عصر بیاخلاقی-۱
راند آخر مبارزه تاریخی دموکراسی و خودکامگی؛ نظم لیبرال با ابزار غیرلیبرال نجات مییابد؟
اکوایران: چگونه دولتهای آزادیخواه میتوانند استفاده از ابزارهایی ناخوشایند را برای رسیدن به اهداف والا توجیه کنند؟ این پرسش یکی از آزاردهندهترین معضلاتی است که ایالات متحده امروزه با آن روبروست.
به گزارش اکوایران، هل بِرندز، استاد مسائل بینالملل دانشگاه جان هاپکینز در مقالهای برای وبگاه فارن افرز به جایگاه اخلاقیات، ارزشها و اصول لیبرالیسم در سیاست خارجی ایالات متحده پرداخته و از لنز واقعگرایی، جایگاه آنها را در شکلدهی جهان به سبک آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. این مقاله در دو بخش توسط اکوایران ترجمه شده و اکنون قسمت اول آن تقدیم خوانندگان میگردد.
استراتژی متناقض بایدن و واقعیتهای ائتلافسازی معاصر
رینهولد نیبور، الهیدان آمریکایی در سال ۱۹۴۶ گفت: «چه میزان باید به شر دست بزنیم تا به نیکی برسیم؟ به نظرم این جمله به اختصار گویای وضعیت انسان است». نیبور این عبارات را پس از یک جنگ جهانی نوشت که قدرتهای پیروز را مجبور کرده بود تا برای جلوگیری از شری به مراتب عظیمتر (حکومتهای سلطهگر جهان)، مرتکب بدیهای بزرگی شوند. او شاهد شروع یک درگیری جهانی دیگر بود که در آن، ایالات متحده برای دفاع از ارزشهای خود، به طور دورهای از خطوط قرمز خود فراتر میرفت. اما سؤالی اساسی که نیبور مطرح کرد این بود که دولتهای آزادیخواه چگونه میتوانند رسیدن به اهداف والا را با استفاده از ابزارهایی ناخوشایند توجیه کنند. این یکی از آزاردهندهترین معضلاتی است که ایالات متحده امروزه با آن روبروست.
جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده با تعهد به پیروزی در رقابتی سرنوشتساز بین دموکراسی و خودکامگی، کار خود را آغاز کرد. پس از حمله روسیه به اوکراین، او کشورهای همفکر را به مبارزهای «بین آزادی و سرکوب، بین نظم مبتنی بر قانون و قواعد و نظمی که تحت حاکمیت زور است» فراخواند. تیم بایدن در مبارزه خود با چین و روسیه اقدامات بزرگی انجام داده و همبستگی میان دموکراسیهای پیشرفته که میخواهند با مهار استبدادهای قدرتمند، از آزادی محافظت کنند را تقویت کرده است. اما حتی قبل از اینکه جنگ بین حماس و اسرائیل مشکلات خاص خود را به وجود بیاورد، دولت بایدن که بر ماهیت ایدئولوژیک رقابت قدرتهای بزرگ تأکید کرده، در دنیایی گرفتار شده که از نظر اخلاقی مبهم است.
در آسیا، بایدن برای جلب رضایت هندوستان پَسرو، ویتنام کمونیست و سایر کشورهایی که چندان آزاد و دموکراتیک نیستند، تلاش زیادی کرده است. در اروپا، نیازهای ناشی از جنگ نگرانیها در مورد اقتدارگرایی خزنده در جبهههای شرقی و جنوبی ناتو را کمرنگ کرده است. در خاورمیانه، بایدن به این نتیجه رسیده که دیکتاتورهای عرب نه طردشدگان، بلکه شرکایی حیاتی هستند. دفاع از نظم تهدیدشده شامل احیای جامعه جهان آزاد بوده و همچنین، ظاهراً مستلزم تقویت جبههای از دموکراسیهای ناقص و خودکامگیهای آشکار در سراسر جهان است.
