به گزارش اکوایران، ممکن است در نگاه اول فکر کنید که طرفداران مکتب واقع‌گرایی در سیاست خارجی به اقدامات اسرائیل در غزه اهمیتی نمی‌دهند. 

به نوشته استفان والت برای وبگاه فارن پالیسی، برای بسیاری عجیب است که واقع‌گرایان برجسته سیاست خارجی، از جمله چَس فریمن، جان مِرشهایمِر و خود او شدیداً از رفتار اسرائیل در غزه و حمایت دولت بایدن از آن انتقاد کرده‌اند. آن‌ها می‌پرسند عجیب نیست که طرفداران رویکردی سخت‌گیرانه و غیرعاطفی در سیاست جهانی ناگهان از اخلاق صحبت می‌کنند؟ اما به عقیده او نه، این مسئله عجیبی نیست.

جایگاه اخلاق در سیاست

بخشی از این سردرگمی ناشی از یک تصور غلط رایج در مورد واقع‌گرایی است؛ این تصور که طرفداران آن فکر می‌کنند ملاحظات اخلاقی باید نقش کمی یا هیچ نقشی در سیاست خارجی نداشته باشند. همانطور که حتی خواندن اجمالی متون اصلی واقع‌گرایی نشان می‌دهد، این کلام احمقانه‌ای است. هانس مورگنتاو کتابی کامل در مورد تنش بین کارایی سیاسی و اصول اخلاقی نوشت و تأکید کرد که «مسائل اخلاقی سیاست صدای خود را بلند کرده و خواستار پاسخ هستند».

اِی اِچ کار واقع‌گرای واقعی نبود، اما او یک اثر کلاسیک واقع‌گرایی نوشت و این موضوع را روشن کرد که نمی‌توان ملاحظات اخلاقی را از زندگی سیاسی حذف کرد. تقریباً تمام نوشته‌های کنت والس در مورد سیاست بین‌الملل بر مسئله صلح و شرایط یا سیاست‌هایی متمرکز است که آن را تقویت یا تضعیف می‌کنند و او بارها و بارها از تمایل دولت‌های قدرتمند به انجام اعمال شرورانه در پی اهداف ایده‌آل‌گرایانه انتقاد کرده است. واقع‌گرایان برجسته‌ای مانند جورج کنان، والتر لیپمن، مورگنتاو، والس و فرزندان فکری آن‌ها با بسیاری از جنگ‌های اخیر آمریکا به دلایل راهبردی و اخلاقی مخالف بودند.

مانند همه انسان‌ها، مایی که معتقدیم رئالیسم روشی سودمند برای نگریستن به سیاست جهانی است، نیز دارای باورهای اخلاقی بوده و دوست داریم در جهانی زندگی کنیم که این اصول به طور مداوم‌تری رعایت شوند. علت اهمیت‌دادن واقع‌گرایان به ابعاد اخلاقی سیاست بین‌الملل، واقف‌بودن آن‌ها به آسانیِ ارتکاب اعمال غیراخلاقی توسط دولت‌ها و سایر گروه‌های سیاسی است.

واقع‌گرایان از اتفاقات غزه متعجب نمی‌شوند، همانطور که پیش‌تر اشاره شد، تعداد زیادی از کشورها زمانی که احساس می‌کنند منافع حیاتی‌شان در خطر است، کارهای وحشتناکی انجام داده‌اند؛ اما این به معنای تأیید اقدامات اسرائیل و ایالات متحده توسط واقع‌گرایان نیست.

جنگ غزه

انتقادات واقع‌گرایان از جنگ غزه تا حدودی ناشی از درک آن‌ها از محدودیت‌های قدرت نظامی و اهمیت ناسیونالیسم است. آن‌ها به خوبی از مشکلات معمول اشغالگران خارجی در تلاش برای سلطه یا نابودی یک ملت دیگر با زور آگاه هستند و به همین دلیل، نتیجه گرفتند تلاش اسرائیل برای نابودی حماس از طریق بمباران و حمله به غزه، محکوم به شکست است.

این مسئله به طور فزاینده‌ای روشن می‌شود که حماس از حمله اسرائیل جان سالم به در خواهد برد و حتی اگر این اتفاق هم نیافتد، تا زمانی که فلسطینیان تحت اشغال، محروم از حقوق اولیه سیاسی و به تدریج از سرزمین خود رانده‌شده باشند، گروه‌های مقاومت جدیدی ظهور خواهند کرد.

