به گزارش اکوایران، حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ نه تنها روح جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ و بحران موشکی کوبا در دهه ۱۹۶۰ را دوباره زنده کرده، بلکه شکافی عمیق‌تر از هر زمان دیگری میان روسیه و کشورهای غربی به وجود آورده که در تاریخ معاصر بی‌سابقه بوده است. در همین حین، روسیه در حال تقویت روابط خود با کشورهای دیگر، از جمله کشورهای خاورمیانه است.

در حالی که روابط روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی همچنان در بسیاری از آثار علمی مورد تحلیل قرار می‌گیرد، روایت دیگری در حال شکل‌گیری است که به تغییرات در روابط روسیه با دنیای عرب و چرخشی عمده در سیاست خارجی این کشور اشاره دارد. سرگئی واکولِنکو در مقاله‌ای برای وبگاه کارنگی به رابطه مبتنی بر نفت روسیه و خاورمیانه، خصوصاً عربستان سعودی پرداخته و نقش این منبع انرژی در تحولات ژئوپلتیکی فرامنطقه‌ای و جهان را توضیح داده است. اکوایران این نوشتار را در دو قسمت ترجمه کرده که بخش آن اول با عنوان «معامله قرن؛ پشت پرده اتحاد نفتی روسیه و عربستان» منتشر شده است. اکنون قسمت دوم آن تقدیم خوانندگان می‌گردد.

جنگ نفت ۲۰۲۰

روابط ریاض-مسکو در جریان جنگ قیمت نفت ۲۰۲۰ تحت فشار قرار گرفت. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، اوپک‌پلاس بر تثبیت بازار نفت تمرکز داشت. استراتژی آن‌ها در این راستا بود که انتظارات بازار را مدیریت کرده، عرضه اضافی را از بین ببرد و کمبودهای ناشی از حوادث را جبران کند، بدون آنکه قیمت‌ها را به سطوح ناپایدار برساند یا رقابت متأثر از قیمت‌های بالاتر را تشویق کند.

در پاییز ۲۰۱۹، سعودی‌ها در اوپک‌پلاس شروع به حمایت از بازگشت به سیاست‌های قبلی کردند. این سیاست‌ها به معنای از دست دادن سهم بازار، به امید جبران کاهش حجم تولید توسط قیمت‌های بالاتر بود. تغییر سیاست نتیجه تغییر رهبری بود. در سپتامبر ۲۰۱۹، خالد الفالح، وزیر نفت اسبق سعودی با شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان، برادر ناتنی محمد بن سلمان جایگزین شد. ولیعهد طرح‌های بلندپروازانه‌ای برای پادشاهی ارائه کرده بود و به دنبال منابع درآمدی اضافی برای تأمین آن‌ها می‌گشت. برادرش عبدالعزیز بن سلمان معتقد بود که می‌داند چگونه درآمدها را افزایش دهد: کاهش تولید نفت برای تحریک قیمت‌های بالاتر. در ابتدا، عربستان سعودی تلاش کرد تا شرکایش در اوپک‌پلاس را با نشان‌دادن رهبری و کاهش داوطلبانه و یک‌جانبه تولید خود متقاعد ساخته و امیدوار بود که دیگران، به ویژه روسیه درک کنند و تولید خود را کاهش دهند.

روسیه عربستان

با این حال، پیروی از این رویکرد برای روس‌ها دشوار بود. نواک دائماً با فشارهای سیچین برای خروج از اوپک‌پلاس مبارزه می‌کرد. سایر بخش‌های صنعت نفت روسیه نیز نگران بودند که کاهش تولید موجب تکرار دهه ۱۹۸۰ شود؛ زمانی که کاهش تولید عربستان با رشد تولید در دریای شمال و خلیج مکزیک جبران شد. رابطه میان نواک و عبدالعزیز کاملاً رسمی بود و تفاوت زیادی با رابطه دوستانه نواک و الفالح داشت.

