریکا، برای کی‌یف عاقلانه نیست که استراتژی خود را بر کمک مداوم و به موقع آمریکا بنا کند.

اکنون اوکراین باید راهی برای انجام کار بیشتر با منابع کمتر بیابد. این کشور باید از نبردهای فرسایشی اجتناب کرده و نیروی انسانی و تجهیزات را برای پاسخگویی به شرایط متغیر حفظ کند. شکست‌دادن روسیه مستلزم سازماندهی نیروهای اوکراینی برای مبارزه در جنگ فرسایشی طولانی‌تر با استفاده از تاکتیک‌های چریکی نامتقارن است.

جنگ اوکراین

شاید این جنگی نباشد که اوکراین بخواهد در آن بجنگد: جنگی فرسایشی که با فداکردن عمدی قلمرو برای حفظ نیروها و طولانی‌کردن افق درگیری پیش می‌رود. چنین جنگی فاقد اطمینان و سرعت یک رویارویی مستقیم است که مواضع روسیه را نابود می‌کند. در بهار و تابستان ۲۰۲۳ و زمانی که به نظر می‌رسید انجام یک ضدحمله قاطع امکان‌پذیر است، برای کی‌یف اتخاذ یک استراتژی نامتقارن و طولانی‌کردن جنگ احمقانه بود. اما اکنون، با کمبود نیروی انسانی و عدم قطعیت در مورد تجهیزات، چاره دیگری وجود ندارد.

جنگی فرسایشی به اوکراین اجازه می‌دهد تا از مزایای خود بهره ببرد. نیروهای اوکراینی در سرزمین خود می‌جنگند و آشنایی بیشتر آن‌ها با منطقه، به آن‌ها برتری اطلاعاتی نسبت به روسیه می‌دهد. در هر صورت، آن‌ها از رویارویی مستقیم با نیروهای روسیه اجتناب کرده و به جای باز پس گیری سرزمین‌های از دست رفته، سربازان و مهمات خود را حفظ می‌کنند.

اگر روسیه حمله مستقیمی به کی‌یف آغاز کند، اوکراین چاره‌ای جز رویارویی با نیروهای روسیه در میدان نبرد نخواهد داشت. اما حتی در این سناریو، نیروهای اوکراینی باید بر به حداکثر رساندن تلفات روسیه تمرکز کرده و در صورت لزوم، برای عقب‌نشینی از کی‌یف آماده باشند. پایتخت‌ها مهم هستند، اما برای مقابله با اشغالگر حیاتی نیستند. نیروهای مقاومت فرانسه پس از از دست دادن پاریس در طول جنگ جهانی دوم، با موفقیت علیه آلمانی‌ها مبارزه کرده و نیروهای مقاومت عراقی نیز پس از از دست دادن بغداد، همچنان به مبارزه با آمریکایی‌ها ادامه دادند. اگر اوکراینی‌ها مجبور شوند، می‌توانند جنگی نامتقارن را با کنترل روسیه بر کی‌یف ادامه دهند.

جنگ اوکراین

این تغییر رویکرد نیازمند یک جابه‌جایی تاکتیکی است. به جای لشکرهای بزرگ، ارتش بازسازی‌شده اوکراین بر اساس گروه‌های کوچک و مستقل سازماندهی خواهند شد. این نیروهای نامنظم به جای تمرکز در یک یا دو منطقه مرکزی، در سراسر کشور مستقر می‌شوند. این گروه‌ها با حمایت اطلاعات اوکراین و غرب، اهداف آسیب‌پذیر روسیه را شناسایی و مورد حمله قرار خواهند داد و سپس برای محدودکردن تلفات پرسنلی و تجهیزاتی، به میان جمعیت و محیط پناه خواهند برد؛ جایی که هدف قرار دادن آن‌ها برای نیروهای روسی دشوار خواهد بود. این گروه‌ها همچنین به ایجاد نیروی مقاومت در مناطق مورد مناقشه کمک خواهند کرد. این نوع جنگ نامتقارن یک استراتژی اثبات‌شده برای طرفی ضعیف‌تر جهت شکست‌دادن تدریجی دشمنی قدرتمندتر است. در کمترین حالت، این رویکرد زمان را برای طرف ضعیف‌تر می‌خرد تا دوباره خود را سازماندهی کرده و برای شرایط سیاسی یا عملیاتی مطلوب‌تر، مانند گسترش حمایت بین‌المللی یا آشفتگی داخلی در کشور قدرتمندتر، صبر کند. همانطور که ایالات متحده در جنگ با نیروهای نامتقارن در افغانستان و ویتنام آموخته، این رویکرد مؤثر و فلج‌کننده است. اما این رویکرد همچنین با آهستگی پیش می‌رود؛ هر کدام از جنگ‌های آمریکا در افغانستان و ویتنام تقریباً ۲۰ سال به طول انجامید.

هدف این نیست که از هر وجب خاک تا آخرین نفر دفاع شود. در عوض، با تصرف و اشغال قلمرو توسط نیروهای روسی، جنگجویان اوکراینی از تاکتیک‌های ضربه و فرار برای هدف قرار دادن خطوط تدارکات و مواضع ضعیف آن‌ها استفاده خواهند کرد. اگر روسیه به پیشروی خود ادامه دهد، ارتش آن مجبور خواهد شد نیروهای خود را گسترش دهد و خطوط تدارکات و خطوط ارتباطی خود را طولانی‌تر کند. در منطق جنگ نامنظم، هرچه ارتش روسیه بیشتر به خاک اوکراین نفوذ کند، در برابر کمین‌های اوکراین و حملات علیه اهداف باارزش آسیب‌پذیرتر خواهد بود.

