در بریتانیا، کمک به خودکشی همچنان غیرقانونی است و کسانی که به فردی در این مسیر کمک کنند، ممکن است با مجازات‌هایی سخت مواجه شوند؛ از جمله زندان تا ۱۴ سال. اما این قوانین مانع از آن نشده که هر سال تعدادی از بریتانیایی‌ها برای پایان دادن به زندگی خود به کلینیک‌های خارج از کشور، مثل سوئیس، سفر کنند. موضوع مرگ یاری‌شده اکنون به دلایل مختلفی دوباره در پارلمان مطرح شده و یکی از مهم‌ترین حامیان آن کیم لیدبیتر، نماینده حزب کارگر است که با ارائه لایحه‌ای، خواهان قانونی شدن این روند شده است. او بر این باور است که افراد مبتلا به بیماری‌های لاعلاج باید حق داشته باشند، با کمک پزشکان، در زمان و شرایط دلخواه خود به زندگی‌شان خاتمه دهند.

حق انتخاب بیماران: آیا زندگی‌مان متعلق به خودمان نیست؟  

بسیاری از حامیان قانون مرگ یاری‌شده بر این نکته تأکید دارند که هر انسانی باید حق انتخاب درباره زندگی خودش را داشته باشد، حتی زمانی که به پایان آن نزدیک می‌شود. وقتی کسی درگیر بیماری‌ای است که هیچ درمانی ندارد و هر روز با درد و رنج غیرقابل تحمل دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، چرا نباید بتواند در مورد پایان زندگی‌اش تصمیم بگیرد؟ 

کیم لیدبیتر در این زمینه یکی از فعال‌ترین چهره‌هاست. او از طریق این لایحه تلاش می‌کند تا افرادی که به پایان عمرشان نزدیک شده‌اند و دیگر امیدی به بهبود ندارند، بتوانند خودشان زمان و شیوه پایان زندگی‌شان را انتخاب کنند. از دیدگاه او، قوانین فعلی بریتانیا غیرعادلانه و بی‌رحم هستند. بیمارانی که می‌خواهند با آرامش از دنیا بروند، مجبورند یا رنج بکشند یا به سوئیس سفر کنند. این مسئله‌ای است که به باور حامیان این قانون باید تغییر کند. حتی نظرسنجی‌ها هم نشان می‌دهند که اکثر مردم بریتانیا از این ایده حمایت می‌کنند؛ یعنی اینکه هر کسی حق داشته باشد در پایان زندگی‌اش، خودش تصمیم‌گیرنده باشد. 

اخلاقیات و ترس از سوءاستفاده: آیا همیشه همه انتخاب‌ها آزادانه‌اند؟  

با این حال، هرچند که ایده "حق انتخاب" زیبا و انسان‌دوستانه به نظر می‌رسد، اما مخالفان این قانون دغدغه‌های جدی دارند. یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های آنها این است که ممکن است افراد بیمار، به‌خصوص سالمندان یا کسانی که احساس می‌کنند باری بر دوش خانواده‌هایشان هستند، تحت فشارهای اجتماعی یا روانی قرار بگیرند و به اجبار تصمیم به پایان زندگی بگیرند. آیا همیشه همه انتخاب‌ها آزادانه‌اند؟ یا ممکن است بیمارانی که توان جسمی و روحی‌شان کاهش یافته، به‌جای اینکه به واقع بخواهند به زندگی‌شان پایان دهند، به دلیل فشارهای خارجی و احساس بی‌فایدگی به این سمت کشیده شوند؟

شابانا محمود، وزیر دادگستری، از مخالفان سرسخت این قانون است. او بر این باور است که قانونی کردن مرگ یاری‌شده ممکن است مرزی را باز کند که عبور از آن خطرناک باشد. از نگاه او، وقتی از این مرز عبور کنیم، نمی‌توانیم پیامدهای اخلاقی و اجتماعی آن را کنترل کنیم. همچنین برخی از پزشکان و مراکز مراقبت‌های تسکینی، از جمله Hospice UK، بر این عقیده‌اند که به‌جای تلاش برای تغییر قانون مرگ یاری‌شده، باید مراقبت‌های پایان عمر را بهبود بخشید و به بیماران کمک کرد تا با درد و رنج کمتری به زندگی خود ادامه دهند.