در دسامبر ۲۰۱۹، اوپک‌پلاس توافق کرد تا کوچکترین کاهش تولید جمعی ممکن، یعنی ۵۰۰ هزار بشکه در روز را اعمال کند؛ در حالی که عربستان سعودی متعهد شد تولید خود را ۴۰۰ هزار بشکه دیگر کاهش دهد. در ژانویه و فوریه ۲۰۲۰ و در گرماگرم بازیابی صنعت نفت شیل آمریکا، فشارها برای اعمال کاهش‌های بیشتر و طولانی‌تر به منظور ایجاد احساس کمبود دائمی در بازار افزایش یافت. با این حال، روسیه با این استراتژی مخالف بود و استدلال می‌کرد که این امر عملاً کف قیمتی برای تولیدکنندگان شیل آمریکایی فراهم می‌سازد و آن‌ها را به افزایش سرمایه‌گذاری و تولید تشویق می‌کند. چنین اتفاقی احتمالاً نیازمند کاهش‌های بیشتر از سوی اوپک‌پلاس در آینده بود و بر شدت چرخه کاهش‌ها می‌افزود.

در اوایل مارس ۲۰۲۰، این اختلاف به یک مناقشه تبدیل شد. عبدالعزیز مجبور بود که اثربخشی خود در مقام جدیدش را ثابت کرده و اقتدار خود را اثبات کند. او استدلال کرد همه‌گیری کرونا که در چین شیوع یافته بود، می‌تواند تقاضای این کشور برای نفت را کاهش دهد. اما روس‌ها استدلال کردند که بهتر است منتظر تصویر واضح‌تری بمانند و کاهش‌ها را بر اساس داده‌های قطعی و نه پیش‌بینی‌های متناقض انجام دهند. برای روس‌ها، استدلال عبدالعزیز بهانه‌ای برای پیشبرد دستورکار سعودی‌ها به نظر می‌رسید؛ بنابراین روسیه پیشنهاد کرد از کاهش‌های پیش‌گیرانه بپرهیزند، سهمیه‌ها را برای یک‌چهارم سال حفظ کنند، کاهش قیمت ۵ تا ۸ دلاری در هر بشکه نفت خام را تحمل کرده و با رصد وضعیت همه‌گیری کرونا، در صورت نیاز وارد عمل شوند. عربستان سعودی بر کاهش جمعی ۱.۵ میلیون بشکه در روز برای حداقل یک سال تأکید داشت. هنگامی که روسیه از توافق بر سر کاهش‌های بیشتر تولید خودداری کرد، سعودی‌ها هشدار دادند که موضع روس‌ها منجر به عدم توافق بر سر محدودیت‌های تولید خواهد شد و این‌گونه بود که سیگنال آغاز جنگ قیمتی را ارسال کردند. با این حال، روس‌ها در تصمیم خود قاطع مانده و کوتاه نیامدند.

نفت عربستان

در پیش‌بینی این نتیجه، سعودی‌ها حجم زیادی از نفت خود را در ذخایر انباشته و تانکرهای بیشتری را رزرو کردند تا قادر به رهاسازی فوری حجم اضافی نفت در بازار باشند. روز بعد، عربستان سعودی تخفیف سنگینی برای نفت خود در آوریل ۲۰۲۰ را اعلام کرد و پیشنهاد داد که می‌تواند تا ۱۲.۵ میلیون بشکه در روز تولید کند؛ یعنی ۳ میلیون بشکه بیشتر از تولید آن در فوریه.

سایر کشورهای تولیدکننده نفت نیز پیروی کرده و تولید خود را به حداکثر ظرفیت رساندند. این افزایش تولید با کاهش شدید تقاضای جهانی نفت ناشی از قرنطینه‌های گسترده کرونایی همزمان شد که به عدم تطابق قابل‌توجهی میان عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت انجامید.

این بن‌بست یک ماه طول کشید و ایالات متحده میان عربستان سعودی و روسیه میانجیگری کرد. حتی واشنگتن مجبور شد برای بازگرداندن سعودی‌ها به میز مذاکره، تهدید کند که هرگونه حمایت نظامی از عربستان سعودی را لغو خواهد کرد و در نهایت، توافقی به دست آمد. اوپک‌پلاس توافق کرد که کاهش‌هایی بی‌سابقه اعمال کند و تولید خود را تقریباً یک‌چهارم سطح فوریه ۲۰۲۰ کاهش دهد، اما بیش از یک سال طول کشید تا مازاد تولید ناشی از جنگ قیمت تصفیه شود. حتی اگر روسیه در همان ابتدا با پیشنهاد سعودی‌ها موافقت می‌کرد، همچنان کاهش قیمت ناشی از همه‌گیری کرونا و انباشت ذخایر رخ می‌داد و احتمالاً کاهش‌های اضافی همچنان لازم می‌بود، اما احتمالاً اندازه یا تأثیر مشابه را نداشت.

