به یاد علی حاتمی: شعر گفتن با دوربین
اکوایران: امروز -14 آذر- سالگرد درگذشت علی حاتمی، فیلمساز و نویسنده مشهور و محبوب ایرانی است.
علی حاتمی، شاعری بود که بوم سینما را به دستانش گرفت و با واژگان تصاویری از جنس تاریخ و عشق سرود. او نه فقط یک کارگردان که معمار دنیایی بود که در آن دیوارها با گچبریِ قصهها آراسته میشد و پنجرهها به گذشتهای پر از رنگ و رایحه باز میشد.
حاتمی در 24 مرداد ۱۳۲۳ در تهران چشم به جهان گشود؛ در همان شهری که بعدها لوکیشن بسیاری از قصههایش شد. هر فیلم حاتمی، دری بود به دنیای فرهنگ و هنر ایران. از نخستین روزهای فعالیتش در سینما، در «حسن کچل» -فیلمی که در پی موفقیت نمایشنامهای با همین عنوان ساخته شد- روح قصهگویی ایرانی را زنده کرد؛ جایی که عاشقانهها و افسانهها در فضایی سرشار از موسیقی و رنگ جان گرفتند.
حاتمی با «سوتهدلان» به اوج شاعرانگی رسید؛ فیلمی که تماشاگر را به دنیای لطیف انسانی فرو برد که عقلگریز بود و دلباز. مش حسن، نمادی از معصومیتی گمشده در شلوغی شهر است؛ همانگونه که حاتمی خود، در سینمایی پر از تقلید و آشفتگی، تبلوری از سنتها و اصالتهای فراموششده بود. این فیلم در سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب ساخته شد و در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامههای سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
در «هزاردستان» اما حاتمی تابلویی از تاریخ معاصر ایران ترسیم کرد؛ قصهای که در هر سکانس، نجوایی از گذشته داشت. این اثر عظیم و تاریخی، همچون فرشی دستباف است که تار و پودش از عشق به ایران و نقدی هوشمندانه به اقتدارگرایی و خیانت بافته شدهاند. دیالوگهای این سریال، همچون بیتهای یک غزل، در ذهن باقی میمانند و هر واژه، گواهی است بر نبوغ شاعرانهی خالقش.
در «کمالالملک» حاتمی باز هم به سراغ تاریخ رفت؛ اما اینبار، از دریچهی هنر. فیلم، سفری به دل تنهایی و شوریدگی یک نقاش است؛ مردی که میخواهد حقیقت را با رنگها فریاد بزند، اما دیوارهای قدرت، روح آزادش را در تنگنای مصلحتجویی میفشارند. شاید این اثر، آینهای از خود حاتمی باشد؛ هنرمندی که در دنیای مدرن سینما، اصالتهایش را قربانی نساخت و تا آخرین لحظه در پی خلق آثاری از جنس عشق و هویت بود.
حاتمی اما نه فقط در قصهها که در جزئیات نیز زندگی میکرد. لباسها، دکورها، موسیقیها، همه در آثارش همچون شعری هماهنگ بودند. او در «دلشدگان» داستان عشقی روایت کرد که هم در موسیقی گم شد و هم با آن جاودانه شد. این فیلم، نه تنها مرثیهای برای هنرمندان از یادرفتهی موسیقی ایرانی، که خود، قطعهای بینظیر از این هنر است.
او در «مادر» لطیفترین پرترهی ممکن را از خانواده ایرانی به تصویر کشید. این فیلم که ادای دینی به قامت مادر است، داستانی ساده اما عمیق از پیوندها، شکافها، و زخمهایی است که در بستر عشق و وابستگی جوانه میزنند. «مادر» نه فقط یک فیلم، که شعری است در ستایش مهر؛ با دیالوگهایی که همچون ضربان قلب، در یاد میمانند: «بوی عطر گلاب و ماه محرم میاد... بوی خونهی مادربزرگ.»
حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت میکند؟ ... در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»
علی حاتمی در ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی چشم از دنیا فروبست؛ اما آثارش همچون نگینی در حافظهی فرهنگی ایرانیان باقیمانده است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
آرامش نسبی بر بازار طلا و سکه/ فروش سکه ضرب 1403 متوقف میشود؟
-
مشاور ویژه ترامپ: ترامپ آماده مذاکرات جدی با تهران است
-
معاون زنان رییسجمهور درباره قانون حجاب: دولت میخواهد صدای افرادی باشد که شنیده نشدهاند + فیلم
-
سورپرایز غیرمنتظره ریاض برای ترامپ؛ پشت پرده چرخش بزرگ بن سلمان به سوی تهران
-
فوری/ در اتفاقی بیسابقه طی شش دهه اخیر: دولت فرانسه سقوط کرد
-
تغییر مدل سهمیه بندی بنزین
-
رولت شورشی در شام: قمار خطرناک اردوغان علیه اسد
-
نقشه شوم ترامپ برای کییف؛ تجزیهای هولناک در انتظار اوکراین است؟
-
استاد دانشگاه صنعتی شریف: تمام راهحلها برای ناترازی انرژی به بنبست خورد