اوکراین همچنین باید جنگ را به روسیه بکشاند. پس از آموزش نیروهای عملیات ویژه، شاید با حمایت آمریکا و ناتو، اوکراین بتواند واحدهای کوچک را برای انجام حملات فرامرزی به منظور نابودکردن مراکز لجستیکی، مناطق آموزشی و زیرساخت‌هایی که از تلاش جنگی روسیه حمایت می‌کنند، اعزام کند. تا حد زیادی به دلیل لفاظی‌های هسته‌ای پوتین، رهبران غرب هشدار داده‌اند که عملیات‌های فرامرزی غیرضروری و تشدیدکننده خواهند بود. اما حملات روسیه به زیرساخت‌های انرژی و مراکز غیرنظامی اوکراین، جنگ را قبلاً تشدید کرده است. در این مرحله از درگیری، حملات فرامرزی که به طور مستقیم ماشین جنگی پوتین را هدف قرار می‌دهند، یک ریسک حساب‌شده است. اجتناب از آن‌ها تنها به روسیه فضای امنی برای حمله به اوکراین می‌دهد. اگر شرکای غربی کی‌یف چنین حملاتی را در داخل روسیه ممنوع کنند، اوکراین محکوم به شکست خواهد بود.

جنگ اوکراین

برای تکمیل حملات فرامرزی، نیروهای سایبری اوکراین باید به جنگ اطلاعاتی دیجیتال ادامه دهند. هدف از عملیات سایبری فرسایش حمایت مردم روسیه از جنگ و مقابله با روایت‌های روسیه در مورد این درگیری است. به طور خاص، اوکراین باید بر موفقیت‌های تاکتیکی مقاومت اوکراین و ناتوانی ارتش روسیه تأکید کند. بنابراین، یک کمپین اطلاعاتی با هدف تضعیف عزم مردم عادی روسیه بخشی از استراتژی فرسایش تدریجی است.

مطمئناً روسیه تلاش خواهد کرد تا حملات بیشتری انجام داده و اوکراین باید برای دفاع از خود آماده شود. در جنگی فرسایشی، اوکراین باید برای حفظ نیروهای خود و خرید زمان، تمایل به واگذاری موقت برخی از سرزمین‌ها داشته باشد. اما با پیشروی نیروهای روسی، نیروهای اوکراینی باید بر واردساختن تلفات و انهدام تجهیزات تمرکز کنند. آن‌ها می‌توانند با استفاده از تسلیحات قابل‌حمل توزیع‌شده در میان تیم‌های کوچک نفوذی و چریکی به این اهداف دست یابند. در حال حاضر، نیروهای اوکراینی در زمینه پهپادها تخصص داشته و می‌توانند همچنان از آن‌ها برای شناسایی اهداف و ارائه اطلاعات لحظه‌ای استفاده کنند. موشک‌های جاولین قابل حمل روی دوش و سایر سلاح‌های قابل حمل به راحتی می‌توانند تجهیزات و تأسیسات نظامی بزرگتر روسیه را هدف قرار دهند. توپخانه را نیز می‌توان به صورت محدودتری برای پشتیبانی از عملیات گروه‌های کوچک به کار گرفت.

در حالی که اوکراین به سمت جنگ غیرمتعارف (چریکی) پیش می‌رود، نیروهای ویژه ارتش آمریکا مشاوران ایده‌آلی برای دادن مزیت رقابتی به نیروهای اوکراینی خواهند بود. نیروهای آمریکایی در ارائه آموزش برای ادغام فناوری‌های جدید و تعلیم سربازان اوکراینی در زمینه تاکتیک‌های چریکی و عملیات نفوذ، تخصص دارند.

برای اتخاذ این استراتژی، اوکراین باید نوع متفاوتی از پیروزی را بپذیرد. مفهومی که بر ماندن در مبارزه و مقاومت در برابر تجاوز روسیه به جای بیرون‌راندن همه نیروهای روسی از خاک اوکراین استوار است. هنگامی که تجهیزات و تمایل سیاسی روسیه برای جنگ فرسوده شد، اوکراین می‌تواند رویارویی مستقیم را برای بیرون‌راندن نیروهای روسی از سر بگیرد. برای اوکراینی‌هایی که همچنان به آزادسازی هر وجب از خاک اشغالی متعهد هستند، این تصمیمی سخت و طاقت‌فرساست. اما تا زمانی که پوتین در قدرت باقی بماند، اهداف فعلی آن‌ها دست‌نیافتنی است. بنابراین کی‌یف چاره‌ای جز تغییر نگاه ندارد.

در مقابل، شرکای اوکراین موظف هستند به کمک به این کشور ادامه دهند. این تغییر استراتژی آن‌ها را از این مسئولیت رها نمی‌کند. علاوه بر آموزش، ایالات متحده و سایر کشورها باید همچنان به تأمین تسلیحات اوکراین ادامه دهند، هرچند تغییر تاکتیکی به این معناست که نیروهای اوکراینی با سرعت کمتری از سلاح‌ها استفاده خواهند کرد. شرکای بین‌المللی اوکراین همچنین باید با اعمال تحریم‌های اقتصادی و اعلام صریح این موضوع که این اقدامات در صورت عقب‌نشینی روسیه لغو خواهند شد، به تضعیف روسیه کمک کنند. مهمتر از همه، کی‌یف باید پس از پایان درگیری‌ها مورد حمایت قرار گیرد. جنگ فرسایشی اوکراین را نابود خواهد کرد و مردمش باید بدانند که برای بازسازی به حال خود رها نخواهند شد. متحدان این به فداکاری اوکراین مدیون هستند.