استراتژی متناقض بایدن واقعیتهای ائتلافسازی معاصر را منعکس میکند؛ وقتی صحبت از مقابله با چین و روسیه میشود، اتحادهای دموکراتیک تنها تا حدی کارساز هستند. رویکرد بایدن همچنین تنشی عمیقتر و پایدارتر را نشان میدهد. منافع آمریکا به طور جداییناپذیری با ارزشهای آمریکایی گره خورده است؛ ایالات متحده معمولاً وارد رقابت قدرتهای بزرگ میشود، زیرا میترسد در غیر این صورت، استبدادهای قدرتمند جهان را برای دموکراسی ناامن سازند. اما عصر درگیری همواره تا حدی به عصر بیاخلاقی تبدیل میشود، زیرا تنها راه برای محافظت از جهانی مناسب آزادی، جلب همکاری شرکای ناپاک و اتخاذ رویکردهایی ناپاک است.
مسئله به اینجا ختم نمیشود. اگر خطرات رقابتهای امروز به اندازه ادعای بایدن بالا باشد، واشنگتن برای مهار دشمنان خود، به رفتارهای خودخواهانه دست میزند. با این حال، اخلاقیات مبتنی بر «مصلحت محض» مملو از خطراتی است؛ از سرخوردگی داخلی گرفته تا از بین رفتن عدم تقارن اخلاقی که مدتهاست پشتیبان نفوذ ایالات متحده در امور جهانی بوده است. استراتژی یک ابرقدرت لیبرال هنر ایجاد توازن قدرت بدون بیتوجهی به اهداف دموکراتیک است. ایالات متحده در شرف درک مجدد دشواری این مأموریت قرار دارد.
راند آخر مبارزه و بازی کثیف
همیشه در مورد یک چیز حق با بایدن بوده است؛ درگیریهای قدرتهای بزرگ هم ناشی از ایدئولوژی و هم منفعت آنها بوده است. در قرن هفدهم، جنگ سیساله به همان اندازه تحت تأثیر اختلافات مذهبی قرار داشت که تحت تأثیر مبارزه برای برتری اروپا بود. در اواخر قرن هجدهم، سیاستهای انقلابی فرانسه، ژئوپلیتیک کل قاره را زیر و رو کرد. جنگ جهانی دوم رویارویی سیستمهای سیاسی رقیب (دموکراسی و توتالیتاریسم) و همچنین اتحادهای رقیب بود. یواخیم فون ریبنتروپ، وزیر خارجه آلمان در سال ۱۹۴۰ اعلام کرد: «این نه یک جنگ تصادفی، بلکه مسئله عزم یک سیستم برای نابودی دیگری بود».
زمانی که قدرتهای بزرگ علیه هم وارد جنگ میشوند، تنها به خاطر سرزمین و افتخار مبارزه نمیکنند. آنها برای این میجنگند که چه ایدهها و ارزشهایی باید مسیر بشریت را ترسیم کند. از این لحاظ، رقابت آمریکا با چین و روسیه آخرین دور مبارزهای طولانی برای این است که آیا جهان توسط دموکراسیهای لیبرال یا دشمنان خودکامه آنها شکل خواهد گرفت. در جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، حکومتهای خودکامه اوراسیا با دستیابی به برتری منطقهای مرکزی، به دنبال برتری جهانی بودند. سه بار ایالات متحده مداخله کرد؛ نه تنها برای تضمین امنیت خود، بلکه برای حفظ توازن قوایی که اجازه بقاء و گسترش لیبرالیسم را میداد که به قول وودرو ویلسون، رئیسجمهور وقت آمریکا: «تا جهان را برای دموکراسی امن کند».
فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۹۳۹ به نکته مشابهی اشاره کرد و گفت: «وقتی مسئله امور انسانی مطرح میشود، نه تنها برای زندگی خود، بلکه برای باید دفاع از اصول ایمان و انسانی که کلیساها، دولتها و تمدن آنها بر اساس آن ساخته شده نیز آماده شد». اما همانطور که روزولت میدانست، ایجاد توازن قوا بازی کثیفی است.
دموکراسیهای غربی تنها با کمک جوزف استالین (یک مستبد وحشتناک) توانستند در جنگ جهانی دوم، آدولف هیتلر (دشمنی به مراتب وحشتناکتر) را شکست دهند. آنها از تاکتیکهایی مانند بمباران آتشزا و بمباران اتمی شهرهای دشمن استفاده کردند که در زمانهای متفاوت، نفرتانگیز تلقی میشود. سپس ایالات متحده جنگ سرد را با این عقیده که نزاعی بین «شیوههای زندگی جایگزین» است، به راه انداخت. نزدیکترین متحدان ایالات متحده دموکراسیهای دیگری بودند که جهان غرب را تشکیل میدادند. با این حال، ممکن است مقاومت در چنین مبارزه خطرناکی به انجام اقداماتی بسیار سؤالبرانگیز و حتی غیردموکراتیک بیانجامد
در طول جنگ سرد که ملتهای جهانسوم را درگیر بیثباتی کرده بود، ایالات متحده از زورگویان راستگرا به عنوان نمایندگان خود بهره برد و نفوذ کمونیسم را از طریق کودتاها، مداخلات مخفی و آشکار و اقدامات ضدچریکی با تلفات جانی سرسامآور سرکوب کرد. برای جلوگیری از درگیری در مرزهای جهانی، پنتاگون به تهدید استفاده از تسلیحات هستهای رو آورد که چنان ویرانگر بودند که استفاده واقعی آنها نمیتوانست به هیچ هدف سازندهای خدمت کند. برای تنگکردن حلقه دور اتحاد جماهیر شوروی، واشنگتن نهایتاً با مائو تسه دونگ، رهبر کمونیست دیگری که یکی از جنایتکاران بزرگ تاریخ است، شریک شد. برای آسانترکردن سیاست مهار روسیه، مقامات آمریکایی گاهی اوقات تهدید شوروی را اغراقآمیز جلوه داده یا به سادگی، مردم آمریکا را در مورد سیاستهایی که به نام آنها انجام میشد، فریب میدادند.
استراتژی شامل تعیین اولویتهاست و مقامات آمریکایی معتقد بودند که برای عقبراندن شرهای بزرگ (مانند شورشهای کمونیستی در مناطق حیاتی یا بیراههرفتن دموکراسیها جوان)، به شرهای کوچک نیاز است. فایده نهایی پیروزی ایالات متحده در جنگ سرد جهانی امنتر از درندهخویی خودکامهگرا و امنتر برای آزادی بشر نسبت به گذشته بود که نشان میدهد مقامات واشنگتن مجموعاً درست میگفتند. والایی هدف ایالات متحده علیه چنین رقیب پَستی، آسایش خاصی در قبال ابهامات اخلاقی جنگ فراهم میکند. با این حال، سند استراتژیک انسیاس-۶۸ که ترومن در سال ۱۹۵۰ تأیید کرد، با نقلقولی از الکساندر همیلتون، بیان میدارد: «وسیلهای که به کار گرفته میشود، بایستی با مقیاس شر تناسب داشته باشد». زمانی که غرب با دشمنی تمامیتخواه روبرو شود که مصمم است بشریت را طبق دلخواه خود بازسازی کند، ظاهراً میتوان برخی کارهای بسیار زشت را توجیه کرد.
