دارون عجم اوغلو: بریتانیا با «مدل استارمر» پا جای پای همسایگان شمالی خود میگذارد؟
اکوایران: تجربه نشان میدهد که وقتی مردم میبینند که دموکراسی به درستی کار میکند و در جهت رشد اقتصادی، ثبات، خدمات عمومی و سطوح پایین نابرابری و فساد عمل میکند، به شدت طرفدار دموکراسی میشوند.
به گزارش اکوایران، پیروزی گسترده حزب کارگر در انتخابات پارلمان بریتانیا درسهایی برای احزاب میانه و چپ میانه در کشورهای دیگر دارد. اما اینکه این پیروزی در درازمدت اهمیت خواهد داشت یا خیر، به توانایی نخست وزیر کییر استارمر برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی کشورش بستگی دارد که کاری بس دشوار است.
به نوشته دارون عجماوغلو، اقتصاددان بهنام آمریکایی در پراجکت سیندیکیت، بازسازی سریع حزب کارگر توسط استارمر نیز درسهای ارزشمندی دارد. استارمر پس از گرفتن فرمان حزب از جرمی کوربین در سال 2020، درست پس از بدترین شکست حزب از سال 1935، بر اعتدال و سیاستهایی برای بهبود اقتصاد و خدمات عمومی تاکید کرد. پیروزی او نشان میدهد که میتوان بدون افراط گرایی در انتخابات پیروز شد. او قول داد کاری کند که دموکراسی برای همه بهتر عمل کند.
پیروی بریتانیا از «مدل نوردیک»؟
این یک پیام قدرتمند است. تجربه نشان میدهد که وقتی مردم میبینند که دموکراسی به درستی کار میکند و در جهت رشد اقتصادی، ثبات، خدمات عمومی و سطوح پایین نابرابری و فساد عمل میکند، به شدت طرفدار دموکراسی میشوند. همین فرمول اساسی برای احزاب کارگری و سوسیال دموکراتها در جاهای دیگر به خوبی جواب داده است. تولد «مدل نوردیک» افسانهای را می توان در پیروزیهای انتخاباتی احزاب کارگری در دانمارک، سوئد و نروژ، تقریباً یک قرن پیش یافت. این احزاب ابتدا از عقاید و شعارهای تند چپ دور شدند. سپس، زمانی که به قدرت رسیدند، به بهبودهای ملموسی که وعده داده بودند، عمل کردند.
در مورد سوئد، سوسیال دموکراسی در آزمون سخت «رکود بزرگ» شکل گرفت. حزب کارگران - که دو دهه قبل از ریشههای مارکسیستی خود جدا شده بود - بر اساس یک پلتفرم ثبات اقتصاد کلان، مشاغل بیشتر و افزایش دستمزدها در مبارزات انتخاباتی شرکت کرد. پس از عمل به این وعدهها، حزب اصلی کشور شد.
حزب کارگر نروژ در سال 2024 مسیری را دنبال کرد که حتی بیشتر شبیه به مسیر پسرعموی بریتانیایی خود بود. پس از شرکت در انتخابات با یک پلتفرم چپ تندرو و از دست دادن بیش از 20 درصد از کرسیهای خود در انتخابات 1930، این حزب تحت یک بازسازی سریع قرار گرفت. در سال 1935، یک حزب کارگر اساساً متفاوت با وعدههای انتخاباتی اصلاح مدارس، برنامههای رفاهی و تقویت مشاغل به قدرت رسید. حزب کارگر نروژ از طریق طرح تاریخی «اصلاح مدارس» خود، کیفیت آموزش را در بخشهای کمتر توسعهیافته کشور افزایش داد و حمایت پایدار بسیاری از رأیدهندگان را به دست آورد. سوسیال دموکراسی از آن زمان تاکنون الگوی غالب در نروژ باقی مانده است.
آزمون بزرگ استارمر
تغییر یک حزب دشوار است. برای استارمر، این شامل کنار گذاشتن کوربین و روشن ساختن این بود که برند چپ افراطی او دیگر در دستور کار قرار نخواهد گرفت. استارمر ماهها انتقاد گسترده از سوی چپها را تحمل کرد، اما قاطعانه ایستاد.