آمریکا عربستان

جنگ قیمت‌ها هزینه‌بر بود و به شهرت روسیه و عربستان آسیب زد. مسکو و ریاض نشان دادند که آمادگی تحمل سطوح قابل‌توجهی از درد را دارند و زیر فشار کوتاه نمی‌آیند و احتمالاً خود را پیروز این رویارویی می‌دانند.

انتقال انرژی؛ تهدید مشترک؟

روسیه و عربستان سعودی دارای رویکردی مشابه در قبال انتقال انرژی هستند. هر دو اذعان دارند که فاصله‌گرفتن جهان از سوخت‌های فسیلی ضروری بوده و ممکن است سهم نفت بین منابع انرژی کاهش یابد؛ اما معتقدند که باید از کنارگذاشتن سریع این سوخت‌ها پرهیز کرد و این فرآیند بایستی تدریجاً طی شود. این نگاه خصوصاً در جریان گفتگوهایی که منتهی به کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل در ۲۰۲۱ شد، نمایان بود. در آنجا، هم روسیه و هم عربستان سعودی نظراتی مشابه داشتند و اعلام کردند که انتقال انرژی به طور کندتری از آنچه که بسیاری انتظار دارند، صورت خواهد گرفت. مسکو و ریاض آمادگی خود برای ادامه تأمین نفت به کشورهایی که ممکن است در دوره انتقال، خود را در معرض کاهش زودهنگام وابستگی به سوخت‌های فسیلی ببینند، اعلام کردند. هر دو کشور همچنین تلاش داشته‌اند که بیانیه‌های بین‌المللی در خصوص کنار گذاشتن سوخت‌های فسیلی را با به تعویق انداختن تاریخ هدف، تضعیف کرده و بر راه‌حل‌های فناوری مانند جذب، استفاده و ذخیره‌سازی کربن تأکید دارند که می‌تواند اثرات زیست‌محیطی سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد و همچنان امکان استفاده از آن‌ها را فراهم آورد. بنابراین، روسیه و عربستان سعودی در حفظ دوران نفت متحد شدند.

جنگ اوکراین

حمله روسیه به اوکراین

وقتی روسیه در ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در برابر فشارهای ایالات متحده برای محکومیت این حمله مقاومت کردند. اگرچه آن‌ها نهایتاً به قطعنامه سازمان ملل در محکومیت جنگ رأی دادند، این اقدام عمدتاً جنبه نمادین داشت و نشان‌دهنده تعهد جدی نبود. برای کشورهای خلیج فارس، جنگ روسیه-اوکراین یک مسئله دور از دسترس به نظر می‌رسد و ترجیح می‌دهند بی‌طرف بمانند.

اما موضع آن‌ها به این معنا نیست که هیچ نفعی در آن نداشته‌اند. این درگیری به جنگ تجاری در بخش انرژی انجامیده، زیرا غرب مجبور شده منابع جایگزینی برای نفت روسیه پیدا کند.

در غیاب آمریکا، اوپک‌پلاس حرف آخر بازار را می‌زند

کشورهای غربی در حال بررسی تحریم نفت روسیه بودند، اما این نفت باید با منابع دیگری جایگزین می‌شد. با وجود تماس‌های متعدد با عربستان سعودی، این کشور از قول دادن به هرگونه افزایش تولید برای رفع کمبودهای احتمالی امتناع کرد. مکانیزم سقف قیمتی که کشورهای اتحادیه اروپا و گروه هفت برای محدودساختن درآمد نفتی روسیه معرفی کردند، همچنین تهدیدی برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی به شمار می‌رفت. در صورتی که این مکانیزم موفق می‌شد، ممکن بود مثلاً تحت چتر قانون جدید NOPEC، برای سایر صادرکنندگان نفت نیز اعمال شود.

