جنگهایی که مختصات جنگ سرد دوم را تعیین میکند-۲
جنگی که سیمای منطقه را تغییر داد/ چرا غرب اوکراین را به افغانستان پوتین مبدل کرد؟
اکوایران: ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هرگز به ضربات مستقیم نرسیدند، بلکه دهه ها از طریق نیابت ها و مداخلات جنگیدند. امروز اوکراین، سوریه و غزه درگیری های محلی با پیامدهای جهانی هستند.
به گزارش اکوایران، جنگ غزه جدیدترین دور درگیری بلندمدت در این منطقه از خاورمیانه است. این جنگ، رقابتی است برای تعیین اینکه در یک منطقه حیاتی و استراتژیک در جهان، چه کسی دست برتر را دارد. هال برندز، استاد دانشگاه جان هاپکینز و صاحب کرسی هنری کیسینجر، با انتشار یادداشتی در بلومبرگ، استدلال کرده که این جنگ مختصات جنگ سرد دوم را تعیین خواهد کرد. اکوایران این مقاله را در دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «چگونه جنگ غزه صفحه شطرنج ژئوپلتیک جهانی را متحول میسازد؟» منتشر شده و بخش دوم و پایانی آن ارائه میشود:
ائتلاف تجدیدنظرطلبِ اُتوکراسیهای اوراسیا
جهان امروز از برخی جهات شباهت کمی به دوران جنگ سرد دارد. وابستگیهای متقابلِ پیچیده باعث شده آمریکا و چین به شکل ناخوشایندی با یکدیگر در تعامل باشند. رقیبان آمریکا بخشی از یک جنبش ایدئولوژیک واحد مانند کمونیسم نیستند. در حال حاضر هیچ نمونه معاصری از رخدادی مانند «استعمارزدایی» که باعث شکلگیری تعداد بسیار زیادی کشور جدید شد و به دنبال آن هرجومرج و بینظمی قابل توجهی به وجود آمد، وجود ندارد. اما جنگهای سرد - مبارزات طولانی و پرمخاطره در منطقهای مبهم و تیره میان جنگ و صلح - اشکال گوناگونی به خود میگیرند.
گروهی از اُتوکراسیهای اوراسیا شامل چین، روسیه، ایران و کره شمالی، در راستای عقاید مشترک خود یعنی مخالفت با سیستم بینالمللی کنونی، گرد هم آمدهاند. همه این کشورها مدتهاست که وضعیت موجود مورد حمایت آمریکا در مناطق مربوطه خود را به چالش کشیدهاند. آنها خواستار آیندهای هستند که در آن قدرت آمریکا کاهش یافته و ارزشهای دموکراتیک، بیش از پیش به چالش کشیده میشوند. در حال حاضر، کشورهای یادشده در زمینههای مختلف مانند نظامی، اقتصادی، فناوری و دیپلماتیک در حال تقویت ارتباط خود هستند.
تصویری از تنشهای ژئوپولیتیکی و همسوییهای استراتژیک در صحنه جهانی
دموکراسی تحت رهبری آمریکا در کنار چند دیکتاتور کم و بیش دوست، در مقابل یک ائتلاف تجدیدنظر طلب جدید ایستاده است. در همین حال، کشورهای دیگری نیز وجود دارند که به شدت با هیچ یک از طرفین همسو نیستند و سعی میکنند بیطرف بمانند یا با صفبندیهای متعدد درگیر شوند تا از اتخاذ موضعی روشن اجتناب کنند؛ اتفاقی که تصویری از تنشهای ژئوپولیتیکی و همسوییهای استراتژیک در صحنه جهانی را ترسیم میکند.
همزمان با شدت گرفتن تنشهای بینالمللی، جنگ در نقاط حساس به عنوان آزمونی از قدرت میان دو طرف در نظر گرفته میشود. جو بایدن - رئیسجمهور آمریکا - اعلام کرده جنگهای کنونی در اوکراین و خاورمیانه بخشی از یک جنگ بزرگتر میان دموکراسی و مخالفان آن است.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به شکل مستقیم اعلام کرده حماس که در حال نبرد با اسرائیل است و سربازان روسیه که اوکراین را غارت میکنند، در حال مبارزه با همان «ریشه شیطانی» آمریکایی هستند و نتایج آن، مشخصکننده سرنوشت روسیه و باقی نقاط جهان است. در واقع، جنگهای داغ مدتی است که در حال شکل دادن به این جنگ سرد نوظهور است.
