به گزارش اکوایران، به سنت ادوار پیشین، گروه بین‌المللی بحران با آغاز سال نوی میلادی پیش‌بینی خود را از ۱۰ درگیری بین‌المللی که جهان در سال ۲۰۲۵ شاهد آن خواهد بود، ارائه کرده است.  

اکوایران این گزارش مفصل را در پنج بخش ترجمه کرده که بخش اول و بخش دوم آن پیش از این منتشر شده و در ادامه بخش سوم آن را می‌خوانید.

3. اوکراین و امنیت اروپا

رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، دونالد ترامپ، وعده داده تا جنگ روسیه و اوکراین را از طریق مذاکره با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، پایان دهد. مذاکرات ارزش امتحان کردن را دارند، اما حتی پیدا کردن مسیری به سوی یک آتش‌بس پایدار دشوار است، چه رسد به یک توافق صلح.

نیروهای روسیه دست بالا را دارند، هرچند پیشروی کند آن‌ها در شرق اوکراین هزینه سنگینی به همراه داشته است. ارتش کرملین از سال ۲۰۲۲ تاکنون متحمل حدود نیم میلیون کشته و زخمی شده است. اقتصاد روسیه، که تحت تحریم‌های سنگین قرار دارد، با مشکلاتی مواجه است و پوتین می‌خواهد از فراخواندن سربازان بیشتر احتمالاً به دلیل ترس از ناآرامی، خودداری کند. علاوه بر این، با گرفتار شدن در اوکراین، پوتین متحد اصلی خود در خاورمیانه، بشار اسد را از دست داده است. با این حال، او همچنان معتقد است که در اوکراین پیروز است و حامیان غربی کی‌یف توان ادامه یک جنگ طولانی را ندارند. اما به نظر می‌رسد که پوتین مایل است مذاکره کند و ببیند چه چیزی می‌تواند به دست آورد.

a99fd8948319c49e2a72081f1569c6a0

 

کی‌یف هیچ نشانه‌ای از تسلیم نشان نمی‌دهد، اما از نظر تجهیزات و نیروی انسانی در ضعف است. گزارش‌ها حاکی از آن است که تیم ترامپ در ماه دسامبر تعهد داده که کمک‌ها ادامه یابد. اما اینکه این تعهد شامل اجازه ارسال محموله‌هایی است که در اواسط سال ۲۰۲۴ تأیید شده بودند و احتمالاً تنها چند ماه از سال ۲۰۲۵ دوام خواهند آورد، یا شامل تأمین بودجه جدیدی است، مشخص نیست.

بدون کمک آمریکا، اروپا، با وجود افزایش تولید تسلیحات، در تأمین نیازها دچار مشکل خواهد شد، حتی اگر تسلیحات آمریکایی خریداری کند و حتی در شرایطی که کارخانه‌های تسلیحاتی اوکراین نیز مشغول به کار هستند.

کی‌یف همچنین با کمبود نیروهای آموزش‌دیده مواجه است و حمله آن به منطقه کورسک روسیه باعث شده است که نیروهایش پراکنده‌تر شوند. هرچند دفاع اوکراین احتمالاً به این زودی فرو نخواهد پاشید، منابع روسی نیز انتظار دستاوردهای تدریجی دارند، نه یک فروپاشی ناگهانی، اما اوکراین در شرایط دشواری قرار دارد.

چالش‌های مذاکره

با این وجود حتی اگر هر دو طرف خستگی نشان دهند، مذاکرات همچنان دشوار خواهند بود. چالش اصلی زمین نیست. کی‌یف و حامیان غربی آن عمدتاً می‌پذیرند که روسیه فعلاً تقریباً یک‌پنجم از قلمرو اوکراین را که اشغال کرده، حفظ خواهد کرد. (کرملین همچنین مناطقی را که تحت کنترلش نیست، به‌عنوان بخشی از روسیه ادعا می‌کند، اما به نظر نمی‌رسد کی‌یف این مناطق را واگذار کند یا مسکو امتیازی برای به دست آوردن آن‌ها بدهد.)

نقطه اختلاف اصلی این است که برای باقی اوکراین چه اتفاقی می‌افتد. پوتین خواهان یک همسایه مطیع و خارج از مدار غرب است؛ بخشی از تلاش او برای بازنگری نظم پساجنگ سرد که آن را تحمیلی در دوران ضعف روسیه می‌داند. او می‌خواهد اوکراین غیرنظامی شود، یا حداقل اندازه ارتش خود را محدود کند، و از تضمین‌های امنیتی صرف‌نظر کند.

در مقابل، کی‌یف و پایتخت‌های اروپایی چنین توافقی را خطری وجودی می‌بینند. آن‌ها، با دلایل موجه، باور دارند که نیروهای روسی بار دیگر پیشروی خواهند کرد یا مسکو به‌سادگی یک کی‌یف بی‌دفاع را به اراده خود تسلیم خواهد کرد. از دید آن‌ها، یک کرملین جسور می‌تواند مولداوی را تهدید کرده و کشورهای شرق ناتو را در معرض خطر قرار دهد.

