تاریخ به پایان نرسید، اما به مسیر متفاوتی تغییر جهت داد-۲
شوکهای پیاپی نظم جهانی را ساقط میکند؟
اکوایران: از آنجایی که منابع محدود هستند، اگر بحرانهای قبلی داراییهای مورد نیاز امروز را مصرف کرده باشند، ممکن است برخورد مناسب با آخرین شوک غیرممکن باشد. هرچه رهبران با مشکلات بیشتری روبرو شوند، توجه و منابع مورد نیاز هر یک دشوارتر خواهد بود.
به گزارش اکوایران، جهان در طول ماههای گذشته روزگار به شدت متلاطمی را پشت سر گذشته که از بسیاری جهات در سالهای پس از جنگ سر تقریبا بیسابقه به نظر میآید. با این حال به باور بسیاری تحلیلگران وضعیت کنونی محصول مجموعهای از عوامل پس از فروپاشی بلوک شرق است که منجر به وضعیت کنونی شده است. استفان والت، تحلیلگر و نظریهپرداز روابط بین الملل با انتشار یادداشتی در نشریه فارین پالیسی با عنوان «جهان چند شوک میتواند تحمل کند؟» تلاش داشته این مسئله را مورد بررسی قرار دهد. اکوایران این مقاله را در دوبخش آماده انتشار کرده که پیش از این بخش اول آن منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن منتشر میشود:
7. رواج پوپولیسم
سال 2016 حداقل دو رویداد تکان.دهنده را رقم زد: دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شد و بریتانیا رای به خروج از اتحادیه اروپا داد. هر دو رویداد انتظارات را زیر پا گذاشتند و هر کدام به همان اندازهای بد بودند که مخالفان از آن میترسیدند. ترامپ ثابت کرد که در طول مبارزات انتخاباتی به همان اندازه فاسد، دمدمی مزاج، خودشیفته و بیکفایت است، اما حتی بزرگترین منتقدان او تمایل او برای حمله به پایههای دموکراسی آمریکایی را دست کم گرفتند. در واقع، بیش از دو سال پس از شکست انتخاباتیاش و مواجهه با چالشهای حقوقی متعدد، ترامپ همچنان به تزریق سم بر زندگی سیاسی ایالات متحده ادامه میدهد. برگزیت تأثیر مشابهی در بریتانیای کبیر داشت: خروج از اتحادیه اروپا نه تنها صدمات قابل توجهی به اقتصاد بریتانیا وارد کرد (دقیقاً همانطور که مخالفان هشدار داده بودند)، بلکه دورشدن حزب محافظهکار از واقعیت را تسریع کرد و منجر به بازیهای کارتونی و غیرصادقانهی سریالی بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا شد و شکست قطار دوره کوتاه نخستوزیر لیز تراس را رقم زد: وقتی ششمین اقتصاد بزرگ جهان تحت سلطه چنین توالی از بداخلاقیها اداره میشود برای هیچ کس خوب نیست.
8. کووید-19
بعد از آن چه؟ در مورد یک بیماری همه.گیر جهانی چطور؟ کارشناسان مدتها هشدار داده بودند که چنین رویدادی اجتنابناپذیر است و دنیا برای آن آماده نیست، و معلوم شد که آنها بیش از حد به این مسئله آگاه بودند. حداقل 630 میلیون نفر در سراسر جهان مبتلا شدهاند (تعداد واقعی بدون شک بیشتر است)، آمار رسمی مرگ و میر جهانی اکنون از 6.5 میلیون نفر فراتر رفته و این بیماری همهگیر اثرات سوئی بر تجارت، رشد اقتصادی، دستاوردهای آموزشی و اشتغال در بسیاری از کشورها داشته (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) داشته، الگوهای زندگی کاری مختل شده، دولتها مجبور به اتخاذ تدابیر اضطراری برای نجات اقتصاد خود شدهاند، رشد بهره وری آینده تقریباً به طور قطع کاهش یافته و ترکیبی از سیاستهای پولی سست و اختلالات در زنجیره تامین به تحریک تورم مداوم کمک کرده و بانکهای مرکزی اکنون در تلاش برای مهار آن هستند.
9. جنگ در اوکراین
ما هنوز نمی دانیم که تأثیر کامل تهاجم روسیه به اوکراین چه خواهد بود، اما مسلما اهمیت کمی نخواهد داشت. جنگ خسارات عظیمی به اوکراین وارد کرده، هنجارهای موجود را که از تصاحب قلمرو با زور جلوگیری میکند تهدید کرده، ضعفهای نظامی روسیه را بر ملا کرده، جرقهای را برانگیخته که ممکن است تبدیل به یک تلاش جدی اروپا برای تسلیح مجدد باشد، تورم جهانی را بدتر کرده، و خطر تشدید تنش را افزایش داده است (از جمله امکان استفاده از سلاح های هسته ای به سطحی که در دهه های گذشته دیده نشده است). روابط روسیه و غرب مدتی است که رو به وخامت گذاشته، اما تعداد کمی از ناظران پیش بینی می کردند که این امر به جنگی بزرگ در سال 2022 منجر شود و بر دستور کار سیاست خارجی واشنگتن و اروپا تسلط یابد.
