افسانۀ نسلکشی پوتین-۳
تیموتی اسنایدر؛ چرا پوتین تلاش میکند لنین و استالین را احمق جلوه دهد؟
اکوایران: احتمالاً نزدیکترین جایی که پوتین متوجه مشکلش میشود، هنگامی است که دربارۀ قرن بیستم و ایجاد شوروی (و جمهوری اوکراینش) صحبت میکند
به گزارش اکوایران، چندی پیش، تاکر کارلسون، چهره رسانهای جنجالی با سفر به روسیه به گفتوگو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور نشست تا به زعم خود روایت روسی از ریشههای جنگ اوکراین را بدون واسطه به گوش مردم غرب برساند. امری که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت.
تیموتی اسنایدر، مورخ نامدار معاصر با انتشار یادداشتی با عنوان «افسانۀ نسلکشی پوتین» تلاش داشته تا به مدعیات فرمانفرمای کرملین پاسخ دهد. اکوایران این مقاله بلند را در سه قسمت ترجمه کرده که بخش نخست آن پیش از این با عنوان «چرا پوتین درباره همه چیز اشتباه میکند؟» و بخش دوم آن با عنوان «چرا روایت تاریخی پوتین اشتباه و خطرناک است؟» منتشر شده و در ادامه بخش سوم و پایانی آن ارائه میشود:
زبان، قحطی و نازیها درست بودند
پوتین در زمینۀ زبان اوکراینی، بارها و بارها، مرتکب اشتباهی میشود که معمولاً علتش ناشنوایی امپریالیستی است. درست است که اوکراینیهای امروز میتوانند هم اوکراینی صحبت کنند و هم روسی (اگرچه بسیاریشان هم به دلایلی قابل فهم، چنین نمیکنند). تا همین اواخر، وقتی اوکراینیها با روسها مواجه میشدند با آنها روسی صحبت میکردند. این ادب و احترام به روسها این تصور را داد که اوکراینی صرفاً یک لهجه از روسی است یا اوکراینی وجود ندارد. حقیقت ساده این است که اوکراینیها به این دلیلی روسی را بلدند که آن را یاد گرفتهاند. روسها به این دلیل اوکراینی بلد نیستند که آن را یاد نمیگیرند. همین حالا سربازان روسی که دو سال است در جنگ هستند، زبان اوکراینی را که در رادیو میشنوند میگویند «لهستانی» است چون متوجه این واقعیت ساده نیستند: که زبان اوکراینی وجود دارد و خودشان آن را نمیفهمند. تصور پوتین دربارۀ وجود نداشتن زبان اوکراینی مثل این ایدهاش است که هیچ کشور اوکراین یا مردم اوکراینی وجود ندارد: نسلکشیآنه است چون فقط کشتار دستهجمعی میتواند باعث شود که به حقیقت بپیوندد. و البته، یک چیزی که از مصاحبه مشخص است این است که پوتین ترجیح میدهد هر تعداد آدمی را که لازم است بکشد اما اشتباهاش را نپذیرد. ایدهها مهماند. چون دربارۀ تمام چیزهایی که باید بکشد اشتباه میکند.
احتمالاً نزدیکترین جایی که پوتین متوجه مشکلش میشود، هنگامی است که دربارۀ قرن بیستم و ایجاد شوروی (و جمهوری اوکراینش) صحبت میکند. پوتین مطمئن است که هیچ اوکراینی در تاریخ وجود ندارد و در نتیجه باید لنین و استالین را احمق جلوه دهد چون آنها جوری عمل کردند که انگار اوکراین واقعی بود. حالا، لنین و استالین خیلی چیزها بودند اما احمق نبودند. پوتین میگوید آنان بنا بر دلایل «غیرقابل توضیح» یا «نامعلوم» جمهوری اوکراین را به وجود آوردند و (در دهۀ 1920) سیاستهایی را اعمال کردند که با وجود داشتن زبان و فرهنگ اوکراینی سازگار بود. لنین و استالین چنین کردند چون بر اساس تجربۀ شخصی میدانستند که یک جنبش ملی اوکراینی وجود دارد. آرزو نداشتند واقعی باشد؛ صرفاً در هر قدمی که برمیداشتند با آن مواجه میشدند. میدانستند که در امپراتوری روسیه یک جنبش ملی اوکراینی وجود داشت. میدانستند اوکراینیها کوشیده بودند پس از انقلاب بلشویکی کشورهایی را تأسیس کنند. میدانستند پس از سالها خشونت شدید این تلاشها را شکست دادهاند و در بلند مدت باید کار دیگری کرد.
