پترسون آین رند و رز وایلدر لین

از راست: آین رند - رز وایلدر لین - ایزابل پترسون

در نیمه اول قرن بیستم شبح سوسیالیسم و مارکسیسم بر فراز سر روشنفکران و اندیشمندان جهان پرسه می‌زد. در نقطه نقطه جهان دیکتاتورهای چپ‌گرا مردم را به فقر و فلاکت کشانده بودند و چماق سرکوب به نام آرمان‌های جمعی سوسیالیستی بر سر هر انسان آزاد اندیشی فرود می‌آمد. بسیاری از روشنفکران غربی نیز جنایت‌کارانی مانند جوزف استالین را تطهیر کردند و دولت‌های غربی با برنامه ریزی مرکزی به سبک شوروی قدرت و مداخلات خود را گسترش دادند. حتی دولت آمریکا نیز که در تضاد و تقابل با شوروی و بلوک شرق بود در دوره فرانکلین روزولت به ورطه چپ‌گرایی و مداخله در اقتصاد افتاد.

در این دوران افرادی چون فردریش هایک یا لودویگ فون میزس استثناهایی بودند که توسط دانشگاهیان نیز مطرود بودند. اما این مهاجران اتریشی‌تبار تنها آزادی خواهان این دوره نبودند. سه زن جسور در همین دوره ظهور کردند که در ایران کمتر شناخته شده هستند. آین رند، رز وایلدر لین و ایزابل پترسون سه زنی بودند که به ویژه با انتشار سه کتاب در سال 1943 بر بسیاری از محافل روشنفکری و آزاد اندیشان اثر گذاشتند. رز وایلدر لین «کشف آزادی» را نوشت، ایزابل پترسون «خدای ماشین» را منتشر کرد، و آین رند کتاب «سر چشمه» را نوشت.

آنها جرأت کردند و اعلام کردند که جمع گرایی شیطانی است. آنها از حقوق طبیعی دفاع کردند، فلسفه‌ای که مبنایی اخلاقی برای مخالفت با استبداد در همه جا فراهم کرد. آنها فردگرایی ستایش می‌کردند و آینده‌ای را متصور بودند که در آن مردم دوباره آزاد شوند. 

یافتن آزادی در عصر تاریکی

زنانی که در پشت این کتاب‌ها قرار داشتند، چشمگیر بودند: پترسون، روزنامه‌نگار باهوش و انسان‌دوست که ستون هفتگی‌اش او را به یکی از مهم‌ترین منتقدان ادبی آمریکا تبدیل کرد. لین، نویسنده‌ای بی‌قرار که مخفیانه رمان‌های خانه کوچک در دشت را نوشت. و آین رند، یک مهاجر روس که زندگی خود را وقف اندیشه آزادی و فردگرایی است. 

در آمریکا آن‌ها را به عنوان «سه خشم آزادی خواهی» می‌شناسند. در سال 2022 تیموتی سندفور، در کتاب «خشم های آزادی» با زیرعنوان «چگونه ایزابل پترسون، رز وایلدر لین و آین رند آزادی را در عصر تاریکی یافتند» زندگی، ایده‌ها و تأثیرات آنها را در زمانه‌شان بررسی می‌کند. کتاب نه یک زندگی‌نامه، بلکه روایتی درباره شخصیت‌ها و ایده‌ها و نیز تأثیرات ادبی، سیاسی و فرهنگی این سه چهره است. 

روزنامه‌نگار آزادی خواه

ایزابل پترسون در 22 ژانویه 1886، در انتاریو به دنیا آمد. والدین او، فرانسیس و مارگارت بولر، کشاورزان فقیری بودند که در جستجوی شانس بهتر به میشیگان، سپس یوتا و آلبرتا نقل مکان کردند. 

