به گزارش اکوایران، پس از صد روز از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، رویکرد او نسبت به خاورمیانه را می‌توان در سه محور اصلی خلاصه کرد: نخست، استقبال از سرمایه‌گذاری و معاملات تجاری؛ دوم، بهره‌گیری از قدرت‌های منطقه‌ای برای میانجی‌گری در منازعات بین‌المللی؛ و سوم، تلاش برای کنترل تهدیدات امنیت ملی همزمان با تهدید به استفاده از نیروی نظامی.

تمرکز این مقاله که در وبسایت اندیشکده شورای آتلانتیک منتشر شده، بر تعرفه‌های تجاری نخواهد بود، هرچند این موضوع ذهن بسیاری را درگیر کرده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس مشمول بالاترین نرخ‌های جدید تعرفه‌ای دولت ترامپ در ماه جاری نشدند، اما سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با تعرفه‌های سنگینی مواجه شدند. این تعرفه‌ها احتمالاً دو پیامد عمده خواهند داشت: نخست، آسیب‌های جانبی ناشی از کاهش تقاضای جهانی برای نفت در صورت بروز رکود یا افت رشد اقتصادی؛ دوم، فشار بر کشورهایی مانند اردن که توان تحمل تعرفه‌های بالا را ندارند و ممکن است مجبور شوند بازارهای جدیدی برای صادرات خود پیدا کنند.

1. استقبال از سرمایه‌گذاری و معاملات تجاری

ماهیت معامله‌محور ترامپ و تمایل او به جذب سرمایه‌گذاری بیشتر در ایالات متحده، کاملاً با توانایی‌های اقتصادی عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم‌راستا است. امارات چهارمین صندوق سرمایه‌گذاری ملی بزرگ جهان را در اختیار دارد - پس از نروژ و دو صندوق از چین. صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی (PIF) نیز در جایگاه ششم جهانی قرار دارد. این منابع مالی به ریاض و ابوظبی امکان می‌دهد سرمایه‌گذاری‌های کلان انجام دهند یا دست‌کم وعده آن را بدهند.

در ژانویه، در نخستین تماس تلفنی محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، با ترامپ پس از آغاز به‌کار دولت جدید، او وعده داد طی چهار سال آینده با آمریکا ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری و تجارت انجام دهد. اندکی بعد ترامپ گفت: «از ولیعهد که فردی فوق‌العاده است خواهم خواست این رقم را تا حدود یک تریلیون دلار افزایش دهد». با این حال، هنوز مشخص نیست آیا عربستان این وعده را افزایش خواهد داد یا نه؛ به‌ویژه در شرایطی که قیمت پایین نفت، هزینه‌های داخلی ریاض را محدود کرده و برنامه‌های متنوع‌سازی اقتصاد در قالب «چشم‌انداز ۲۰۳۰» را با چالش مواجه کرده است. همچنین روشن نیست که آیا این ۶۰۰ میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات آمریکایی خواهد شد، یا به سرمایه‌گذاری بیشتر با هدف کسب قدرت نرم در شرکت‌ها و نهادهای آمریکایی مانند «انجمن گلف‌بازان حرفه‌ای آمریکا (PGA)» اختصاص خواهد یافت، یا مصارف دیگری خواهد داشت.

آمریکا عربستان

امارات متحده عربی نیز راهبردی مشابه در پیش گرفته است. در ماه مارس، شیخ طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات و برادر رئیس‌جمهور این کشور، شیخ محمد بن زاید، به واشنگتن سفر کرد. در جریان این سفر، امارات اعلام کرد قصد دارد طی ده سال آینده ۱.۴ تریلیون دلار در ایالات متحده سرمایه‌گذاری کند. بیانیه‌ی این سرمایه‌گذاری‌ها جزئیاتی از مبالغ اختصاص‌یافته به هر پروژه ارائه نمی‌دهد، اما شامل مشارکت‌هایی با شرکت‌های آمریکایی در زمینه هوش مصنوعی، مراکز داده، انرژی و مواد معدنی حیاتی است. برخی از این معاملات پیش‌تر اعلام شده بودند.