10CTW25_intext-1_0.jpg

اگرچه اوکراین و حامیان غربی‌اش عموماً موافقند که برای حفظ آتش‌بس نیاز به بازدارندگی است، بر سر چگونگی آن اختلاف نظر دارند. عضویت اوکراین در ناتو، علیرغم تمایل قابل‌درک کی‌یف، در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست. به نظر نمی‌رسد ترامپ نیز مایل باشد پیمانی دو جانبه مشابه آنچه واشنگتن با ژاپن یا کره جنوبی دارد، ارائه دهد.

احتمالا فعلاً، پایتخت‌های اروپایی نمی‌توانند به‌تنهایی تعهداتی بدهند یا نیروهای خود را مستقر کنند، مگر اینکه ایالات متحده تأیید کند که در صورت لزوم مداخله خواهد کرد، که در عمل به معنای گسترش تضمین‌های امنیتی مشابه عضویت در ناتو است. یک ارتش قدرتمند اوکراینی، با کمک اروپا، می‌تواند جایگزینی باشد، اما نیازمند کمک طولانی‌مدت غرب خواهد بود.

حتی اگر حامیان غربی اوکراین بتوانند بر سر یک گزینه توافق کنند، نشانه‌ای وجود ندارد که پوتین با آن موافقت کند. با این حال، ارزش دارد آزمایش کرد که او ممکن است چه چیزی را بپذیرد، به‌ویژه در زمینه نظامی اوکراین. حتی یک آتش‌بس که رسیدگی به اختلافات پیچیده‌تر را به تعویق بیندازد، بهتر از ادامه جنگ است.

با این حال، محتمل‌تر این است که حمله روسیه ادامه یابد، مذاکرات بی‌نتیجه بمانند یا فرو بپاشند و هر دو طرف تلاش کنند تقصیر را به گردن دیگری بیندازند.

سپس، ترامپ ممکن است مسکو را مقصر بداند و، در صورت تأمین تسلیحات و مهمات کافی، تنش‌ها را تشدید کند و خطر رویارویی مستقیم با روسیه را افزایش دهد. یا ممکن است از حمایت از اوکراین دست بردارد و کی‌یف را رها کند.

در چنین شرایطی، اوکراین که به حمایت اروپا و تولیدات تسلیحاتی خود متکی است، در بهترین حالت ماه‌هایی آسیب‌پذیر خواهد داشت، در حالی که اروپا برای تأمین تسلیحات تلاش می‌کند.

ترامپ در حال حاضر بیشتر تمایل دارد اروپایی‌ها را به افزایش هزینه‌های دفاعی وادار کند تا اینکه از ائتلاف به‌کلی خارج شود. اما این ابهام ممکن است پوتین را به جستجوی فرصت، شاید در حوالی دریای بالتیک یا دریای سیاه، تحریک کند.

در صورت یک بحران بزرگ در اروپا، برای واشنگتن دشوار خواهد بود که کنار بایستد، هرچند ترامپ مصمم به اجتناب از آن باشد.

4. اسرائیل و فلسطین: حمله اسرائیل به غزه

حمله اسرائیل به غزه، که پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس آغاز شد، نوار غزه را ویران کرده است. طبق گزارش مقامات محلی، این جنگ تاکنون بیش از ۴۵,۰۰۰ فلسطینی را کشته است. بیشتر قربانیان غیرنظامی بوده‌اند و حداقل یک سوم آن‌ها کودکان. هزاران جسد دیگر مفقود هستند که احتمالاً زیر آوار دفن شده‌اند. دو سوم ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها آسیب دیده یا ویران شده‌اند و محله‌هایی به‌طور کامل با خاک یکسان شده‌اند.

اگرچه بسیاری از رهبران حماس کشته شده و دارایی‌های نظامی این گروه نابود شده، مقامات غربی و حتی برخی اسرائیلی‌ها به‌طور غیرعلنی اذعان دارند که هیچ مرجعی نمی‌تواند غزه را اداره کند یا وظایف مدنی را بدون موافقت حماس انجام دهد.

عملیات اسرائیل به‌شکل قابل‌توجهی جغرافیای غزه را تغییر داده است. اسرائیل به منطقه باریک گذرگاه فیلادلفی در امتداد مرز غزه و مصر نفوذ کرده و غزه را از طریق گذرگاه نتساریم تقسیم کرده است، که اکنون یک پایگاه نظامی بزرگ در آن مستقر است. گزارش‌ها حاکی از آن است که اسرائیل قصد دارد جنوب نوار غزه را نیز دو قسمت کند.

dfa082dbf466c98d1f5a1bdd7e7db211

این ارتش منطقه شمالی شهر غزه را تحت محاصره قرار داده و ظاهراً برای مقابله بهتر با نیروهای حماس یا بیرون راندن آن‌ها، تقریباً خالی کرده است. اما در عمل، صدها هزار غیرنظامی گرسنه را از این منطقه بیرون کرده است. همچنین منطقه حائل قبلی در اطراف مرز غزه با اسرائیل گسترش یافته است.