پوتین شوروی سابق را «روسیه» مینامد و به کارلسون میگوید شوروی صرفاً نام دیگر روسیه بود. در اینجا اشتباه میکند. روسیه بخشی از شوروی بود. حدود نیمی از جمعیت شوروی روس نبودند. اوکراین و دیگر جمهوریها صرفاً تحت تأثیر سیاستهای روسی کننده قرار گرفتند اما هیچ یک از رهبران شوروی (مانند پوتین) ادعا نکرد که این جمهوریها عضوی از روسیه بودند. به این دلیل شوروی به آن شکل درآمد و فدراسیونی از جمهوریها شد که لنین، استالین و دیگر بلشویکها، بیش از صد سال پیش، میدانستند باید اوکراین را به حساب بیاورند. آنان شوروی را با جمهوریهایی ملی ساختند چون میدانستند باید با واقعیت سیاسی کنار بیایند، مهمتر از همه، با واقعیت اوکراین.
وقتی در اوایل دهۀ 1930، سیاست شوروی علیه اوکراینیها شد، علتش این بود که استالین میترسید در نتیجۀ سیاستهای فاجعهبارش اوکراین را از دست بدهد، علتش این نبود که فکر میکرد اوکراینی وجود ندارد. حق داشت باور کند دهقانان اوکراینی در برابر سیاست مصادرۀ زمینش مقاومت کنند؛ بسیاریشان چنین کردند، تا جایی که میتوانستند. او و دیگر اعضای پولیتبورو قحطی سیاسی را بر اساس این منطق در اوکراین مهندسی کردند که بابت ناکارآمدی سیاست استالین، اوکراینیها را باید مجازات کرد. پوتین تمام این رویدادها را نادیده میگیرد؛ اما برای بازماندگان، این رویدادها واقعیتی زیسته و فراموش نکردنیاند. خاطرۀ نسلی آنچه اوکراینیها هولودومور مینامند، یکی از وجوه تمایز اوکراینیها از روسهاست.
پوتین جوری دربارۀ جنگ جهانی دوم صحبت میکند که انگار یک نبرد قومی روسی بود اما یک نبرد شوروی بود. و مردم شوروی که بیش از همه از آن آسیب دیدند، پس از یهودیها، بلاروسیها و اوکراینیها بودند. تعداد اوکراینیهای غیرنظامی کشته شده در دوران اشغال آلمانها بیشتر از غیرنظامیان روسی است. سربازان اوکراینی نقش پررنگی در ارتش سرخی داشتند که آلمانها را در جبهۀ شرقی شکست دادند. اینها بعضی از واقعیتهای مهم تاریخ معاصری هستند که پوتین صرفاً آنها را نادیده میگیرد. یا چیزهایی از خودش درست میکند: مانند ادعایش که با رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، دربارۀ پدرش که در ارتش سرخ بوده، صحبت کرده است. پدربزرگ زلنسکی در ارتش سرخ بود. پدر پدربزرگش و برادران پدربزرگش در هولوکاست کشته شدند. پوتین درکی از نسلها و چیزهایی که برای افراد مهم است ندارد.
آنچه پوتین دربارۀ جنگ جهانی دوم برای گفتن دارد این است که حق با هیتلر بود. حالا یک دهه است که پوتین مشغول توجیه پیمان مولوتوف ریبنتروپ است، اتحاد سال 1939 میان استالین و هیتلر که جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. ادعایش دربارۀ این بود که انتخاب شوروی برای پیوستن به آلمان نازی در تجاوز به هلند از آن کارهایی بود که هر کسی میکرد. اما سخت بشود فهمید که اگر شوروی به پیمان عدم تخاصمی که قبلتر با لهستان امضا کرده متعهد مانده بود، هیتلر چطور میتوانست جنگ را آغاز کند.
حالا پوتین یک قدم جلوتر آمده و میگوید لهستان (به نوعی) هم زیادی با آلمانها همکاری کردهاند و هم کمتر از میزان کافی همکاری کردهاند و باعث شدهاند جنگ بر سرشان خراب شود. پوتین میخواهد بگوید که لهستان با آلمان همکاری کرد تا حواسها را از این مسئله پرت کند که در آغاز جنگ جهانی دوم، شوروی متحد آلمان بود. در سال 1939 ورشو نپذیرفت در طرف آلمان بجنگد؛ مسکو پذیرفت. پوتین لهستانیها را بابت جنگ سرزنش میکند چون سیاستش نسبت به مرزها و تاریخ در سال 2024 شبیه سیاست هیتلر در سال 1939 است. ادعای «تاریخی» پوتین با پروپاگاندای نازیها دربارۀ لهستان جور درمیآید، درست تا همان جایی که میگوید کشورها و مردم «جعلی» حقی تاریخی برای وجود داشتن ندارند.
ادعای پوتین مبنی بر اینکه اوکراینیها نازیهای واقعیاند حتی در تاریخ جای نمیگیرد. فقط آن را میگوید. این نوع ادعا فی نفسه فاشیستی است: بر سیاستهای داخلی ما و آنها مستقر است، جایی که به روسها گفتهاند همیشه بیگناهند؛ و کارزار پروپاگاندای بین المللی که قرار است با استفاده از اسامی متفاوت سایرین را گیج کند.