در 24 سالگی، در سال 1910، او با کنت بیرل پترسون ازدواج کرد، اما این رابطه تیره شد و به جدایی انجامید. از آن پس او مصمم تر از همیشه برای حفظ استقلال خود بود. او بعد از اینکه منشی ناشر روزنامه اسپوکن در واشنگتن شد، شروع به نوشتن کرد و سرمقاله نویس شد. او برای دو روزنامه ونکوور نقد درام می‌نوشت. بعد، داستان او سایه سواران در سال 1916 منتشر شد و آشیانه سرخابی در سال بعد به چاپ رسید. هر دو کتاب درباره زنان جوانی بود که برای رسیدن به استقلال تلاش می کردند. 

پترسون پس از جنگ جهانی اول به شرق نقل مکان کرد و کتابخانه عمومی نیویورک پاتوق او بود. در سال 1922، او سردبیر ادبی نیویورک تریبون برتون راسکو را متقاعد کرد که به او شغل بدهد. 

در سال 1924، او شروع به نوشتن یک ستون هفتگی در مورد کتاب کرد و همین ستون پایه گذار تأسی یک انجمن تأثیرگذار برای ربع قرن بعدی شد. او از کتاب‌ها به عنوان نقطه عزیمت برای صحبت در مورد هر چیزی استفاده می‌کرد. نوشته‌های پترسون تعهد او به فردگرایی آمریکایی را نشان می‌دهند. او از سرمایه‌داری پویا دفاع می‌کرد و مداخله گرایی هربرت هوور و نیو دیل فرانکلین روزولت را محکوم می‌کرد.

پترسون و آین رند

در اواخر دهه 1930، پترسون رهبری گروهی از نویسندگان جوان را برعهده داشت که بسیاری از آنها کارمندان هرالد تریبون بودند. یکی از آنها سام ولز (ساموئل گاردنر ولز) خبرنگار و سردبیر مجله تایم در آینده بود.

عضو دیگر «آین رند» جوان بود. پترسون و رند کتاب‌های یکدیگر را تبلیغ کردند و مکاتبات گسترده‌ای در طول سال‌ها انجام دادند که در آن اغلب به دین و فلسفه پرداختند. 

خدای ماشین

ایزابل پترسون چندین کتاب و حدود صدها مقاله در روزنامه‌ها نوشت، اما این «خدای ماشین» بود که نام او را جاودانه کرد. او در این کتاب حمله قدرتمندی به جمع گرایی انجام داد و پویایی خارق العاده بازارهای آزاد را توضیح داد.

خدای ماشین، این یک کیفرخواست کوبنده علیه دخالت دولت در اقتصاد و زندگی اجتماعی است. او معتقد است همان‌طور که ماشین‌ها برای عملکرد درست به جریان انرژی نیاز دارند، جوامع نیز به جریان آزاد انرژی انسانی نیازمندند که از طریق ابتکار فردی، خلاقیت و همکاری داوطلبانه به دست می‌آید. این کتاب برنامه ریزی متمرکز را نقد کرده و ادعا می‌کند که مداخله دولت این جریان را مختل می‌کند و منجر به ناکارآمدی و زوال جامعه می‌شود.

او استدلال کرد که تلاش‌های دولت برای کنترل اقتصاد از طریق مقررات، یارانه‌ها و برنامه‌های اجتماعی ناگزیر به پیامدهای ناخواسته، ناکارآمدی و سرکوب ابتکارات فردی منجر می‌شود. مداخله دولت، حتی با بهترین نیت، فرهنگ وابستگی ایجاد می‌کند و مسئولیت فردی و اتکا به خود را از بین می‌برد.

پترسون از بازار آزاد به عنوان کارآمدترین و عادلانه ترین سیستم برای تخصیص منابع و تقویت شکوفایی انسان دفاع می‌کرد.

ایزابل پترسون در دهم ژانویه 1961 درگذشت. اگرچه امروزه تا حد زیادی فراموش شده است، اما او شخصیت مهمی در تاریخ روشنفکری آمریکا بود و متفکرانی مانند آین رند و مورای روتبارد را تحت تأثیر قرار داد.