به گزارش اکوایران، در تاریخ ۱۰ آوریل ۲۰۲۴ و در میانه کارزار پرهیاهو و دودسته‌کننده انتخابات ملی هندوستان، نارندرا مودی، نخست‌وزیر این کشور مصاحبه‌ای کلیدی با نیوزویک انجام داد.

به نوشته آبهیناو پاندیا برای وبگاه نشنال اینترست، مبارزات انتخاباتی حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) به رهبری مودی بر لفاظی‌های ملی‌گرایانه افراطی در مسائل امنیتی تأکید فراوانی دارد. با این حال، مودی این‌بار موضعی غیرمنتظره اتخاذ کرد و از رویکرد سخت‌گیرانه قبلی خود در قبال روابط هند و چین کاست. او در مصاحبه با نیوزویک گفت: «از طریق تعامل دوجانبه مثبت و سازنده در سطوح دیپلماتیک و نظامی، دو کشور قادر خواهند بود تا صلح و آرامش را در مرزها احیا و حفظ کنند». او ضمن تأکید بر اینکه روابط با چین «مهم» و «با اهمیت» است، اظهار داشت: «اعتقاد من این بوده که باید فوراً به وضعیت طولانی‌مدت مرزهایمان رسیدگی کنیم تا غیرعادی‌بودن در تعاملات دوجانبه ما کنار گذاشته شود. روابط باثبات و صلح‌آمیز بین هند و چین نه تنها برای دو کشور، بلکه برای کل منطقه و جهان مهم است». چین نیز با واکنش مثبت به اظهارات مودی، برقراری روابط «مناسب و باثبات» را به نفع هر دو ملت دانست.

در محافل دیپلماتیک، اظهارات مودی نشانه‌ای از پیشرفت به سمت بهبود روابط سرد و پرتنش بین هند و چین تلقی می‌شود. با این حال، این سؤال مطرح می‌شود که با توجه به این واقعیت که بیست و یک دور مذاکره در سطح فرماندهان ارشد و بیست و نه نشست «مکانیزم کاری برای مشورت و هماهنگی» در امور مرزی هند و چین نتوانسته‌اند به هیچ پیشرفتی دست یابند، آیا دستیابی به صلح پایدار در مرزهای هیمالیا امکان‌پذیر است؟

نارندا مودی شی جین پینگ

پس از درگیری ژوئن ۲۰۲۰ گالوان که به تلفات در هر دو طرف انجامید، روابط دوجانبه بدتر شد. به دنبال بن‌بست گالوان، هر دو طرف در اقدامی مشابه، ۵۰ هزار نیرو را در منطقه لاداخ مستقر کردند. پس از چهار دور کاهش تنش در دره گالوان، دریاچه پانگونگ تسو، گوگرا و چشمه‌های آب گرم و ادامه‌ی تنش‌ها در دپسنگ و دمچوک، استقرار نیروهای دو طرف همچنان در وضعیت بن‌بست باقی مانده است. امروز، روابط دوجانبه در پایین‌ترین سطح خود از زمان جنگ ۱۹۶۲ قرار دارد.

با این وجود، هند که بر هدف تبدیل‌شدن به اقتصاد ۵ تریلیون دلاری متمرکز است، نمی‌تواند چین را به درگیری بزرگی کشانده و هیچ قصدی هم برای انجام این کار ندارد. از سوی دیگر، با وجود شایعاتی در مورد اشغال سرزمین‌های بیشتری از هند توسط چین و صرف‌نظرکردن هند از حق گشت‌زنی در برخی از نقاط لاداخ، نمی‌توان تهدید چین علیه تمامیت ارضی هند را نادیده گرفت. علاوه بر این، شبح جبهه متحد چین و پاکستان برای دهلی‌نو یک کابوس استراتژیک خواهد بود. با در نظر گرفتن تمام این موارد، هند چگونه باید به مسئله چین رسیدگی کند؟

