به گزارش اکوایران، چین که زمانی صرفاً یک مشتری محتاط انرژی خاورمیانه بود که تمایلی به مداخله در سیاست منطقه نداشت، در دو دهه گذشته به یک بازیگر کلیدی در چشم‌انداز ژئوپلیتیک خلیج فارس در حال تغییر تبدیل شده است. با این حال، علیرغم نفوذ فزاینده اخیر، پکن رویکرد محتاطانه‌ای را در قبال تنش‌های شدید در منطقه حفظ کرده است. 

کامیل لونز، عضو شورای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با انتشار مقاله مفصلی در وبگاه این اندیشکده به دنبال ارائه درک عمیق‌تری از روابط بین چین و دو قدرت مهم خاورمیانه با تمام پیچیدگی آنها بوده است. اکوایران این  مقاله را در سه قسمت ترجمه کرده که در ادامه اولین قسمت آن را مطالعه می‌کنید.

نمادی از تحول گسترده‌تر ژئوپلتیک

تصویر شی جین‌پینگ، رهبر چین که در مارس 2023 ناظر پیشرفت دیپلماتیک مهم میان رقبای سرسخت، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است، به نمادی از نظم جهانی در حال تغییر و نقش رو به افول آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است.

چین که زمانی صرفاً یک مشتری محتاط انرژی خاورمیانه بود که تمایلی به مداخله در سیاست منطقه نداشت، در دو دهه گذشته به یک بازیگر کلیدی در چشم‌انداز ژئوپلیتیک خلیج فارس در حال تغییر تبدیل شده است. ده سال پس از راه اندازی طرح کمربند و جاده در سال 2013، روابط بین چین و دو قدرت اصلی شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) راه درازی را طی کرده و فراتر از تجارت انرژی به طیف گسترده‌ای از بخش‌های جدید، توسعه یافته است.

شکوفایی روابط بین این دو کشور خلیج فارس و چین نشانه یک تحول گسترده‌تر در زمینه ژئوپلیتیکی است و پیامدهایی دارد که بسیار فراتر از خاورمیانه است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دلیل جاه‌طلبی خود برای ایفای نقش در نظم جهانی در حال تغییر و رقابت ژئوپلیتیک فزاینده بین چین و ایالات متحده به عنوان قدرت‌های متوسط کلیدی ظاهر شده‌اند. در این میان، تغییر دیدگاه چین در مورد خلیج فارس بخشی از قاطعیت و جاه طلبی رو به رشد آن در صحنه بین المللی است.

تقویت روایت نظم رو به زوال تحت رهبری غرب

جنگ در اوکراین و به ویژه در غزه این روندها را تسریع کرده است. این جنگ‌ها روایت‌های نظم رو به زوال تحت رهبری غرب را تقویت کرده‌اند و به بحث‌های فزاینده در خلیج فارس درباره نیاز به تنوع بخشیدن به مشارکت‌های اقتصادی و امنیتی دامن زده‌اند. اما این جنگ‌ها تناقضات موضع چین را نیز برجسته کرده است. علیرغم نفوذ فزاینده خود، پکن رویکرد محتاطانه‌ای را در قبال حملات اخیر حوثی‌ها در دریای سرخ و همچنین به طور گسترده‌تر در مورد مناقشه اسرائیل و حماس حفظ کرده است. فراتر از جنجال‌ها، روابط بین چین و خاورمیانه نسبتاً سطحی باقی می‌ماند که همچنان ناشی از تعامل بر مبنای تبادلات و عدم درک متقابل است.

شورای همکاری خلیج فارس چین شی جین پینگ GCC

این مقاله به دنبال درک روابط بین چین و دو قدرت مهم خاورمیانه با تمام پیچیدگی آنهاست. مطالعه موردی چیزهای زیادی را در مورد چگونگی تغییر خاورمیانه و جهان تحت فشارهای تشتت و رقابت فزاینده ژئوپلیتیکی نشان می‌دهد.

برای این منظور، ابتدا واقعیت پیچیده روابط چین با امارات و عربستان سعودی بررسی می‌شود و روابط رو به رشدی را آشکار می‌کند که به مسائل ژئوپلیتیکی نزدیک شده است، اما هنوز به طور کامل فراتر از دوران ابتدایی اقتصادی خود رشد نکرده است. این مقاله سپس به دنبال آن است که این پیوندها را در تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی گسترده‌تر، به ویژه تغییرات ساختاری در بازار بین‌المللی انرژی، افزایش چندقطبی، و رقابت فزاینده بین ایالات متحده و چین قرار دهد. عربستان سعودی و امارات از این روایت به‌عنوان قدرت‌های جدیدی بیرون می‌آیند که از حاکمیت خود محافظت می‌کنند، می‌خواهند مسیر خود را در منطقه تعیین کنند، و به دنبال حرکت بین وابستگی‌های مختلف خود به چین و آمریکا هستند.