جنگی که سیمای خاورمیانه را تغییر داد
جنگ داخلی سوریه را در نظر بگیرید؛ خونینترین و بااهمیتترین جنگ دهه 2010 میلادی. نبرد سوریه یک جنگ نیابتی بود که در آن دولت سوریه از نظر نظامی توسط روسیه و ایران و از نظر دیپلماتیک از سوی چین حمایت میشد. این کشورها با یاری رساندن به دولت سوریه توانستند شورشی را که توسط چندین دولت خاورمیانه و براساس گزارشها، آمریکا حمایت میشد، به بهترین شکل ممکن شکست دهند. این جنگ، خاورمیانه را به شکل جدیدی درآورد که عمده این تغییرات به ضرر آمریکا بودند.
جنگ سوریه نشان داد که روسیه برای کمک به متحدانش به شکل قاطعانه در جنگها مداخله میکند و همین موضوع، بار دیگر این کشور را به عنوان یک بازیگر قدرتمند در خاورمیانه مطرح کرد. مسکو در مکانهایی مانند گرجستان و اوکراین، زنجیره انقلابهای رنگی را شکسته بود و «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه اعلام کرد: «آمریکا و دوستانش دیگر نمیتوانند دولتهایی را که از آنها خوششان نمیآید، سرنگون کنند».
درهمتنیدگی یک جنگ داخلی با رویدادهای جهانی
پس از آغاز جنگ سوریه، یک جنگ داخلی ژئوپولیتیکی برجسته دیگر در یمن رخ داد. فروپاشی دولت یمن در سال 2014 و افزایش قدرت و نفوذ جنبش حوثیها که با ایران در ارتباط بودند، مداخله نظامی از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به همراه داشت.
واشنگتن هیچگاه نسبت به تلاش محمد بن سلمان که در آن زمان معاون ولیعهد سعودی بود و یکی از مقامات آمریکایی جنگ او را یک «جنگ زمینی احمقانه» توصیف کرده بود، مشتاق نبود؛ اما نبود گزینههای بهتر باعث شد آمریکا متحدان خود در حاشیه خلیج فارس را از نظر اطلاعاتی و تسلیحاتی حمایت کند. این جنگ نیز برای آمریکا به خوبی پیش نرفت؛ انصارالله هنوز هم بخشهای بزرگی از یمن را کنترل میکند.
زمانی که یک کشتی جنگی آمریکایی پهپادها و موشکهای انصارالله را که به سوی اسرائیل حرکت میکردند، هدف قرار داد، این اتفاق نشان داد که چگونه رویدادهای یمن با یک جنگ منطقهای بزرگتر برای کنترل قدرت، در هم تنیده شده است. اقدام انصارالله در توقیف یک کشتی باری بریتانیایی در 20 نوامبر که این گروه اعلام بود با اسرائیل مرتبط است، یک نمونه دیگر است.
جنگی برای درهمشکستن نظم جهانی کنونی
یا جنگ اوکراین را در نظر بگیرید که در سال 2014 آغاز شد و زمانی که پوتین تصمیم گرفت کل اوکراین را تصرف کند، این جنگ در سال 2022 شدت پیدا کرد. اگر این حمله موفق بود، میتوانست اروپای شرقی را در معرض خطر قرار دهد و برتری روسیه در اکثر قلمروهای اتحاد جماهیر شورروی را احیا کند.
این پیروزی همچنین میتوانست هنجارهای پس از سال 1945 از جمله مخالفت با فتح و الحاق قلمرویی را زیر پا بگذارد و سنتی را ایجاد کند که در آن کشورهای خواهان تغییر نظم کنونی بتوانند از آن سوء استفاده کنند.
جنگ پوتین در اوکراین یک مسئله منطقهای نبود، بلکه بخشی از یک فرآیند برای از بین بردن نظم جهانی در اروپا و جهان بود که آمریکا آن را مدیریت میکند. تاکنون حمله روسیه ناموفق بوده و بخشی از آن به این موضوع برمیگردد که واشنگتن و متحدانش این خطرات را به خوبی درک کردند.
بنابراین آنها اوکراین را به یک افغانستان دیگر تبدیل کردند و پول، سلاح و گزارشهای اطلاعاتی را در اختیار کییف قرار دادند؛ حمایتهایی که در افغانستان باعث کشته شدن تعداد قابل توجهی از سربازان روسیه شد. همانطور که - لوید آستین - وزیر دفاع آمریکا - اعلام کرد، هدف تضعیف روسیه بود. در همین حال، این جنگ در حال تحکیم روابط میان دموکراسیهای پیشرفته در یک طرف و اتوکراسیهای اوراسیا در طرف دیگر بود؛ اتفاقی که یادآور این موضوع است که جنگهای داغ چگونه میتوانند روابط داخلی در ائتلافهای در حال رقابت را تقویت کند.