درک ذهنیت هند و چالش‌های آن

بزرگترین معما برای مقامات امنیتی هند رمزگشایی از اهداف چین است. در گفتگو با چندین کارشناس برجسته ژئواستراتژیک هند، اعم از دیپلمات‌های حرفه‌ای و پژوهشگران دانشگاهی، متوجه شدم که تقریباً هیچ توافقی در مورد خواسته‌های چین وجود ندارد. آیا پکن می‌خواهد مسائل مرزی را به طور مسالمت‌آمیز حل کند و در تجارت و روابط فرهنگی پیشرفت بیشتری داشته باشد، یا به سادگی به دنبال تصاحب سرزمین‌های هند است؟

چین هند هیمالیا

به طور قابل توجهی، در ذهنیت جامعه راهبردی هند، مسئله مرز به گلوگاهی برای جلوگیری از بهبود روابط دوجانبه تبدیل شده است. همانطور که بسیاری به من گفتند، روابط هند و چین تنها زمانی مسیر صعودی به خود خواهد گرفت که در جبهه مرزی پیشرفتی حاصل شود. با این حال، در رابطه با نیت چین، بسیاری از پژوهشگران و دیپلمات‌های هندی معتقدند که هند می‌تواند با چین تجارت کرده و از طریق ابتکارهای دیپلماتیک دوجانبه مسائل مرزی را حل کند. آن‌ها استدلال می‌کنند که از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۲۰، هر دو کشور توافقنامه‌های دوجانبه‌ای را در سال‌های ۱۹۹۳، ۱۹۹۶ و ۲۰۰۵ امضا کردند و بر خط آتش‌بس ۱۹۶۲ به عنوان خط کنترل واقعی (ال‌ای‌سی) برای حفظ صلح و آرامش در مرز و تمرکز بیشتر بر ایجاد روابط تجاری مستحکم، صحه گذاشتند. در نتیجه، علی‌رغم وجود مسائل حل‌نشده در تعیین دقیق مرز، اختلافات قابل توجهی در ال‌ای‌سی وجود نداشت. آن‌ها همچنین استدلال می‌کنند که طی سه دهه گذشته تا پیش از سال ۲۰۲۰، هند و چین راهبرد موفقی برای همزیستی مسالمت‌آمیز به عنوان همسایه، تقویت روابط تجاری و تفکیک مسائل دیرینه مرزی از عرصه تجارت و بازرگانی کشف کرده‌اند.

سوءنیت و شیطنت‌های پکن

مخالفان خط فکری مذکور می‌پرسند اگر چین خواهان صلح بود، چرا بدون تحریک درگیری گالوان را به راه انداخت و اعتمادسازی‌های سه دهه گذشته را زیر سوال برد؟ حتی قبل از گالوان، نیت چین هرگز شفاف و منصفانه نبود. در سال ۲۰۰۹، چین جاده‌ای از سومدو به پاسگاه گشتی ۱۳ در دشت‌های دپسنگ ساخت. تجاوزات ارتش آزادی‌بخش خلق در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ به دشت‌های دپسنگ منجر به رویارویی با ارتش هند شد. در سال ۲۰۱۴، ارتش آزادی‌بخش خلق به چومار (لاداخ شرقی) یورش برد و به دنبال آن، مقابله‌ای طولانی بین دو ارتش در سه‌راهی هند-بوتان-چین در سال ۲۰۱۷ رخ داد. به استثنای حمله سال ۲۰۱۱ که رهبری نظامی آن را حل کرد، مابقی نیازمند مذاکره با رهبری غیرنظامی بود.

علاوه بر این، چین در موارد مختلفی با صدور ویزای الصاقی برای شهروندان کشمیر و آرونچال پرادش و همچنین جلوگیری از تعیین فرماندهان تروریستی تحت حمایت و پشتیبانی پاکستان به عنوان تروریست‌های جهانی در سازمان ملل متحد، عصبانیت هند را برانگیخت. همچنین پس از بیست و یک دور مذاکره در سطح فرماندهان پس از بن‌بست گالوان، رویکرد سفت‌وسخت چین در مورد مسائل مرزی همراه با سرمایه‌گذاری سنگین آن در زیرساخت‌های دومنظوره در مناطق مرزی، تردیدهایی جدی در مورد نیت بلندمدت چین ایجاد می‌کند.