بی‌آبرویی آمریکا در خاورمیانه و جنوب‌جهانی

باید بدانیم که واقع‌گرایان با اقدامات اسرائیل (و همدستی ایالات متحده) مخالف هستند زیرا این ترکیب، جایگاه جهانی آمریکا را تضعیف می‌کند. جنگ غزه نشان داد که تعهد آمریکا به «نظم مبتنی بر قانون» بی‌معنی است؛ صادقانه بگویم، باور اینکه مقامات آمریکایی همچنان می‌توانند این عبارت را بدون اینکه خنده‌شان بگیرد، به کار ببرند، دشوار است.

رأی اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد که «حقوق و امتیازات» جدیدی را به فلسطین اعطا کرد (که با ۱۴۳ رأی موافق، ۹ رأی مخالف و ۲۵ رأی ممتنع به تصویب رسید)، نشانگر انزوای فزاینده آمریکا بود، همانطور که وتوی مکرر آمریکا بر قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد برای آتش‌بس نیز همین را نشان داد. دادستان ارشد دادگاه بین‌المللی کیفری برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت درخواست صدور حکم جلب صادر کرده است. بدون شک واشنگتن با رد این حکم، ناهماهنگی خود با بخش زیادی از جهان را بیش از پیش برجسته خواهد کرد.

نظرسنجی‌های افکار عمومی همچنین نشان می‌دهند که محبوبیت آمریکا در خاورمیانه به شدت کاهش یافته و در اروپا کمی افت داشته و در عین حال، حمایت از چین، روسیه و ایران افزایش یافته است.

جنگ غزه دیرالبلح

کمتر از یک ماه پس از شروع جنگ، گزارشی از مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک که حامی اسرائیل است، هشدار داد: «آمریکا به دلیل جنگ غزه در حال باختن به رقبای خود است. درصد عرب‌هایی که معتقدند آمریکا نقش مثبتی در جنگ دارد به ۷ درصد رسیده و این رقم در کشورهایی مانند اردن، در پایین‌ترین حد یعنی ۲ درصد است. در مقابل، درصد عرب‌هایی که می‌گویند چین نقش مثبتی در این درگیری ایفا کرده، شامل ۴۶ درصد در مصر، ۳۴ درصد در عراق و ۲۷ درصد در اردن می‌شود. علاوه بر این، به نظر می‌رسد ایران محبوبیت زیادی در این جنگ به دست آورده است. به طور متوسط، درصد کسانی که می‌گویند ایران تأثیر مثبتی در جنگ داشته، حدود ۴۰ درصد بوده و ۲۱ درصد نیز قائلند تأثیر منفی داشته است. در کشورهایی مانند مصر و سوریه، درصد کسانی که می‌گویند ایران تأثیر مثبتی در غزه دارد حتی بالاتر بوده و به ترتیب به ۵۰ و ۵۲ درصد می‌رسد».

جنگ گزاف

همچنین این جنگ ارزانی نیست. کنگره آمریکا برای کمک به اسرائیل در نابودی غزه، میلیاردها دلار کمک اضافی را تأیید کرد. همچنین ۳۲۰ میلیون دلار برای ساخت اسکله شناوری توسط ایالات متحده هزینه شد، زیرا «هم‌پیمانی» که ما از آن حمایت می‌کنیم، به کامیون‌های سازمان‌های امداد اجازه نمی‌دهد برای ارسال کمک‌های بشردوستانه وارد غزه شوند. نیروهای نظامی آمریکا در حال استفاده از موشک‌ها و بمب‌های پرهزینه علیه حوثی‌ها در یمن هستند که در اعتراض به اقدامات اسرائیل در غزه، شروع به هدف قرار دادن کشتی‌های مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ و اطراف آن کرده‌اند. می‌دانم، این مبالغ برای کشوری با اقتصاد ۲۵ تریلیون دلاری رقم زیادی به حساب نمی‌آید، اما بهتر بود این پول را به جای کمک به کشتن فلسطینیان غزه، صرف کمک به مردم آمریکا کنیم. دفعه بعد که اعضای محتاط کنگره در مورد بودجه و کاهش هزینه‌های دولتی سخن گفتند، به آن‌ها یادآوری کنید که چقدر مشتاق پرداخت هزینه‌های جنگ اسرائیل بودند.