با این حال، این آسایش دیری نپایید و جنگ سرد شاهد نبردهای شدیدی بر سر این بود که آیا ایالات متحده اولویتهای خود را به درستی تعیین کرده یا نه. طی دهه ۱۹۵۰، جنگطلبان واشنگتن را به دلیل عدم تلاش کافی برای عقبراندن کمونیسم در اروپای شرقی سرزنش کرده و پلتفرم حزب جمهوریخواه در سال ۱۹۵۲، سیاست مهار را «منفی، بیهوده و غیراخلاقی» توصیف کرد. طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بیاخلاقیهای بیشمار دولت (مانند جنگ خونین و گمراهکننده ویتنام، حمایت از دیکتاتورهای بدذات و افشاشدن ترورهای سیاسی سیآیای) بسیاری از منتقدان لیبرال را متقاعد ساخت که ایالات متحده ارزشهایی که ادعای دفاع از آنها دارد را فراموش کرده است. در همین حال، تلاش برای تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی، استراتژی که در جستجوی ثبات دیپلماتیک، رویارویی ایدئولوژیک را کمرنگ میکرد، برخی از محافظهکاران را به این ادعا وا داشت که واشنگتن در حال رهاکردن جایگاه برتر اخلاقی خود است. طی دهه ۱۹۷۰ و بعد از آن، این مباحثات سیاست ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داد. حتی در این مناقشه که بیشترین شباهت را به نبردهای خیر و شر دارد، ربطدادن استراتژی به اخلاق چالشی مداوم بود.
در حقیقت، اشتباهات دوران جنگ سرد به مجموعهای پیچیده از محدودیتهای قانونی و اداری انجامید که از ممنوعیت ترورهای سیاسی گرفته تا الزام اطلاعرسانی در مورد اقدامات مخفی به کمیتههای کنگره را شامل شد. اکثر این محدودیتها همچنان تا به امروز پابرجا هستند. از زمان جنگ سرد، این الزامات با محدودساختن کمک به کودتاگران که دولتهای منتخب را سرنگون میکنند و واحدهای نظامی که مرتکب نقض جدی حقوق بشر میشوند، تکمیل شده است. آمریکاییها به وضوح از برخی اقداماتی که برای پیروزی در جنگ سرد انجام داده بودند، پشیمان شدند. سؤال این است که آیا با تشدید رقابت جهانی، آنها میتوانند بدون چنین محدودیتهایی به رویارویی با رقیبان خود ادامه دهند؟
همسویی عقیدتی
تهدیدهای دشمنان خودکامه با برجستهکردن تقابل عقیدتی که اغلب منجر به تنشهای جهانی میشود، انگیزههای ایدئولوژیک در سیاست ایالات متحده را تقویت میکند. از زمان روی کار آمدن، بایدن تهدید ناشی از رقبای ایالات متحده، به ویژه چین را با لحنی کاملاً ایدئولوژیک تعریف کرده است.
بایدن بارها اعلام کرده که جهان به یک «نقطه عطف» رسیده است. در مارس ۲۰۲۱، او مطرح کرد که در آینده، مورخان به مسئله «پیروزی خودکامگی یا دموکراسی» خواهند پرداخت. بایدن اعتقاد دارد که در اصل، رقابت ایالات متحده و چین آزمونی است برای اینکه کدام مدل بهتر میتواند به نیازهای عصر مدرن پاسخ دهد. همچنین مقامات آمریکایی بیم آن را دارند که اگر چین به قدرت برجسته جهان تبدیل شود، هم خودکامگی را در کشورهای دوست تثبیت خواهد کرد و هم دولتهای دموکراتیک در کشورهای رقیب خود را تحت فشار خواهد گذاشت. تنها کافی است ببینید که چطور پکن از نفوذ اقتصادی خود برای مجازات انتقاد کشورهای دموکراتیک از سیاستهایش استفاده کرده است. با ایمنسازی فضا برای غیرلیبرالیسم، چینِ قدرتمند لیبرالیسم را در دور و نزدیک تهدید میکند.
