به گزارش اکوایران، در بحبوحه جنگ خونین غزه، احساسات در سراسر جهان عرب بالا گرفته است. تظاهرات گسترده همبستگی با فلسطین در سراسر منطقه رخ داده و این امر بسیاری از نخبگان حاکم که از مسئله فلسطین می‌ترسند را به وحشت انداخته است.

به نوشته جورجیو کافیرو برای وبگاه ریسپانسبل استیت‌کرفت، نخبگان حاکم در جهان عرب مسئله فلسطین را عاملی خطرناک برای بی‌ثباتی دانسته و از ماه‌ها پیش، تعداد انگشت‌شماری از کشورهای عربی از جمله مصر، اردن و عربستان سعودی سرکوب فعالان حامی فلسطین در کشورهای خود را آغاز کرده‌اند.

چنین سرکوبی در این کشورهای عربی جای تعجب ندارد و باید در دو سطح آن را مورد بررسی قرار داد. سطح اول به اعتراضات در این کشورها در سطح بنیادی و ریشه‌ای مربوط می‌شود. و سطح دوم به طور خاص به مسئله فلسطین اختصاص دارد.

ترس از بسیج سیاسی

به طور کلی، رژیم‌های اقتدارگرا اغلب از بحران مشروعیت رنج می‌برند و از این رو، هرگونه جنبش مردمی و بسیج شهروندان را بالقوه تهدیدآمیز می‌دانند. این موضوع بدون توجه به دلیلی که مردم را گرد هم می‌آورد، صادق است. اکثر دولت‌های عرب به دنبال آن هستند که چنین جنبش‌هایی را کنترل و تنظیم کرده و از به چالش کشیدن روایت‌ها و منافع مورد حمایت رژیم جلوگیری کنند.

مارینا کالکولی، پژوهشگر دانشکده مطالعات خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا در دانشگاه کلمبیا در مصاحبه‌ای گفت: «اکثر کشورهای عربی به طور کلی نسبت به اعتراضات مردمی حساسیت دارند. آن‌ها می‌ترسند که بازکردن فضای عمومی و اجازه‌دادن به اعتراضات همبستگی با فلسطینیان بتواند به اعتراضات علیه دولت و سیاست‌های آن‌ها در سایر زمینه‌ها منجر شود».

محمد بن سلمان جو بایدن اتحادیه عرب

کارشناسان دیگری هم با این موضوع موافقند. نادر هاشمی، مدیر مرکز شاهزاده الولید بن طلال برای تفاهم مسیحی-مسلمانی در دانشکده روابط خارجی دانشگاه جورج‌تاون توضیح داد: «هر نوع بسیج یا فعال‌سازی مردمی که آن‌ها را با هم متحد کند، چه در فضای مجازی و چه در خیابان‌ها، تهدیدی برای این رژیم‌های اقتدارگرا محسوب می‌شود». او افزود: «دولت‌های عربی امروز ملی‌گرایی فلسطین را دوست ندارند، زیرا ملی‌گرایی فلسطین منشأ بسیج مردمی در خیابان‌های عربی است».

رامی جی. خوری، عضو برجسته سیاست عمومی در دانشگاه آمریکایی بیروت خاطرنشان کرد: «دنیای عرب عملاً شهروندان خود را به مصرف‌کنندگان تبدیل کرده است». او افزود: «شما می‌توانید هر چیزی که می‌خواهید مصرف کنید. در اکثر پایتخت‌های عربی ۲۵ نوع مختلف مرغ سرخ‌شده وجود دارد که می‌توانید خرید کرده و این مشکلی ندارد. این همان چیزی است که دولت‌ها می‌خواهند، اینکه مردم زمان، پول و فکر خود را به پای مصرف بریزند. اما هر چیزی که به قدرت سیاسی، سیاست عمومی و تخصیص دستاوردهای اقتصادی مربوط باشد، باید توسط دولت کنترل شود».

فلسطین، نقاط ضعف رژیم‌ها را آشکار می‌سازد

به طور خاص در مورد فلسطین، این مسئله می‌تواند منجر به آشکارشدن ضعف بسیاری از دولت‌های عربی شود. رژیم‌های عربی از یک طرف باید با ارائه ژست‌های عمدتاً نمادین و تشریفاتی در حمایت از آرمان فلسطین، به افکار عمومی پاسخ دهند، از طرف دیگر هیچ دولت عربی نمی‌خواهد با اسرائیل درگیر شود. برای بسیاری از آن‌ها، این موضوع ارتباط زیادی به روابطشان با ایالات متحده دارد که برای امنیت و در برخی موارد به عنوان منبع کمک مالی حیاتی بر آن تکیه می‌کنند.