یکی از وعده‌های سرمایه‌گذاری جالب‌توجه امارات، ساخت یک کارخانه ذوب آلومینیوم جدید در ایالات متحده است که قرار است «اولین مورد در سی و پنج سال گذشته» باشد و «تقریباً تولید داخلی آلومینیوم آمریکا را دو برابر کند.» ایالات متحده بزرگ‌ترین خریدار آلومینیوم امارات است و امارات دومین تأمین‌کننده بزرگ آلومینیوم برای آمریکاست. تعرفه ۲۵ درصدی که ترامپ در ماه مارس بر واردات آلومینیوم اعمال کرد، ممکن است دلیل تمایل امارات به احداث کارخانه‌ای در خاک آمریکا باشد تا از پرداخت این مالیات جدید معاف شود. امارات مالک و بهره‌بردار یک معدن بوکسیت در گینه است - ماده خامی که برای تولید آلومینیوم استفاده می‌شود - بنابراین به‌احتمال زیاد مواد خام را برای فرآوری به ایالات متحده وارد خواهد کرد. با توجه به تعرفه‌های جدید ترامپ، هنوز مشخص نیست که آیا این پروژه از نظر اقتصادی توجیه‌پذیر است یا خیر، و اینکه آیا واقعاً به مرحله اجرا خواهد رسید.

یکی از مسائل کلیدی در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که آیا دولت ترامپ عربستان سعودی و امارات را در رده «کشورهای سطح یک» (Tier One) در زمینه خرید تراشه‌های پیشرفته طبقه‌بندی خواهد کرد یا نه. طبق مقرراتی که دولت بایدن در ژانویه اعلام کرد، کشورهای سطح یک دسترسی تقریباً نامحدودی به تراشه‌ها خواهند داشت. در حال حاضر، عربستان و امارات در سطح دو قرار دارند - به این معنا که نسبت به کشورهایی مانند چین (در سطح سه) دسترسی بیشتری دارند، اما همچنان با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند. این موضوع از جمله مسائلی بود که شیخ طحنون در سفر مارس خود به واشنگتن مطرح کرد. همچنین، شرکت مایکروسافت که با نهادهایی در عربستان و امارات همکاری دارد، از دولت ترامپ خواسته این کشورها را به سطح بالاتری از دسترسی به تراشه‌ها ارتقا دهد. با تشدید محدودیت‌ها علیه چین، احتمالاً فشار بیشتری از سوی صنایع و دولت‌های خارجی برای این تغییر اعمال خواهد شد.

موضوع دسترسی به تراشه‌ها به مسئله گسترده‌تری مرتبط است: اینکه آیا امارات و عربستان در حوزه فناوری‌های استراتژیک، همچنان به همکاری با چین در پروژه‌هایی نظیر هوش مصنوعی و فناوری‌های پیشرفته ادامه خواهند داد یا نه. یا اینکه تحت فشار واشنگتن، چین را از زنجیره‌های تأمین سخت‌افزار و نرم‌افزارهایی که از منظر امنیت ملی برای آمریکا تهدید محسوب می‌شوند، کنار خواهند گذاشت - شاید در ازای دسترسی بیشتر به پیشرفته‌ترین تراشه‌های آمریکایی.

میانجی‌گری در مناقشات

در دوره نخست ریاست‌جمهوری، ترامپ عربستان سعودی را به‌عنوان مقصد اولین سفر رسمی خارجی خود برگزید. این سفر تاریخی در سال ۲۰۱۷ به توافق تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری انجامید؛ هرچند کارشناسان خاطرنشان کردند که این توافق عمدتاً شامل قراردادهایی بود که پیش‌تر نهایی شده بودند. در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، ترامپ ابتدا قصد داشت دوباره در بهار امسال به عربستان سفر کند، پیش از آنکه اعلام کند اولین سفر خارجی‌اش حضور در مراسم تشییع جنازه پاپ فرانسیس خواهد بود. او در ماه مارس توضیح داد: «قصد دارم به عربستان سعودی بروم. [روسای جمهور] معمولاً ابتدا به بریتانیا می‌روند... اما من گفتم اگر یک تریلیون دلار به شرکت‌های آمریکایی اختصاص دهید، می‌آیم... آن‌ها با این موضوع موافقت کردند. پس من به آنجا خواهم رفت.»