جو بایدن مایک جانسون کنگره آمریکا

این جنگ همچنین مقادیر زیادی از زمان، انرژی و توجه مقامات ارشد را به خود اختصاص می‌دهد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و ویلیام برنز، مدیر سی‌آی‌ای سفرهای مکرری به منطقه داشته‌اند و ساعت‌های بی‌شماری را صرف کلنجاررفتن با این مسائل کرده‌اند. سایر مقامات ارشد از جمله خود جو بایدن نیز همین‌طور. زمانی که رهبران آمریکا صرف درگیری بین حدود ۱۵ میلیون نفر در اسرائیل و فلسطین می‌کنند، زمانی است که نمی‌توانند صرف بازدید از متحدان کلیدی در جاهای دیگر، تدوین سیاست بهتر در اوکراین، توسعه استراتژی اقتصادی مؤثر برای آسیا، جلب حمایت جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی یا هر تعداد از مسائل بسیار مهم‌تر کنند.

اما برندگان این جنگ چه کسانی‌اند؟ بدیهی است که روسیه و چین. برای بسیاری از مردم جهان، به ویژه بخش قابل توجهی از جنوب‌جهانی، کشتار در غزه اتهامات مکرر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین در مورد رنج و درگیری‌های نشئت‌گرفته از «رهبری» آمریکا و فایده تقسیم مساوی قدرت در یک نظم چندقطبی برای جهان را تأیید کرد. شاید شما با این استدلال موافق نباشید، اما الان میلیون‌ها نفر از مردم این‌طور فکر می‌کنند و سیاست فعلی ما این موضع را بسیار معتبرتر جلوه می‌دهد.

در همین حال، رهبران چین وقت خود را برای پرواز به اسرائیل و تحقیرشدن توسط نتانیاهو تلف نمی‌کنند. آن‌ها مشغول ترمیم روابط، تقویت ارتباطات اقتصادی و تثبیت «مشارکت بدون محدودیت» با روسیه هستند. آن‌ها قطعاً هر روز برای حواس‌پرتی پرهزینه‌ای که جنگ غزه برای ایالات متحده ایجاد کرده، شکرگزار هستند.

چرا واقع‌گرایان با جنگ غزه مخالفند؟

در نهایت، واقع‌گرایان به اقدامات اسرائیل اعتراض دارند؛ زیرا این اقدامات هیچ منفعت استراتژیک خاصی برای ایالات متحده به همراه ندارد. هرچند در ارزش آن گاهی اغراق شده، اما می‌توان به طور منطقی استدلال کرد که در طول جنگ سرد، اسرائیل بازدارنده مفیدی در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه بود. اما جنگ سرد بیش از ۳۰ سال پیش به پایان رسید و حمایت بدون قید و شرط از اسرائیل، امروزه آمریکایی‌ها را امن‌تر نمی‌کند. برخی از مدافعان اسرائیل اکنون ادعا می‌کنند که بازیگر یک دژ قدرتمند در برابر ایران و شریکی ارزشمند در برابر مقاومت است. اما آنچه آن‌ها فراموش می‌کنند این است که روابط ما با اسرائیل یکی از دلایل روابط بد ایالات متحده با ایران و یکی از دلایلی است که تروریست‌هایی مانند القاعده تصمیم به حمله به ایالات متحده گرفتند.

جنگ غزه خان یونس

واقعیت آشکار این است که بمباران غزه و بازگرداندن آن به عصر حجر آمریکایی‌ها را ایمن‌تر یا مرفه‌تر نمی‌کند و کاملاً مغایر با ارزش‌هایی است که آمریکایی‌ها به آن مباهات می‌ورزند. در صورت هر اتفاقی، این کار ممکن است ایالات متحده را کمی ناامن‌تر سازد؛ به ویژه اگر الهام‌بخش نسل جدیدی از تروریست‌های ضدآمریکایی مانند اسامه بن لادن باشد. این سیاست اسرائیل را نیز امن‌تر نمی‌کند؛ تنها یک راه‌حل سیاسی برای این درگیری می‌تواند این کار را انجام دهد.