ردپای رو به رشد چین در خلیج فارس

دهه 2020 برای روابط چین و خلیج فارس پر حادثه است. مارس 2023 شاهد میانجیگری برجسته چین برای نزدیکی عربستان و جمهوری اسلامی ایران بود و چند ماه بعد از عربستان سعودی و امارات برای پیوستن به گروه بریکس از اقتصادهای نوظهور دعوت شد. بحث‌ها در مورد خرید نفت در رنمینبی نیز افزایش یافت. همه اینها سؤالاتی را در مورد ماهیت شکوفایی روابط ریاض و ابوظبی با پکن ایجاد می‌کند و البته درک نقش چین به عنوان یک بازیگر صرفاً اقتصادی در خاورمیانه را به چالش می‌کشد.

این رویدادها با گسترش سریع روابط بین چین و عربستان سعودی و امارات در دهه گذشته مطابقت دارد. چین - بزرگترین واردکننده نفت جهان - در 20 سال گذشته به عنوان بزرگترین مشتری برای صادرات هیدروکربن کشورهای خلیج فارس ظاهر شده است. تجارت انرژی هسته اصلی روابط چین و خلیج فارس است.

چین خاورمیانه

چین به تنهایی تقریباً یک چهارم صادرات هیدروکربن‌های منطقه را در اختیار دارد و تقریباً به طور قطع مشتری اصلی آن برای دهه‌ها باقی خواهد ماند. در چارچوب طرح کمربند و جاده چین که در سال 2013 راه اندازی شد، عربستان سعودی و امارات نیز با شرکت‌های چینی در پروژه‌های کلیدی بندر و منطقه صنعتی شریک شده‌اند تا موقعیت مرکزی خود را در مسیرهای تجاری جهانی تقویت کنند. این پروژه‌ها شامل پایانه‌ای در بندر خلیفه در امارات متحده عربی و همچنین بنادر ینبع، جیزان و جده در ساحل دریای سرخ عربستان سعودی است.

با این حال، همکاری اقتصادی بین دو کشور خلیج فارس و چین در تجارت انرژی و پروژه‌های زیرساختی متوقف نشده است. در عوض اولویت‌های در حال تحول سیاست خارجی پکن را دنبال کرده است، که از طرح کمربند و جاده و پروژه‌های زیرساختی دور شده و به طور فزاینده‌ای بر زیرساخت‌های دیجیتال، فناوری‌های جدید و تهاجم دیپلماتیک برای ترویج هنجارها و روایت‌های چینی در سطح جهانی تمرکز کرده است. در نتیجه، روابط اقتصادی چین و خلیج فارس به بخش‌های متعددی تبدیل شده است که برخی از آنها به طور بالقوه استراتژیک هستند. از فناوری‌های نوظهور و هوش مصنوعی گرفته تا تدارکات و زنجیره‌های تامین، و مواد معدنی حیاتی و انرژی‌های تجدیدپذیر.

در زمانی که کشورهای خلیج‌فارس تلاش‌های خود را برای تنوع بخشیدن به اقتصادشان به دور از سوخت‌های فسیلی سرعت می‌بخشند، شرکت‌های چینی در برخی از بزرگترین پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر خلیج فارس مشارکت دارند.

 شرکت‌های چینی از ساخت دو پروژه از بزرگترین پروژه‌های انرژی خورشیدی جهان در امارات حمایت می‌کنند؛ پارک خورشیدی محمد بن راشد آل مکتوم و نیروگاه خورشیدی نور ابوظبی. صندوق جاده ابریشم چین همچنین 49 درصد از سهام شرکت انرژی تجدیدپذیر سعودی ای‌سی‌دابلیو‌ای پاور را خریداری کرد که اکنون به عنوان بازوی اصلی سرمایه گذاری پادشاهی در پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر در سراسر منطقه و فراتر از آن عمل می‌کند. عربستان سعودی همچنین با شرکت‌های چینی در تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، به ویژه در صنعت خودروهای الکتریکی، همکاری نزدیک دارد. در ژوئن 2023، ریاض قراردادی به ارزش 5.6 میلیارد دلار با هیومن هوریزونز سازنده خودروهای برقی چینی برای ایجاد یک سرمایه گذاری مشترک تحقیق، توسعه و تولید در عربستان سعودی امضا کرد. استارت‌آپ چینی خودروهای برقی اینویت نیز در سال 2022 وارد یک سرمایه‌گذاری مشترک با هلدینگ سومو عربستان شد تا یک کارخانه تولیدی 500 میلیون دلاری در این کشور ایجاد کند.