اما این بار، سفر به عربستان تنها به دلیل سرمایه‌گذاری مالی نیست. نوع دیگری از «معامله‌گری» نیز در جریان است.

عربستان سعودی با تلاش‌هایش برای میانجی‌گری و دستیابی به آتش‌بس، نقش دیپلماتیک تازه‌ای را در سطح بین‌المللی ایفا می‌کند؛ از جمله میزبانی چندین دور مذاکرات مستقیم میان ایالات متحده و روسیه، همچنین دیدارهایی با اوکراین. ریاض حتی پیشنهاد میزبانی نشست ترامپ و پوتین را نیز مطرح کرده است. عربستان برای ایفای این نقش مناسب است؛ زیرا از یک سو، به‌واسطه روابط مالی گسترده با خانواده و کسب‌وکارهای ترامپ، اعتماد شخصی او را جلب کرده و از سوی دیگر، با حفظ روابط دوستانه با روسیه، در موقعیتی متعادل قرار دارد. این کشور از مشارکت در تلاش‌های ایالات متحده و اروپا برای انزوای روسیه در واکنش به تهاجم ۲۰۲۲ خودداری کرده و در عین حال، به اوکراین کمک‌های بشردوستانه ارائه داده است.

آمریکا اوکراین عربستان

رویکرد عربستان در قبال روسیه، بخشی از راهبرد آن برای حفظ تعادل و پرهیز از وابستگی کامل به اردوگاه غربی به رهبری ایالات متحده است. این سیاست با منافع اقتصادی و امنیتی عربستان هم‌راستا بوده و گزینه‌های بیشتری برای ریاض باقی می‌گذارد. میزبانی گفت‌وگوهای سه‌جانبه میان آمریکا، روسیه و اوکراین، همچنین جایگاه جهانی عربستان را ارتقا داده و چهره‌ای مثبت از آن به‌عنوان میانجی صلح ترسیم می‌کند.

ترامپ قصد دارد در سفر خود به خاورمیانه، از قطر و امارات نیز دیدن کند. امارات، مانند عربستان، از توان مالی برای سرمایه‌گذاری گسترده در ایالات متحده برخوردار است. این کشور نیز در نقش میانجی جهانی ظاهر شده و اخیراً نامه ترامپ را به رهبر ایران منتقل کرده که در آن خواستار آغاز مذاکرات طی دو ماه آینده شده بود. قطر نیز همچنان نقش کلیدی در همکاری با ایالات متحده و اسرائیل برای دستیابی به آتش‌بس در غزه ایفا می‌کند.

مدیریت ریسک‌های امنیت ملی

ترامپ [در ظاهر] نمی‌خواهد ایالات متحده در جنگ‌های طولانی و دوردست دخالت کند. بیشتر آمریکایی‌ها هم همین نگرش را دارند. با این حال، چه بخواهند چه نخواهند، بسیاری از روسای‌جمهور پیشین آمریکا مجبور شده‌اند که به خاورمیانه توجه کنند. فهرست نقاط بحرانی زیر چالش‌های سیاستی را که دولت ترامپ با آن روبروست، برجسته می‌کند. تاکنون، ترامپ و تیمش به طور همزمان از قدرت و تهدید به استفاده از آن بهره برده‌اند تا تلاش کنند از گسترش درگیری‌ها جلوگیری کنند.