سرآغاز دوقطبی تازه در منطقه
جنگ کنونی اسرائیل و حماس نیز بخشی از این الگو است. این جنگ حدود 50 سال پس از جنگ اکتبر (جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳) رخ داد و پیامدهای آن به اندازه جنگ سال 1973 میتواند فراگیر باشد. پیش از این جنگ، ایران سعی داشت از طریق متحدانش اسرائیل را محاصره کند. واشنگتن نیز تلاش کرد با گرد هم آوردن یک ائتلاف با حضور اسرائیل و عربستان سعودی، توازن قدرت با تهران و متحدانش را برقرار کند؛ تلاشی که با آغاز حمله حماس به اسرائیل که میتواند خاورمیانه را به یک منطقه دوقطبی میان اسرائیل و اعراب تبدیل کند، با شکست مواجه شده است.
از هفتم اکتبر به این سو، ابعاد بینالمللی این جنگ نیز پررنگتر شده است. آمریکا با سلاح، گزارشهای اطلاعاتی و مشورت نظامی، از اسرائیل حمایت میکند. آمریکا همچنین سعی داشته از مداخله ایران یا حزبالله در این جنگ جلوگیری کند و حتی دو ناوگروه ضربت را به شرق مدیترانه اعزام کرده و از این طریق به اسرائیل کمک میکند تا با حماس به مقابله بپردازد.
با این حال، حزبالله رویکردی منفعلانه به این جنگ ندارد و با اسرائیل وارد یک نبرد تلافیجویانه شدید شده است. روسیه از رهبران حماس میزبانی میکند و به تقویت پروپاگاندای این گروه پرداخته است. هم مسکو و هم به طور ظریفتر، پکن، در تلاش هستند با ایجاد خشم بینالمللی درباره تاکتیکهای اسرائیل در غزه، واشنگتن را به پرداخت بهای دیپلماتیک در جهان جنوب مجبور کنند. آنها میدانند که جنگ در یک منطقه کوچک، اهمیت بسیار بزرگتری دارد.
ریسک گسترش تنشها
هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین درگیریهایی محدود باقی بمانند. در سال 2018، نیروهای آمریکایی احتمالا 200 مزدور روسی را که بیش از حد به پایگاه آمریکایی در سوریه نزدیک شده بودند، قتل عام کردند. در اوکراین نیز در یک مقطع، یک خلبان روس تلاش کرد یک هواپیمای انگلیسی را بر فراز دریای سیاه ساقط کند. وقتی جنگهای کوچک عواقب بزرگتری بهدنبال میآورند، احتمال تشدید تنش بسیار بالا است.
اگر تاریخ را به عنوان یک راهنما در نظر بگیریم، جنگ اسرائیل و حماس زنگ خطر محسوب میشوند؛ درسهای تاریخ میتواند برای یک جهان ناپایدار و تکهتکه شده، مفید باشد. آمریکا میتواند با در نظر گرفتن شش درس، برای چالشهایی که این گونه درگیریها ایجاد میکند، آماده شود.
زنگ خطر و شش درس تاریخی
نخست، جنگهای داغ لحن جنگهای سرد را تعیین میکنند. آنها اتحاد کشورها را در مناطق کلیدی شکل میدهند. آنها توازن نظامی بزرگتر را آشکار میکنند. این جنگها تعیین میکنند که آیا پرخاشگری، پاداش دارد یا با مجازات همراه است. بنابراین حتی جنگهای محلی و منطقهای نیز میتوانند تبعات طولانی به همراه داشته باشند. برای مثال، رهبران اتحاد جماهیر شوروی از جنگ کره بیرون آمدند و معتقد بودند که حمایت آنها نتیجه معکوس داشته است. در نتیجه این تجربه بود که مسکو برای انجام اقدامات مشابه در آینده، محتاطتر شد.
بنابراین، جنگ اوکراین را نمیتوان یک نمایش فرعی و کماهمیت توصیف کرد. نتیجه این جنگ بر نحوه ارزیابی کشورهای سراسر جهان از توازن قدرت میان آمریکا و دشمنانش تأثیر خواهد گذاشت و مهمتر از آن، نتیجه این جنگ بر چشمانداز و استراتژیهای پوتین و رهبر چین، شی جینپینگ، در آینده تأثیر میگذارد.
دوم، از جنگهای کوچک برای آمادهسازی و جلوگیری از جنگهای بزرگتر استفاده کنید. درسهایی که آمریکا از جنگ اکتبر آموخت، مفاهیم و قابلیتهایی را نشان داد که یک دهه بعد تعادل قدرت نظامی میان آمریکا و شوروی را تغییر داد. در حال حاضر، جنگهای خاورمیانه و اوکراین به ما در مورد استفاده از پهپادها و هوش مصنوعی، تغییر تعادل بین حمله و دفاع و امکانات و محدودیتهای جنگهای همراه با مانور در دنیایی با نظارت فراگیر میآموزند. هیچ دو جنگی دقیقا شبیه هم نیستند، اما هرچه طرفین بیشتر درگیریهای امروز را برای بینش خود در نظر بگیرد، در آزمونهای فردا بهتر عمل خواهد کرد.
