روش شناسی علم اقتصاد | اثبات گرایی در اقتصاد - قسمت ششم
پوزیتیویسم(اثباتگرایی)، موضوعی است که در ابتدا در اقتصاد جایگاه ویژهای نداشته است. در دهه 30 اقتصاددانان به مباحث اثباتگرایی میپردازند و نهایتاً «میلتون فریدمن» با ارائه نظریه روششناسی خود، موضع رسمی جریان اصلی اقتصاد را در مقابل حقیقت آزمایی نظریههای اقتصادی روشن میکند. در این قسمت از برنامه «اقتصاد آزاد» دکتر موسی غنی نژاد، به بررسی چگونگی ورود پوزیتیویسم به روششناسی علم اقتصاد پرداخته است.
همانطور که گفته شد پوزیتیویسم در ابتدا هیچ جایگاهی میان اقتصاددانان برجسته دنیا نداشته است. پوزیتیویسمها معتقدند که مبانی روششناسی علم اقتصاد، با استقرا هیچ مناسبتی ندارد و این موضوع مرتبط با علوم پایه مانند فیزیک و شیمی است. در آن زمان، پوزیتیویسم تنها در علوم تجربی و با دغدغه جدایی هرچه بیشتر خرافه از علم رونق پیدا کرده بود. پوزیتیویسم از اوایل قرن بیستم، با این مفهوم که هر گزاره علمی را باید بتوان حقیقت آزمایی کرد با یک تأخیر صدساله وارد علم اقتصاد میشود.
پوزیتیویسم چطور وارد روششناسی علم اقتصاد شد؟
اواخر دهه ۱۹۳۰، اولین زمزمههای پوزیتیویسم توسط «ترنس هاچیسون» اقتصاددان انگلیسی مطرح شد. رویکرد پوزیتیویسمی که توسط او مطرح شد یک اثباتگرایی افراطی بود و آنچنان مورد استقبال قرار نگرفت. سالها بعد، «پل ساموئلسون» اقتصاددان بزرگ دیگری بود که به این موضوع پرداخت و حتی پایاننامه دکترای خود را به موضوع چگونگی ایجاد مبنای تجربی برای گزارههای علمی اختصاص داد. ایده اصلی ساموئلسون، مرتبط با عملیات گرایی بود که در علوم فیزیک رایج بوده است. منظور از عملیات گرایی، پرداختن به گزارههای علمی است که قابل حقیقت آزمایی باشند. نظریه رجحان آشکار شده ساموئلسون، نظریه ارزش را در سایه اثباتگرایی توضیح میدهد. تئوری ترجیحات آشکار شده، برای تشخیص ترجیحات افراد، رفتار آنها را در بازار به آزمون میگذارد. ساموئلسون در کنار عملیات گرایی، به موضوع توصیف گرایی هم میپردازد و میگوید که تنها وظیفه علم توصیف آن چیزی است که رخ میدهد، نه توضیح و تفسیر آن و در نهایت علیت را درگیر یک دور باطل میداند. این موضوع حتی در اندیشههای «کارل پوپر» فیلسوف اتریشی – انگلیسی به عنوان نماینده برجسته روششناسی علم جدید در علوم طبیعی نیز جایگاهی ندارد. نکته قابلتوجه آن است که در این سالها هر اندازه که علوم پایه از اثباتگرایی فاصله گرفته، اقتصاددانان سعی در ورود پوزیتیویسم به علم اقتصاد داشتهاند.
روششناسی فریدمن و پوزیتیویسم
نظریه روششناسی «میلتون فریدمن» در سال ۱۹۵۳، مطرح میشود و تا به امروز موضع رسمی اقتصاددانان جریان اصلی است. او معتقد است که علم اقتصاد، برای پیشبینی آینده گزارههایی را میان روابط بین انسانها در وضعیت موجود مطرح میکند. تحقق پیشبینیهای یک تئوری، علمی بودن نظریه و گزارههای آن را شفاف خواهد کرد. فریدمن اقتصاددانی ابزارگرا است و از نظر او، نظریههای اقتصادی ابزاری هستند که ما برای مدیریت دنیای پیرامون خود تجهیز میکنیم. فریدمن معتقد است، فروض ابتدایی نظریه تنها باید مرتبط با موضوع نظریه باشند و الزامی بر انطباق آنها بر واقعیتها وجود ندارد و هرچه فروض انتزاعیتر باشند کلیتر هستند و قابلیت توضیح بیشتری خواهند داشت. فریدمن معتقد است که نظریههای اقتصادی نیازی به حقیقت آزمایی ندارد و پیشبینی تئوری از آینده در دنیای واقعی به آزمون گذاشته میشود. در نهایت اینکه هر اندازه نظریهای، توانایی پیشگویی بیشتری داشته باشد از سوی اقتصاددانان بیشتر مورد پذیرش قرار خواهد گرفت که این رویکرد در آن زمان به شدت از طرف اقتصاددانان مورد پذیرش واقع شد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
2 روایت متفاوت از علت تاخیر در پرداخت یارانه نقدی آبان 1403
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
انعطافپذیری در لحظهای کلیدی؛ پوتین معامله ایروان را با تهران تکرار میکند؟
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