ایران: تا کنون دولت ترامپ سه دور مذاکرات با ایران برگزار کرده است و برنامه‌هایی برای برگزاری مذاکرات بیشتر وجود دارد. با این حال، در تیم ارشد ترامپ دیدگاه‌های متناقضی درباره اینکه آیا برنامه هسته‌ای ایران باید به طور کامل متوقف شود (همانطور که مشاور امنیت ملی ایالات متحده، مایک والتز، و وزیر امور خارجه ایالات متحده، مارکو روبیو، خواهان آن بوده‌اند) یا تحت یک «برنامه راستی‌آزمایی» قرار گیرد (همانطور که مذاکره‌کننده ارشد ترامپ، استیو ویتکوف، بیان کرده است) وجود دارد.

ایران آمریکا

علاوه بر این، تهدید رئیس‌جمهور ایالات متحده که اگر توافق هسته‌ای حاصل نشود، «بمبارانی مانند آنچه که ایرانی‌ها قبلاً ندیده‌اند» صورت خواهد گرفت، بر تلاش‌ها برای دستیابی به توافق هسته‌ای سایه افکنده است. کدام رویکرد برنده خواهد شد: مذاکرات یا اقدامات نظامی؟ ایران آمادگی خود را برای مذاکرات غیرمستقیم که توسط عمان میزبانی شود، اعلام کرده است، اما همچنین تهدید کرده که در صورت حمله آمریکا، واکنش شدیدی نشان خواهد داد. تاکنون بحثی درباره گنجاندن موضوع حمایت ایران از گروه‌هایی مانند حوثی‌ها و حزب‌الله در مذاکرات صورت نگرفته است.

حوثی‌ها: آیا کمپین نظامی جدید دولت ترامپ در پایان دادن به توانایی و تمایل حوثی‌ها برای حمله به اهداف در دریای سرخ موفق خواهد بود؟ یا این عملیات نظامی با هزینه‌های زیاد برای ایالات متحده ادامه خواهد یافت و تغییری در رفتار حوثی‌ها ایجاد نخواهد کرد؟ ایالات متحده در عرض سه هفته بیش از دویست میلیون دلار مهمات استفاده کرده است.

حوثی‌ها توانسته‌اند از پس چندین کمپین نظامی دیگر توسط سعودی‌ها، اماراتی‌ها و ایالات متحده برآیند و از مزایای نامتقارن قابل توجهی مانند پهپادهای ارزان‌قیمت دو هزار دلاری و جغرافیایی که به آن‌ها اجازه می‌دهد به سرعت پراکنده شوند و در مناطق کوهستانی یمن مخفی شوند، برخوردار هستند، به ویژه اینکه بسیاری از سلاح‌های آن‌ها قابل جابجایی است. از سوی دیگر، اگر کمپین ایالات متحده موفق شود یا فشار جدی بر حوثی‌ها وارد کند، آیا آن‌ها برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده اقدام به حمله به عربستان سعودی یا امارات خواهند کرد؟

اسرائیل-غزه: قبل از ورود به کاخ سفید، ترامپ و تیمش در کنار دولت جو بایدن فشار زیادی برای برقراری آتش‌بس وارد کردند و به این هدف رسیدند. با این حال، اکنون به نظر می‌رسد تمرکز کمتری بر پایان دادن به این درگیری ویرانگر وجود دارد.

اکنون کاملا محتمل است که حماس به مقاومت خود ادامه دهد و با جذب افراد ناامید، صفوف خود را پر کند. ارتش اسرائیل ممکن است برای ماه‌ها و حتی سال‌ها در غزه گرفتار شود و گروگان‌های زنده باقی‌مانده در نبود آتش‌بس، ممکن است بمیرند. برخی از کارشناسان همچنین هشدار می‌دهند که ارتش اسرائیل ممکن است با بحران روحیه مواجه شود. برخی از سربازان ذخیره از خدمت سربازی خودداری کرده‌اند زیرا از جنگ حمایت نمی‌کنند.

اگرچه احتمالاً درگیری در غزه به دیگر مناطق منطقه سرایت نخواهد کرد، اما اگر جنگ در کوتاه‌مدت و میان‌مدت ادامه یابد، احتمالاً مانع از توافق عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل خواهد شد، که به شکست یکی از دستاوردهای کلیدی سیاست خارجی دولت ترامپ منجر خواهد شد.