مشکل راست افراطی اوکراین بسیار کوچکتر از مشکل روسیه یا ایالات متحده یا هر کشور اروپایی با راست افراطی است. بیش از 70 درصد اوکراینیها در انتخابات به یک رئیسجمهور یهودی رأی دادند، بدون اینکه یهودی بودنش مسئلۀ خاصی باشد. این مسئله در دیگر جاها چالش برانگیز است. وزیر دفاع اوکراین یک تاتار کریمیهای (و مسلمان) است. فرماندۀ کل قوای اوکراین در روسیۀ شوروی و از پدر و مادری روس متولد شد. اوکراین حتی در زمان جنگ هم چنان حدی از تنوع دارد که نشان دهندۀ تاریخ حیرتانگیزش است، گذشتهای که نمیتوان آن را در چنین متنی توصیف کرد که هدفش نشان دادن چگونگی و چرایی اشتباهات پوتین است.
پوتین از سال 2010 این حرف را میزند؛ افسانهاش دربارۀ گذشته از موضوعات کتابم، مسیر ناآزادی، است که مبنا و پیامدهایش را مفصل شرح میدهد. داستانهایی مثل پوتین به جنگ، نسلکشی و فاشیسم منتهی میشود. همچنین، اگرچه آسیب کوچکتری است، تاریخ را دشوارتر میکند.
وقتی داستانهایی مثل داستان او موفق شوند، افراد دیگر کشورها فکر میکنند که آنها هم باید روایتی از معصومیت ابدی داشته باشند تا مشکلات روزانهشان را توجیه کنند. و مورخان را هم میشود در این گرداب کشید و وقتشان را به پاسخ دادن به دروغها گذراند، به جای اینکه بروند پژوهش کنند. نسخۀ مثبت تاریخ اوکراین خودم در سخنرانیهای عمومیام موجود است.
این مقاله را با کتابشناسی تمام میکنم تا تأکید کنم در تاریخ باید پژوهش کرد، مد نظر قرار داد و استدلالهای جالب و قابل دفاع ارائه کرد. مورخان اوکراینی پیوسته چنین میکنند، حتی طی جنگ. مثلاً شایسته است که تازهترین مطلب هریتساک حسابی دیده شود.
Simon Franklin and Jonathan Shepard, Emergence of Rus 750-1200, London: Routledge, 1996.
Christian Raffensperger, The Kingdom of Rus, Arc Humanities Press, 2017.
Paul Robert Magocsi, A History of Ukraine, Seattle: University of Washington Press, 1996
Ivan L. Rudnytsky, Essays in Modern Ukrainian History, Edmonton: Canadian Institute of Ukrainian Studies, 1987.
Tatiana Tairova Yakovleva, Ivan Mazepa and the Russian Empire, McGill-Queen’s University Press, 2020.
Timothy Snyder, The Reconstruction of Nations: Poland, Ukraine, Lithuania, Belarus, 1569-1999, New Haven: Yale University Press, 2002.
Barbara Skinner, The Western Front of the Eastern Church, Dekalb: Northern Illinois University Press, 2009.
Serhiy Bilenky, Laboratory of Modernity: Ukraine Between Empire and Nation, 1772-1914, McGill-Queen’s University Press, 2023.
Matthew D. Pauly, Breaking the Tongue: Language, Education, and State Power in Soviet Ukraine, 1923-1934, Toronto: University of Toronto Press, 2014
Golfo Alexopoulos, Illness and Inhumanity in the Gulag, New Haven: Yale University Press, 2017.
Anne Applebaum, Red Famine: Stalin’s War on Ukraine, New York: Doubleday, 2017.
Timothy Snyder, Bloodlands: Europe Between Hitler and Stalin, New York: Basic Books, 2010.
Mayhill Fowler, Beau Monde on Empire’s Edge: State and Stage in Soviet Ukraine, University of Toronto Press, 2023.
Serhy Yekelchyk, Ukraine: The Birth of a Modern Nation, New York: Oxford University Press, 2007.
Myroslav Marynovych, The Universe Behind Barbed Wire: Memoirs of a Ukrainian Soviet Dissident, Rochester University Press, 2022.
Timothy Snyder, The Road to Unfreedom: Russia, Europe, America, New York: Tim Duggan Books, 2018.
Stanislav Aseev, The Torture Camp on Paradise Street, Harvard Ukrainian Research Institute, 2023.
Serhii Plokhy, The Gates of Europe, New York: Basic Books, 2017.
Yaroslav Hrytsak, Ukraine: The Forging of a Nation, New York: Public Affairs, 2024.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
سرانه دعوا در استانهای مختلف کشور به چه شکل است؟