امارات متحده عربی به یک مرکز مهم در تجارت نفت روسیه تبدیل شده است. این کشور پایگاهی برای تجار نفت جدیدی به شمار می‌رود که ناوگان اشباح را مدیریت کرده و معاملات نفتی که بالاتر از سقف قیمتی معامله شده و با درهم (واحد پول امارات) تسویه می‌شود را تسهیل می‌کنند. طی سال‌های اخیر، امارات همچنین محل اقامت بسیاری از ثروتمندان روسی شده و پناهگاهی برای قایق‌های لوکس و ثروت آن‌ها عمل می‌کند. دوبی خصوصاً به هاب بزرگ برای مسافران روس است. با وجود این تحولات، فشار اخیر ایالات متحده باعث شد که امارات شروع به اعمال محدودیت‌هایی در خصوص جریان پول و کالاهای مرتبط با روسیه کند. با این حال، دو سال گذشته برای این کشور بسیار سودآور بوده و انعطاف‌پذیری استراتژیک و اقتصادی آن در برابر تغییرات جهانی را نشان می‌دهد.

بریکس عربستان

تغییر اردوگاه‌ها؟

در آگوست ۲۰۲۳، عربستان سعودی و امارات از جمله شش کشوری بودند که دعوت‌نامه‌ای برای پیوستن به سازمان بین‌دولتی بریکس دریافت کردند که از اقتصادهای نوظهور تشکیل می‌شود و وزنه تعادلی احتمالی در برابر گروه هفت به شمار می‌رود. مسکو از گسترش و مفهوم این سازمان حمایت می‌کند، زیرا نیاز به ایجاد یک حوزه مشروعیت و خروج از وضعیت کشوری طردشده دارد. اگرچه کشورهای خلیج فارس لزوماً این مفهوم را در آغوش نمی‌گیرند، اما در جست‌وجوی فرصت‌هایی برای تعدیل نقش خود به عنوان شریک‌های کوچک ایالات متحده هستند.

طی دهه‌ها، خلیج فارس یک نقطه استراتژیک برای ایالات متحده بوده که تا حدودی به دلیل وابستگی آمریکا به واردات نفت از این منطقه است. اما طی سال‌های اخیر، ایالات متحده از واردکننده نفت به بزرگ‌ترین صادرکننده گاز طبیعی مایع تبدیل شده و اکنون رقیب بزرگی برای کشورهای خلیج فارس در بازار جهانی انرژی محسوب می‌شود. همانطور که پیش‌تر در این نوشتار اشاره شد، این تغییر نشان‌دهنده بازآرایی وسیع‌تر سیاست‌های انرژی جهانی بوده که تأثیر عمیقی بر انتخاب‌های ژئوپلیتیکی کشورهای خلیج فارس و روسیه خواهد داشت.

چین عربستان

در عین حال و علی‌رغم رهبری چین در انرژی‌های بادی، خورشیدی و وسایل نقلیه برقی، واردات انرژی این کشور همچنان در حال رشد بوده و شاید استدلال شود که چین نسبت به ایالات متحده، به شریک مهم‌تری برای کشورهای خلیج فارس تبدیل شده است. عربستان سعودی اکنون چشم‌انداز ۲۰۳۰ خود را با ابتکار کمربند و جاده چین پیوند داده و اخیراً به بزرگ‌ترین دریافت‌کننده سرمایه‌گذاری‌های این ابتکار در منطقه تبدیل شده است.

در همین حال، روسیه به طور فزاینده‌ای برای فروش منابع طبیعی و صادرات، به چین وابسته است.

در حال حاضر، مسکو و ریاض در حالت همکاری متقابل سودمند هستند، اما این همکاری حول یک دستورکار محدود برای ثبات بازار نفت می‌چرخد که شاید پایه‌ای سست برای یک رابطه طولانی‌مدت باشد.

این دو کشور در حال نزدیک‌شدن به یکدیگر در زمینه احساسات ضدغربی و تمایل به یک جهان چندقطبی هستند. همچنین به نظر می‌رسد هر دو کشور بازیگران بومی اردوگاه ژئوپلیتیک چین هستند؛ یعنی قدرت‌های منطقه‌ای بلندپرواز اما در حال افول با آرزوهای جهانی، اما فرصت‌های محدودی برای تحقق آن‌ها. احتمالاً چین بیشتر به دنبال جذب این کشورها به سوی خود بوده و شاید بهترین موقعیت را داشته باشد تا در حالی که منافع واقعی را برای خود برمی‌دارد، تکبر رهبران روسیه و عربستان را آرام کند.