چالش‌های پزشکی: چگونه می‌توان مرگ را پیش‌بینی کرد؟  

از دیگر مشکلاتی که در این مسیر وجود دارد، چالش‌های پزشکی مرتبط با پیش‌بینی دقیق زمان مرگ است. طبق لایحه ارائه‌شده، بیمارانی که کمتر از شش ماه به پایان زندگی‌شان باقی مانده، می‌توانند از این قانون بهره‌مند شوند. اما آیا واقعاً پزشکان می‌توانند چنین چیزی را با دقت پیش‌بینی کنند؟ بسیاری از پزشکان بر این باورند که این کار نه‌تنها سخت بلکه در بسیاری موارد غیرممکن است.

پروفسور مارک تابرت، که در این زمینه تجربیات فراوانی دارد، به‌وضوح اعلام کرده که پیش‌بینی دقیق زمان مرگ بسیار پیچیده است. او می‌گوید که در برخی موارد، بیمارانی که تصور می‌شد تنها چند روز یا هفته برای زندگی دارند، تا سال‌ها زنده مانده‌اند و برعکس، بیمارانی که امید به زنده ماندن طولانی‌تری داشتند، ناگهان از دنیا رفته‌اند. این عدم قطعیت پزشکی باعث شده که برخی پزشکان نگران باشند که تعیین چنین معیاری، یعنی شش ماه، به مشکلات زیادی در اجرای این قانون منجر شود. در نتیجه، معیارهای دقیق و انعطاف‌پذیرتری باید در نظر گرفته شود تا بتوان عدالت را برای همه بیماران فراهم کرد.

مراقبت‌های تسکینی: آیا راه بهتری وجود دارد؟  

اما شاید مهم‌ترین بحثی که مخالفان مرگ یاری‌شده مطرح می‌کنند، به بهبود مراقبت‌های تسکینی مربوط باشد. مراقبت‌های تسکینی به حمایت‌های پزشکی و روانی از بیماران در مراحل پایان عمرشان اشاره دارد؛ مراقبت‌هایی که هدفشان کاهش درد و رنج بیماران است، بدون اینکه زندگی‌شان را به پایان برسانند. این گروه از مخالفان معتقدند که اگر خدمات تسکینی بهتری ارائه شود، بسیاری از بیماران دیگر نیازی به انتخاب مرگ نخواهند داشت. آنها خواهند توانست زندگی خود را با درد کمتر و در کنار عزیزانشان ادامه دهند، تا زمانی که مرگ به‌طور طبیعی فرا برسد.

دکتر گوردون مک‌دونالد، یکی از چهره‌های برجسته مخالف این قانون، معتقد است که اگر سیستم مراقبت‌های تسکینی بهبود یابد، دیگر نیازی به مرگ یاری‌شده نخواهد بود. او معتقد است که بسیاری از بیماران فقط به دلیل کمبود مراقبت‌های مناسب تسکینی احساس می‌کنند که باید به زندگی خود پایان دهند. این در حالی است که اگر درد و رنج آنها کاهش یابد و از نظر روانی و عاطفی حمایت شوند، بسیاری از آنها دیگر نیازی به چنین تصمیمی نخواهند داشت. 

نتیجه‌گیری: مسیری پیچیده و پرچالش  

مرگ یاری‌شده، هرچند که از یک سو به‌عنوان حق انتخاب بیمارانی مطرح می‌شود که درگیر بیماری‌های لاعلاج هستند، اما از سوی دیگر، یک چالش اخلاقی و اجتماعی جدی محسوب می‌شود. حامیان این قانون معتقدند که هر انسانی باید حق داشته باشد پایان زندگی‌اش را خودش انتخاب کند، در حالی که مخالفان نگرانند که قانونی شدن آن، به سوءاستفاده از افراد آسیب‌پذیر منجر شود. 

علاوه بر مسائل اخلاقی، چالش‌های پزشکی و مشکلات مرتبط با پیش‌بینی دقیق زمان مرگ، اجرای این قانون را پیچیده‌تر می‌کند. در این میان، بحث مراقبت‌های تسکینی نیز به‌عنوان یک جایگزین مهم مطرح شده است؛ راهی که به بیماران اجازه می‌دهد زندگی خود را با درد کمتر و کیفیت بیشتری ادامه دهند، بدون اینکه مجبور باشند به انتخاب مرگ فکر کنند.

در نهایت، بریتانیا در حال مواجهه با یکی از حساس‌ترین تصمیم‌های خود است. هر نتیجه‌ای که در این مورد به‌دست آید، تأثیرات عمیقی بر جامعه، بیماران و حتی سیستم بهداشت و درمان این کشور خواهد گذاشت.