اکنون یک آزمایش حتی بزرگتر در پیش است. اهمیت پیروزی حزب کارگر در نهایت به عملکرد حزب بستگی دارد، به ویژه در مورد احیای رشد اقتصادی. عملکرد اقتصادی بریتانیا در 14 سال گذشته حکومت محافظهکاران نسبتاً ناامیدکننده بوده است. رشد درآمد سرانه کند بوده است و رهبران کشور نتوانستهاند مشکل آشکار بهرهوری را حل کنند: رشد تولید به ازای هر ساعت کار در مقایسه با ایالات متحده، فرانسه و آلمان ضعیف است.
حزب کارگر با اذعان به اینکه فقدان سرمایه گذاری دولتی و خصوصی عامل بهرهوری کم و اشتغال ضعیف بریتانیا است، ایدههای درستی برای شروع یک بهبود اقتصادی قوی دارد. اما برای تامین مالی سرمایه گذاریهای عمومی در مراقبتهای بهداشتی، آموزش، زیرساختها و فناوری که استارمر وعده آن را داده است، دولت باید درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهد. بنابراین، استارمر ممکن است نیاز داشته باشد که وعده دیگرش مبنی بر عدم افزایش مالیات برای افراد شاغل را کنار بگذارد.
اگر چنین باشد، او باید خاطرنشان کند که هیچ اقتصاد پیشرفتهای نمیتواند بدون نوآوری به رشد پایدار و پویا دست یابد. در حالی که کشورهایی مانند ویتنام و چین توانستهاند از فناوریهای بالغ و نیروی کار کم هزینه استفاده کنند، اقتصادهای با درآمد بالا فاقد این گزینه هستند. آنها یا باید نوآور باشند یا از مرزهای فناوری جهانی عقب بمانند. اگرچه تخصص در خدمات مالی میتواند باعث رشد شود، اما مزایای آن موقتی است. و همانطور که مثال بریتانیا نشان میدهد، تبدیل شدن به یک مرکز مالی برای پولهای الیگارشهای روسی، دولتهای نفتی و فرارکنندگان مالیاتی، طیف وسیعی از آسیبهای اجتماعی را به همراه دارد.
اما صحبت از نوآوری آسانتر از انجام آن است. علیرغم تاکید دولت قبلی بر هوش مصنوعی، بریتانیا در رقابت فناوری عقب مانده است و هیچ مقدار تاکید دولت، به طور معجزه آسا اوضاع را تغییر نمیدهد. در عوض، نیاز به یک استراتژی بلندمدت منسجم برای یافتن جایگاهی در اقتصاد نوآوری جهانی نیاز است. موفقیت به چیزی بیش از سیاستهای صنعتی قدیمی برای حمایت از شرکتها یا بخشهای خاص نیاز دارد.
همچنین خطوط شکست بالقوهای در برنامههای حزب کارگر برای بهتر کردن دموکراسی وجود دارد. حکومت دموکراتیک پاسخگو به این معنی است که هیچ نگرانی عمومی عمدهای نباید نادیده گرفته شود و رای دهندگان بریتانیا دوباره نشان دادهاند که در مورد مهاجرت بسیار نگران هستند. یکی از دلایل عملکرد ضعیف محافظهکاران در انتخابات این است که حزب پوپولیست و ضد مهاجرت اصلاحات بریتانیا به رهبری نایجل فاراژ عملکرد بسیار خوبی داشت. در واقع، اگر محافظهکاران بیشتر آرای حزب اصلاحات بریتانیا را به دست میآوردند، در انتخابات پیروز میشدند.
مانند بقیه اروپا، جناح راست بریتانیا با فشار فزایندهای برای متمایل شدن بیشتر به سمت راست مواجه خواهد شد و حزب کارگر و دیگر سیاستمداران میانهرو باید برای این شیفت آماده شوند. انتخابات پس از انتخابات نشان داده است که نادیده گرفتن نظرات مردم در مورد مهاجرت یک استراتژی پایدار نیست. حزب کارگر باید در عین حمایت از پناهجویان از جنبههای بشردوستانه، قول شفافیت و کنترل بیشتر بر مهاجرت را دهد. یافتن استراتژی ارتباطی مناسب و اصول صحیح برای هدایت سیاست مهاجرتی یکی از بزرگترین چالشهای دولت جدید خواهد بود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
سرانه دعوا در استانهای مختلف کشور به چه شکل است؟
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