مشخص نیست که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، چه تغییری در این روند ایجاد خواهد کرد. گزارش‌ها حاکی از آن است که او به بنیامین نتانیاهو گفته که می‌خواهد جنگ غزه پیش از آغاز به کار او پایان یابد، اما اشاره‌ای به شرایط مورد نظرش نکرده است. به‌طور کلی، به نظر می‌رسد انتخاب‌های کابینه ترامپ متمایل به دادن آزادی عمل بیشتر به نتانیاهو هستند.

مذاکراتی که با میانجی‌گری مصر، قطر و ایالات متحده انجام شده، هنوز به آتش‌بس منجر نشده است. دیپلمات‌ها می‌گویند که حماس ممکن است در ازای یک وقفه در حملات، برخی از اسرا را آزاد کند (حدود ۱۰۰ گروگان که در ۷ اکتبر دستگیر شده‌اند، همچنان در غزه هستند، که حداقل یک سوم آن‌ها احتمالاً کشته شده‌اند). چنین توافقی می‌تواند مراحل بعدی مانند خروج نیروهای اسرائیلی، بازسازی یا نوعی حاکمیت محلی را در نظر بگیرد.

آینده غزه و کرانه باختری

با این حال، با توجه به جو حاکم در اسرائیل، بعید است که مراحل بعدی عملی شود. محتمل‌تر این است که ارتش اسرائیل در غزه باقی بماند و بیشتر فلسطینی‌ها را در جنوب محاصره کند، در حالی که آن‌ها به کمک‌های بشردوستانه متکی خواهند بود. منابع اسرائیلی اشاره می‌کنند که فلسطینی‌های تاییدشده ممکن است در نهایت با نظارت و ارائه کمک‌ها توسط پیمانکاران خارجی یا افراد محلی وابسته به اسرائیل، به «حباب‌های انسانی» منتقل شوند، هرچند عملی شدن این طرح دشوار به نظر می‌رسد.

 

در کرانه باختری، اسرائیل به نظر می‌رسد که برای الحاق آماده می‌شود. تحت هدایت بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی راست‌گرای افراطی، اسرائیل مدیریت این منطقه را از نظامی به غیرنظامی منتقل کرده، حاکمیت خود را گسترش داده، خانه‌های فلسطینی بیشتری را تخریب کرده و شهرک‌های غیرقانونی را قانونی کرده است.

اسرائیل در جنگ‌های قبلی غزه توانسته انتقادات بین‌المللی را پشت سر بگذارد و وضعیت اشغالی به روال بی‌رحم خود بازگردد. اما این بار، نتیجه جنگ کمتر مشخص است، زیرا اسرائیل دیگر حتی تظاهر به سازش سیاسی نمی‌کند و به سرکوب آشکار روی آورده است. به نظر می‌رسد رهبران سیاسی اسرائیل، از جمله نتانیاهو، بر این فرض‌ها تکیه کرده‌اند:

امنیت را می‌توان از طریق زور و بدون شرکای فلسطینی حفظ کرد.

نهادها و عدالت بین‌المللی همچنان بی‌اثر باقی می‌مانند.

حامیان اسرائیل در ایالات متحده و پایتخت‌های غربی، علیرغم وحشت‌زده شدن از آنچه ارتش اسرائیل در غزه انجام داده، قدرت خود را حفظ خواهند کرد.

رهبران عرب، در نهایت، علیرغم رفتار آن با فلسطینی‌ها، به قدرت نظامی اسرائیل احترام خواهند گذاشت.

شاید بهترین امید، هرچند ناچیز، در خلیج فارس باشد. ترامپ همچنان به دنبال عادی‌سازی روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با اسرائیل به‌عنوان بخشی از توافقات ابراهیم است، که مرکز سیاست خاورمیانه‌ای دوره اول او بود. شاید ریاض، که عادی‌سازی را بدون دستیابی به مسیر دولت فلسطینی رد می‌کند، بتواند ترامپ را قانع کند تا اسرائیل را تحت فشار بگذارد و این گزینه را حفظ کند.

در غزه، ناکامی ایالات متحده در متوقف کردن کمپین اسرائیل، علیرغم تأمین بخش عمده کمک‌های نظامی، و عدم ارائه برنامه‌ای برای آینده توسط نتانیاهو، باعث شده که منطق نظامی و راست‌گرای افراطی اسرائیل آینده نوار غزه را تعیین کند. کاملا محتمل است که همین وضعیت برای کل درگیری اسرائیل و فلسطین در مقیاسی بزرگتر نیز رخ دهد.