10. تغییرات آبوهوایی
در پسِ بسیاری از این رویدادها، شوک حرکت آهسته تغییرات آب و هوایی نهفته است. تأثیر آن اکنون در بدتر شدن بلایای طبیعی، افزایش درگیری های داخلی و افزایش مهاجرت از مناطق به شدت آسیب دیده احساس می شود. تلاش برای مهاجرت یا انطباق با افزایش دما پرهزینه خواهد بود و همکاری جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در حال تزلزل است. در مجموع، دامنه تغییرات اقلیمی شوک دیگری است که دولتها برای مدت طولانی نادیده گرفتند و باید برای دهههای آینده با آن دست و پنجه نرم کنند.
آهستهتر کن و مسائل را اصلاح کن
افزودن برخی رویدادهای دیگر به این فهرست آسان خواهد بود و پرداختن موفقیتآمیز به یک یا دو مورد از آن چالش برانگیز است. مسلم است که رویارویی با چنین جانشینی سریع تقریباً غیرممکن است.
اولین مسئله دامنه گسترده این چالشهاست: وقتی تنگناها بسیار سریع اتفاق میافتد، رهبران سیاسی زمان یا دامنه توجهی برای ارائه راهحلهای خلاقانه یا ارزیابی دقیق گزینهها ندارند. احتمال اینکه آنها پاسخ بدی بدهند افزایش مییابد. همچنین زمان کافی برای ارزیابی عملکرد راهحلهای انتخابیشان ندارند و بالتبع تصحیح بهموقع خطاها سختتر میشود.
دوم، از آنجایی که منابع محدود هستند، اگر بحرانهای قبلی داراییهای مورد نیاز امروز را مصرف کرده باشند، ممکن است برخورد مناسب با آخرین شوک غیرممکن باشد. هرچه رهبران با مشکلات بیشتری روبرو شوند، توجه و منابع مورد نیاز هر یک دشوارتر خواهد بود.
سوم، هنگامی که شوکهای متوالی به هم متصل میشوند، تلاش برای حل یک مشکل میتواند مشکلات دیگر را بدتر کند. برای مثال، پس از حمله به اوکراین، توقف خرید گاز طبیعی از روسیه برای اروپا منطقی بود، اما این اقدام هزینههای انرژی را افزایش داد (تورم را بدتر کرد) و سوزاندن زغالسنگ به جای گاز طبیعی، انتشار گازهای گلخانهای را افزایش داد و تغییرات آبوهوایی را تشدید کرد. تمرکز لیزری بر کمک به اوکراین ممکن است کار درستی باشد، اما به زمان و تلاش برای دوری از مشکلات ناشی از چین در حال رشد نیاز دارد. دلیل خوبی برای محدود کردن توانایی چین در استفاده از فناوری غربی برای تقویت قدرت نظامیاش وجود دارد، اما اعمال کنترلهای صادراتی بر روی تراشهها و سایر اشکال فناوری پیشرفته، رشد اقتصادی ایالات متحده را مختل میکند و به برخی از کسبوکارهای آمریکایی، حداقل در کوتاهمدت آسیب میزند. هر چه سعی کنید مشکلات بیشتری را به یکباره حل کنید، این خطر بیشتر میشود که پاسخ به یکی تلاش های شما برای برخورد با دیگران را تضعیف کند.
در نهایت، اگر رهبران بسیار خوش شانس یا به طور غیرعادی ماهر نباشند، تلاش برای مدیریت شوکهای متعدد اعتماد عمومی را به کل سیستم سیاسی از بین می برد. شهروندان ممکن است در هنگام بروز یک بحران مشخص و منفرد در اطراف دولت گرد هم آیند (همانطور که اوکراینی ها در پاسخ به حمله روسیه انجام دادند)، و موفقیت های سیاستی می تواند به آنها کمک کند تا متقاعد شوند که افراد مسئول واقعاً می دانند چه کار می کنند. اما زمانی که مقامات دولتی با شوکهای بیشتری از آنچه که هرکسی میتوانست تحمل کند، مواجه میشوند و مکرراً در ارائه نتایج خوب شکست میخورند، شهروندان اعتماد خود را به آنها (و به کارشناسانی که برای مشاوره به آنها تکیه میکنند) از دست خواهند داد. به جای اعتماد به افرادی که دارای دانش، تجربه و مسئولیت مرتبط هستند، عموم مردم تخصص را نادیده میگیرند و در برابر تئوریهای توطئه و دیگر فرار از واقعیت آسیب پذیر میشوند. البته این مشکل حتی بدتر خواهد شد اگر مسئولین به وضوح ناصادق، فاسد، خودخواه و کاملا مستحق تحقیر عمومی باشند.
من پایان خوشی برای این داستان سراغ ندارم، فقط یک فکر نهایی وجود دارد. ما در عصری زندگی میکردیم که «سریع حرکت کن و چیزها را بشکن» شعارش بود و این موضوع تنها در مورد دنیای پرشتاب فناوری دیجیتال صدق نمیکرد و تمام عرصه را در بر میگرفت. حال، با توجه به شوکهایی که در سالهای اخیر متحمل شدهایم، شعار بهتری در حال حاضر ممکن است «آهستهتر کن و مسائل را اصلاح کن» باشد. من امیدوارم که ما این فرصت را داشته باشیم، و امیدوارم که آن را نابود نکنیم.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
سرانه دعوا در استانهای مختلف کشور به چه شکل است؟