همچنین مسئله مرز به عنوان ابزاری برای مقابله با حضور نیروی دریایی هند در اقیانوس هند عمل می‌کند که می‌تواند مسیرهای کشتیرانی چین را در تنگه مالاکا تهدید کند. هدف پکن این است که با حمایت از دوست همیشگی خود پاکستان و گروه‌های تروریستی نیابتیش در مسئله کشمیر یا با تجاوزهای تدریجی به مرز مشترک هند و چین، دهلی‌نو را در خشکی محصور نگه دارد. همچنین، شاید چین در این مرحله بخواهد مرزها را مبهم نگه دارد، از طریق تجاوزهای گاه‌وبیگاه سردرگمی و ابهام ایجاد کند و نهایتاً زمانی که شرایط ژئوپلیتیکی برایش مطلوب‌تر است، به طور کامل مرز را تعیین کند. چنین سناریوهایی می‌توانند شامل دستیابی چین به برتری قاطع نظامی و فناورانه بر هند، انزوای دهلی‌نو در عرصه سیاسی جهانی یا تضعیف و سستی توانایی‌ها و عزم غرب برای حمایت از هند در برابر چین باشند.

چین هند هیمالیا

این عدم اطمینان و نگرانی در مورد اهداف بلندمدت چین در هیمالیا، با کمبود اطلاعات تشدید می‌شود. نهادهای سیاسی و نظامی چین برخلاف کشورهای دموکراتیک، به طور مشهوری غیرشفاف هستند. علاوه بر این، سازمان‌های اطلاعاتی هند در چند دهه گذشته بیشتر توجه و منابع خود را به پاکستان و شبکه‌های تروریستی نیابتی آن معطوف کرده‌اند. در نتیجه، آن‌ها از توانایی‌های اطلاعاتی قوی و نفوذ قابل اعتمادی در درون نهادهای تصمیم‌گیری چین برخوردار نیستند. در واقع، هند برای کسب اطلاعات در مورد استقرار نیروهای چین، تقویت زیرساخت‌ها و سایر تحولات در مناطق مرزی، به تصاویر ماهواره‌ای آمریکا متکی است. محققان دانشگاهی عمدتاً به اسناد رسمی دولت چین که در دسترس عموم قرار دارد و مقالات منتشر شده در روزنامه‌ها و پورتال‌های خبری برجسته چین تکیه می‌کنند.

تاریخ پرفراز و نشیب جنگ و صلح

در سال ۱۹۶۲ و هنگامی که ارتش‌های هند و چین بر سر مسئله مرز در هیمالیا در رویارویی قرار گرفتند، مائو تسه‌تونگ (بنیان‌گذار رهبر وقت چین) با الهام از سنت کلاسیک چین به فرماندهان خود گفت که چین و هند در طول تاریخ «یک و نیم جنگ» با هم داشته‌اند و این موضوع درس‌های ارزشمندی برای پکن در بر داشته است. او دو نمونه از دخالت نظامی چین در هند را برای فرماندهانش روایت کرد. اولین جنگ ۱۳۰۰ سال قبل در دوران سلسله تانگ (۶۱۸-۹۰۷ پس از میلاد) رخ داد؛ زمانی که چین نیروهای خود را برای حمایت از یک پادشاه مشروع هندی در برابر یک غاصب فرستاد. پس از اولین جنگ، هند و چین از دوره طولانی صلح و تبادلات فرهنگی، اقتصادی و مذهبی پررونق بهره‌مند شدند. به گفته مائو، «نیمه جنگ» زمانی اتفاق افتاد که تیمور لنگ، پادشاه مغول در سال ۱۳۹۸ میلادی به دهلی نور یورش برد و دست‌کم ۱۰۰ هزار نفر را کشت.

از نظر مائو، درس مهم از این دو رویداد تاریخی این بود که هند و چین (به قول کیسینجر) «محکوم به دشمنی دائمی نبوده» و می‌توانند دوباره از دوره‌های طولانی صلح و رفاه بهره‌مند شوند. با این حال، برای تحقق این امر پکن مجبور بود برای کشاندن هند به مذاکرات دیپلماتیک ضربه مهلکی به او بزند.