به طور کلی، جریان سرمایه گذاری در هر دو جهت در سال‌های اخیر به سرعت افزایش یافته است، به طوری که دو عدد از مهم‌ترین صندوق‌های ثروت دولتی خلیج فارس؛ مبادله امارات و صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان (PIF)، قصد دارند دفاتر جدیدی در چین افتتاح کنند تا بازار چینی‌ها را هدف قرار دهند.

دردسر فناورانه غربی

اما بخشی که همکاری چین و خلیج‌فارس می‌تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد – و بالقوه برای کشورهای غربی مشکل‌ساز باشد – فناوری‌های نوظهور و هوش مصنوعی است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان بخشی از سرمایه‌گذاری عظیم در دیجیتالی کردن اقتصادهای خود، به سرعت همکاری خود را با شرکت‌های فناوری چینی و موسسات تحقیقاتی گسترش داده‌اند.

چین خاورمیانه

امارات متحده عربی و عربستان سعودی برای توسعه بخشی از زیرساخت‌های فناوری خود از جمله شبکه های ۀ5، برنامه‌های کاربردی شهر هوشمند و ساخت مراکز داده بزرگ با هواوی و علی بابا همکاری کردند. در سپتامبر 2023، هواوی یک «منطقه ابری» جدید را در ریاض راه‌اندازی کرد که هدف آن پشتیبانی از خدمات دولتی و برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی بود. اساتید چینی یا چینی-آمریکایی سرپرستی برخی از موسسات و شرکت‌های تحقیقاتی برتر هوش مصنوعی در امارات متحده عربی و عربستان سعودی - مانند دانشگاه علم و فناوری ملک عبدالله در عربستان سعودی و دانشگاه هوش مصنوعی محمد بن زاید در امارات متحده عربی را در اختیار دارند. این مؤسسات، که ابتکارات بلندپروازانه‌ای را برای توسعه مدل‌های زبان بزرگ عربی و برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی رهبری می‌کنند، تعداد قابل توجهی از دانشمندان چینی را نیز در میان اعضای هیات علمی خود دارند. علاوه بر این، شرکت برتر هوش مصنوعی امارات متحده عربی، G42، که در برخی از استراتژیک‌ترین پروژه‌های فناوری پیشرفته این کشور مشارکت دارد، همکاری نزدیکی با شرکت‌های چینی از جمله در توسعه واکسن کووید-19 و راه‌اندازی برنامه ژنومیک وزارت بهداشت امارات داشت.

این همکاری نگرانی‌هایی را در ایالات متحده ایجاد کرده است که کشورهای حوزه خلیج فارس می‌توانند به عنوان نقاط ورودی چین برای دسترسی به فناوری‌های حساس ایالات متحده عمل کنند.

به عنوان مثال، موسسات تحقیقاتی سعودی و اماراتی که در تحقیقات هوش مصنوعی مشارکت دارند، مقدار زیادی از تراشه‌های ان‌ویدیا تولید آمریکا را خریداری کرده‌اند که صادرات آنها به چین محدود شده است. محافل سیاسی آمریکایی همچنین از این بیم دارند که با توجه به مشارکت نظامی نزدیک ایالات متحده با کشورهای حاشیه خلیج فارس، تجهیزات فناوری گسترده چین در زیرساخت‌های دیجیتالی خلیج فارس می‌تواند برای اهداف جمع آوری اطلاعات استفاده شود.

شایان ذکر است که در تمام این بخش‌ها، شرکت‌های چینی تنها شرکای کشورهای خلیج فارس نیستند. چین حتی در برخی از استراتژیک‌ترین پروژه‌های آن‌ها مانند فناوری‌های جدید و هوش مصنوعی شریک ثانویه است، جایی که شرکت‌های بزرگ آمریکایی مانند مایکروسافت و اوپن‌ای‌‌آی همچنان طرف‌های مورد علاقه هستند. در اینجا، شرکت‌های خلیج‌فارس همکاری با شرکت‌های غربی را در اولویت قرار می‌دهند که آن‌ها را نوآورانه‌تر و معتبرتر می‌دانند. اما شرکت‌های چینی مزیت‌های دیگری نیز دارند؛ به عنوان مثال، قیمت‌های آنها اغلب بسیار رقابتی است و نسبت به همتایان غربی خود برای انتقال فناوری و بومی‌سازی محصول آماده‌ترهستند. مهمتر از آن، جنگ فناوری چین با ایالات متحده به دلیل فشاری که بر متحدان ایالات متحده وارد می‌کند تا از فناوری چین استفاده نکنند، فرصت‌های تجاری را برای شرکت‌های چینی در خارج از کشور محدود کرده است. این امر به کشورهای حاشیه خلیج فارس قدرت چانه‌زنی بیشتری اعطا کرده است. شرکت‌های فناوری چینی نیز معمولاً استانداردهای سخت‌گیرانه‌ کمتری برای حفظ حریم خصوصی داده‌ها نسبت به شرکت‌های غربی دارند.