سوم، به دنبال فرصتهایی برای تقویت ائتلافها و تضعیف دشمنان باشید. اقدامات تهاجمی و خشنوتآمیز توسط قدرتهای بزرگ رقیب یا متحدان آنها، میتواند باعث ایجاد شوکی شود که مدافعان وضعیت و نظم موجود را به سوی اتحاد با یکدیگر سوق دهد. همچنین زمانی که حریف خود را بیش از حد درگیر میکند، یک رقیب زیرک به دنبال فرصتهایی برای تشدید درد میگردد. امروزه، اثبات حق حاکمیت اوکراین قطعا هدفی است که ارزش تلاش را دارد. در رقابت طولانی با مسکو و شرکای آن، وارد کردن صدمات فاجعهبار به ارتش روسیه، سرکوب اقتصاد آن و گسترش دادن و قویتر کردن ائتلاف غربی، اهداف بزرگتری محسوب میشوند.
با این حال، حمایت از متحدان منطقهای به درس چهارم مربوط می شود. نیروهای نیابتی ذهنیت و روشهای خاص خود را دارند. مداخله توسط آنها میتواند راهی مقرونبهصرفه برای تحمیل هزینهها به دشمن یا مدیریت ساده موقعیتی باشد که مداخله مستقیم بسیار خطرناک است. اما نیروهای نیابتی میتوانند مشتریان خود را در موقعیتهای نگرانکننده قرار دهند.
در طول دهه 1970، این کوبا بود که غالبا سرعت مداخله بلوک شرق در آفریقا را با نتایجی که در نهایت برای خود اتحاد جماهیر شوروی فاجعهبار بود، افزایش داد. آمریکا به نوبه خود از حاکمان راستگرا که در آمریکای لاتین و نقاط دیگر با کمونیسم مبارزه میکردند، حمایت کرد. در یک رقابت طولانی و فرسایشی برای برتری، واشنگتن دلایل خوبی برای سپردن مداخلات به دست نیروها و گروههای دیگر خواهد داشت. اما انجام این کار وابستگی به بازیگرانی را افزایش میدهد که ممکن است به طور کامل با منافع آمریکا همسو نباشد.
پنجم، مهار کردن جنگهای کوچک - در عین بهرهبرداری از فرصتهای موجود - مستلزم کنترل ماهرانه تشدید تنش است. هر گونه دخالت در جنگهای منطقهای پر از خطر است زیرا ریسک گسترش جنگ را به همراه دارد. از سوی دیگر، خودداری از مداخله در صورتی که دشمن را متقاعد به ادامه فشارها کند، ممکن است بهترین ضمانت صلح نباشد. شکلدهی به جنگهای کوچکتر مستلزم اجبار موفقیتآمیز دشمنان است که نه تنها نیاز به خویشتنداری عاقلانه دارد، بلکه مستلزم رویارویی با خطرات و پیامدهای تهدیدآمیز و جدی است.
با این حال، این خویشتنداری مهم است، زیرا آخرین درس این است که بیش از حد متعهد نشوید. زمانی که آمریکا از افراط و تفریط رقیب خود بهرهبرداری کرد، در طول جنگ سرد بهترین عملکرد را داشت. اما ایالات متحده زمانی بدترین عملکرد را داشت که مداخلات خودش جانکاه شدند. ویتنام، جایی که در نهایت بیش از 58 هزار پرسنل نظامی ایالات متحده کشته شدند، نمونه غمانگیز آن بود؛ آن درگیری موقعیتهای جهان آزاد را تقریبا در همه جا تضعیف کرد و تعادل جنگ سرد را برهم زد.
هیچ فرمول ریاضی برای تعیین افراط وجود ندارد؛ اگر وجود داشت، واشنگتن هرگز چنین تصمیمات اشتباهی نمیگرفت. اما صرف نظر از خطرات یک جنگ کوچک، همیشه نقطهای وجود دارد که در آن دخالت بیشتر میتواند برای اهداف جهانی که دولتها باید در نظر داشته باشد، مخرب باشد. در برخورد با جنگ های داغ در جنگ سرد جدید، مهمترین چالش این است که بدانید چه زمانی باید درگیر شوید - و به همان اندازه مهم - بدانید چه زمانی باید خویشتنداری کنید.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403