هفته‌ها بعد، چین به هند حمله کرد و شکست ویرانگری بر آن وارد ساخت، تقریباً کل ایالت آراناچال پرادش امروزی را قبل از عقب‌نشینی به خط کنترل قبلی و حتی بازگرداندن تسلیحات سنگین تصرف کرد. شکست سال ۱۹۶۲ هنوز یک تحقیر بزرگ برای جامعه هند تلقی می‌شود.

حادثه ذکرشده ریشه‌های عمیق تاریخی در ناخودآگاه راهبردی چین را نشان می‌دهد. بنابراین، اگر تاریخ بهترین راه برای درک فلسفه بنیادی چین و پیش‌بینی اقدامات آینده آن باشد، آنگاه احتمالاً شاهد حمله‌ای سریع شبیه به سال ۱۹۶۲ در برخی مناطق و درگیری‌های عمده در مناطق دیگر خواهیم بود. یک گزارش اخیر از مؤسسه خدمات سلطنتی بریتانیا وقوع جنگ دوم هند و چین را بین سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ پیش‌بینی می‌کند. در چنین سناریویی، هند نمی‌تواند احتمال هجوم سریع نیروهای چینی تا هفت یا هشت‌کیلومتری داخل خاک هند را رد کند.

چین هند هیمالیا

عملیات فریب و همدستی پاکستان

در همین حال، ممکن است پاکستان خط کنترل را فعال کرده و برای منحرف‌ساختن توجه دهلی‌نو، اقدام به تحریک حوادث تروریستی در کشمیر و خشونت‌های مذهبی در هند کند و تا حد امکان، اجرای نقشه بازی پکن را تسهیل سازد. در سناریوی دیگر، ممکن است چین با یورش‌های دوره‌ای «تصرف قلمرو» به تحقیر و تحت فشار قرار دادن هند ادامه دهد. علاوه بر چنین ماجراجویی‌های نظامی، احتمال دارد هندوستان با حملات سایبری به زیرساخت‌های حیاتی، تأسیسات نظامی و غیرنظامی، مؤسسات مالی و بازارهای سهام خود مواجه شود.

شاید تهاجم از جایی رخ دهد که هند کمترین انتظار را دارد. اگرچه آخرین یورش‌ها و تجاوزات در منطقه لاداخ رخ داده، اما دهلی‌نو نباید فرض کند که حمله ممکن است می‌تواند در بخش غربی رخ دهد. یورش‌های جزئی و دوره‌ای چین می‌تواند به عنوان تاکتیک‌های منحرف‌سازی توجه برای پنهان‌کردن نقشه واقعی حمله‌ای با ابعاد متوسط در بخش شرقی مرز هند و چین، یعنی آروناجال پرادش که پکن آن را «تبت جنوبی» می‌نامد، عمل کند. برای افزایش سردرگمی، ممکن است چین در بخش مرکزی نیز یورش‌هایی را آغاز کرده، نپال را به تهاجمی‌ترشدن در مرز هند تهییج کند و با استقرار نیرو، افزایش گشت‌زنی در مناطق مورد مناقشه یا با ساخت زیرساخت فشار شدیدی بر بوتان وارد سازد.

گزارش شده که چینی‌ها احتمالا تصور می‌کنند که مسیر میانی حمله سریع و با ابعاد متوسط از نظر هزینه-فایده، عملی است. اولاً، حمله به احتمال زیاد بسیار سریع خواهد بود و زمان پاسخ‌گویی از سوی هند را به حداقل می‌رساند. با توجه به ابهام و عدم قطعیت موجود، تا زمانی که دهلی‌نو از نیت پکن آگاه شود، ارتش آزادی‌بخش خلق به بیشتر اهداف مورد نظر خود دست یافته است. دوم، زیرساخت‌های ارتباطی و جاده‌ای هند در منطقه هیمالیا سریعاً در حال توسعه است؛ با این حال، راه درازی در پیش دارد تا به سطح چین برسد.