حمله روسیه به اوکراین فرضیه بایدن را تقویت کرد. اقدام روسیه نمونهای از تجاوز و جنایت خودکامگی و همچنین هشداری بود که در جهانی به رهبری دولتهای غیرلیبرال، وضعیت جامعه لیبرال، خصوصاً دموکراسیهای آسیبپذیر مجاور، شدیداً خشن و سخت خواهد بود. چند هفته پس از امضای توافق «مشارکت استراتژیک بیمحدودیت» توسط شی جینپینگ (رئیسجمهور چین) و ولادیمیر پوتین (رئیسجمهور روسیه) و با آغاز تهاجم تمامعیار کرملین به اوکراین، خطر دستدرازی هماهنگشده حکومتهای خودکامه علیه نظم بینالمللی لیبرال تشدید شد. بایدن توضیح داد که اوکراین جبهه مرکزی «مبارزهای بزرگتر برای اصول ضروری دموکراتیک» است. بنابراین ایالات متحده جهان آزاد را علیه «دشمنان مرگبار دموکراسی» بسیج کرد.
شوک ناشی از جنگ اوکراین همراه با رهبری ثابتقدم ایالات متحده منجر به ایجاد اتحادی گسترده از دموکراسیهای فراآتلانتیکی شد. سوئد و فنلاند درخواست عضویت در ناتو را دادند. غرب از اوکراین حمایت کرد و خسارات سنگینی به روسیه وارد ساخت. دولت بایدن تلاش کرد با برقراری شبکهای از روابط دموکراتیک با همسایگان چین، پکن را محدود سازد. کاخ سفید همچنین اتحاد دوجانبه با کشورهایی مانند ژاپن و استرالیا را نیز ارتقا داده، گروه چهارگانه (گفتگوی امنیتی و دیپلماتیک با استرالیا، هند و ژاپن) را بهبود بخشید و AUKUS (مشارکت نظامی با استرالیا و بریتانیا) را بنا نهاد. بایدن هدف سازمانهای چندجانبه موجود مانند گروه هفت را نیز برای مقابله با خطر پکن تغییر داد. حتی زمزمههایی درباره ائتلاف «سه به علاوه یک» (متشکل از استرالیا، ژاپن، ایالات متحده به علاوه تایوان) به گوش میرسد که برای دفاع از دموکراسی تایپه در برابر حمله چین همکاری خواهد داشت.
این روابط فراتر از مرزهای منطقهای است. دموکراسیهای آسیایی مانند کره جنوبی به اوکراین کمک میکنند؛ چرا که فهمیدهاند اگر نظم لیبرال از هم گسسته شود، امنیت آنها نیز به خطر میافتد. دموکراسیهای چندین قاره برای مقابله با فشار اقتصادی چین، مقابله با توسعه نظامی آن و محدودساختن دسترسیش به نیمهرساناهای پیشرفته گرد هم آمدهاند. مشکل اصلی ایالات متحده، اتحادیهای سُست از قدرتهای تجدیدطلب است که از هسته اوراسیا به سمت بیرون پیشروی میکنند. پاسخ بایدن ایجاد ائتلاف جهانی منسجمی از دموکراسیهاست که از حاشیه به عقب راندن رقبا فشار میآورند.
امروزه، این دموکراسیهای پیشرفته بیش از هر زمان دیگری طی دهههای اخیر متحدترند. در این راستا، بایدن هدف اساسی استراتژی ایالات متحده، یعنی دفاع از نظم لیبرال را با روشها و شرکای خود همسو ساخته است. با این حال، واقعیتهای پیچیده رقابت در سراسر سه منطقه کلیدی اوراسیا، اهمیت سؤال نیبور را دوباره برجسته کرده است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
دستور کار جدید کاخ سفید؛ ترامپ راه پوتین را از تهران جدا میکند؟
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
پیامدهای پاسخ فوری تهران به قطعنامه آژانس
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
پاس گل روسیه سوخت
-
معافیت مالیات دیگری برای کارگران