با هر روزی که جنگ غزه همچنان ادامه دارد، فشارهای داخلی بر این رژیم‌ها افزایش می‌یابد که دلیل اصلی خواسته این دولت‌ها برای آتش‌بس در غزه است. این درخواست‌ها نه به خاطر رفاه و زندگی فلسطینی‌ها، بلکه هدف حفظ ثبات، مشروعیت و حتی بقای رژیم‌های عربی صورت می‌گیرد. غادا اوئیس، روزنامه‌نگار لبنانی می‌گوید: «فلسطین یک آرمان عادلانه است. اما مستبدان عرب آن را تنها از یک زاویه می‌بینند: چگونه می‌توانم رژیم خود را محافظت کنم»؟

آنتونی بلینکن عبدالفتاح السیسی آمریکا مصر

هرچه این جنگ بیشتر ادامه یابد، شهروندان عرب بیشتری سؤالات بدیهی را مطرح خواهند کرد که چرا کشورهای عربی که مبالغ هنگفتی را صرف خرید سلاح می‌کنند، حتی یک گلوله هم به مقاومت فلسطین نمی‌دهند.

چنین سؤالاتی این رژیم‌ها، به ویژه آن دسته از کشورهای عربی که روابط دیپلماتیک خود با تل‌آویو را عادی‌سازی کرده‌اند را معذب می‌سازد. اکنون زمانی که جوامع سراسر خاورمیانه نسبت به آنچه که اکثر عرب‌ها و مسلمانان نسل‌کشی در غزه می‌دانند واکنش نشان داده‌اند، دولت‌های عربی که تحت توافقنامه‌های عادی‌سازی، با غرب و اسرائیل برای دفنِ مسئله فلسطین همکاری کرده‌اند، احساس شرمندگی می‌کنند.

به گفته کالکولی، «اکثر رژیم‌های عربی اساساً در تلاش برای سرکوب تلاش فلسطین برای آزادی و عادی‌سازی اشغالگری اسرائیل بر فلسطین که مدت‌هاست از آن به عنوان برگ برنده برای گرفتن امتیاز از اسرائیل و به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی در حوزه‌هایی مانند امنیت، انرژی و توافقات تجاری استفاده می‌کردند، نقش دارند». او می‌گوید این رژیم‌ها با خطر همدست دیده‌شدن با آنچه امروز در غزه می‌گذرد، روبرویند.

علاوه بر این، عوامل تاریخی مهم مربوط به سیاست‌های دوران جنگ سرد جهان عرب و ظهور ملی‌گرایان پوپولیست عرب و بعد از آن اخوان‌المسلمین و اینکه چگونه مبارزه فلسطین برای هر دو مهم بوده نیز وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.

بر اساس گفته‌های خوری، «اعتراضات فلسطین به طور ویژه مورد تنفر دولت‌ها قرار گرفته، زیرا به طور تاریخی، توسط دو نیرویی که بیشترین تهدید را برای دولت‌های عرب تشکیل می‌دهند، یعنی جنبش‌های اسلام‌گرا و جنبش‌های چپ‌گرا، مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند». او توضیح داد: «از دهه ۱۹۵۰، این چپ‌گراها بودند که از مسئله فلسطین برای جلب حمایت و به چالش کشیدن دولت‌ها استفاده می‌کردند و اخیراً نیز اسلام‌گراها همین رویکرد را برگزیده‌اند؛ بنابراین، این به مسئله فلسطین طنینی مضاعف می‌دهد که دولت‌ها آن را دوست ندارند».

مسئله فلسطین نماد مبارزه‌ای گسترده‌تر برای آزادی و عزت است که با بسیاری از عرب‌ها، مسلمانان و مردم جنوب‌جهانی طنین‌انداز می‌شود. به عنوان مثال، ماه گذشته صدها زندانی سیاسی بحرینی در زمان آزادی پس از عفو سلطنتی، حمایت خود از فلسطین را فریاد زده و پرچم‌های فلسطین را تکان دادند.

این حس همبستگی بین فلسطینیان و عرب‌های غیرفلسطینی تازگی ندارد. همانطور که زندانیان فلسطینی در سال ۲۰۱۲ در اعتصاب غذا به عبدالهادی الخواجه، زندانی عقیدتی بحرینی گفتند: «آزادی شما به آزادی ما گره خورده و آزادی ما به آزادی شما گره خورده است».

هاشمی گفت: «مسئله فلسطین مسئله بی‌عدالتی است و سپس این مسئله توسط توده‌های عرب به عنوان نماد جستجوی عدالت در همه زمینه‌ها تفسیر می‌شود که شامل انتقاد از رژیم‌های ظالم اقتدارگرا در جهان عرب نیز به شمار می‌رود».

او خاطرنشان کرد که بسیاری از دولت‌های عرب حق اساسی حق تعیین سرنوشت را از شهروندان خود در درون جوامعشان سلب می‌کنند که به توضیح این موضوع کمک می‌کند که چرا نخبگان حاکم در این کشورها، قضیه فلسطین را تهدیدی می‌دانند و می‌خواهند آن را «سرکوب و خفه کنند». هاشمی در پایان گفت: «آنچه آن‌ها ترجیح می‌دهند، شکلی از ملی‌گرایی فلسطینی است که در سیاست تشکیلات خودگردان فلسطین تجسم یافته باشد».