چین هند هیمالیا

بالاتر به این موضوع اشاره کرده‌ام که چین شبکه‌ای پیچیده از جاده‌های اصلی در مناطق مرزی ساخته که باعث می‌شود تحرک نیروها و تجهیزات در مقایسه با طرف هندی بسیار آسان‌تر و سریع‌تر باشد. در چنین سناریویی، آمریکایی‌ها تنها می‌توانند با ارائه اطلاعات، تجهیزات ارتباطی کوچک و پشتیبانی فناوری، امکان تدارکات روان را فراهم کنند. بعید به نظر می‌رسد آن‌ها مستقیماً وارد عمل شوند. گذشته از اراده سیاسی، شرایط سخت کوهستانی هیمالیا و عادت‌نداشتن سربازان آمریکایی به این شرایط، از جمله موارد دیگر به شمار می‌آیند.

حمله برق‌آسا

به احتمال زیاد، درگیری‌ها در منطقه هیمالیا بر محور پیاده‌نظام و توپخانه خواهد بود؛ جایی که زیرساخت‌های جاده‌ای نقشی حیاتی ایفا می‌کنند و چین در این زمینه، برتری آشکاری در کوتاه‌مدت دارد. علاوه بر این، چین می‌تواند از پهپادها و نیروی موشکی خود بهره ببرد. نهایتاً در چنین سناریویی، روابط هند با روسیه پس از آغاز درگیری، ارزش چندانی نخواهد داشت. به دلیل وابستگی بیشتر مسکو به پکن پس از جنگ اوکراین، انعطاف روسیه محدود است. تا زمانی که آن‌ها بتوانند بر سیاست‌گذاران چینی تأثیر بگذارند، پکن به اهداف خود دست یافته و پس از آن، قدرت‌های جهانی با درخواست برای خویشتن‌داری و دیپلماسی مداخله خواهند کرد.

احتمال چنین حمله سریع، تحقیرآمیز و بی‌ثبات‌کننده‌ای و همچنین تبدیل درگیری‌های گاه‌وبی‌گاه تصادفی یا عمدی به یک جنگ تمام‌عیار متعارف، در حال حاضر بسیار کم است. اگر درگیری فراتر از یک حد خاص ادامه یافته و طولانی‌تر شود، چین درگیر نبردی طولانی و فرسایشی در محیط صخره‌ای هیمالیا خواهد شد. هند نیز از سال ۱۹۶۲ تاکنون پیشرفت زیادی کرده است. امروزه هند یک قدرت هسته‌ای و رهبر در برنامه‌های پیشرفته فضایی به شمار می‌رود. علاوه بر پایگاه علمی، فناوری و صنعتی مستحکم خود با چهارمین ارتش بزرگ و پنجمین تولید ناخالص داخلی جهان، از جایگاه بسیار قوی‌تر و معتبرتری در ژئوپلیتیک جهانی برخوردار است. بنابراین، اگر هند بتواند ضربه اولیه حمله چین را دفع کند، هندی‌ها می‌توانند دفاع و ضدحمله‌ای قوی انجام داده و چین را شرمسار سازند.

جو بایدن نارندا مودی هند ژاپن آمریکا استرالیا کوآد

چنین سناریویی ضربه بزرگی به بلندپروازی‌های بلندمدت چین برای تبدیل‌شدن به یک قدرت جهانی و رقابت با ایالات متحده خواهد زد. همچنین به دنبال چنین سناریویی، هند به احتمال زیاد بی‌طرفی خود را کنار گذاشته و به جبهه آمریکا، کشورهای گروه چهارگانه (QUAD) و اردوگاه غرب نزدیک‌تر خواهد شد و با حضور قدرتمند دریایی خود در اقیانوس هند، برای خطوط تدارکاتی چین در تنگه مالاکا مشکل ایجاد خواهد کرد. هند می‌تواند نظریه «چین واحد» را رد کرده و با پیوستن به نیروهایی مانند ویتنام، ژاپن، فیلیپین و اندونزی و در صحنه‌هایی مانند خاورمیانه، افغانستان و قفقاز جنوبی موضع ضدچینی قاطعی اتخاذ کند. همچنین می‌تواند در دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی با کشورهای گروه چهارگانه فعال‌تر باشد.