چیزی که باربی را به مِگ وصل میکند
آیا هالیوود به دنبال خوشحال کردن حزب کمونیست چین است؟
اکوایران: در سرتاسر قرن بیستم، سینما آمریکا را در جهان تبلیغ میکرد: آمریکا بامزهترین، جذابترین، هیجانانگیزترین و پر زرق و برقترین جای زمین بود. و با نزدیک شدن قرن بیستویکم، حزب کمونیست چین فهمید که میتواند از این مسئله به نفع خودش استفاده کند
به گزارش اکوایران، شاید برجستهترین مورد از پرشمار مواردی که در فیلم باربیِ گرتا گرویک مردم را عصبانی کرده، یک نقشه باشد. هنگامی که قهرمان بیشیله پیلۀ مارگو رابی آمادۀ سفر از باربیلند به «جهان واقعی» میشود، به نقشۀ به هم ریختهای اشاره میکند. سازمان سینمایی دولت ویتنام با دیدن این صحنه، بلافاصله مانع پخش این فیلم شد.
چرا؟ سانسورچیان ادعا کردند چون این صحنه نشان میداد که در یک مناقشۀ مرزی قدیمی، باربی طرف چین را گرفته است. در میان خط خطیهای روی نقشه، خط چینی در کنار «آسیا» وجود داشت – که میگفتند نمایندۀ «نُه خطچین»ی است که منطقۀ سرشار از منابعی در دریای چین جنوبی است که حزب کمونیست چین به صورت رسمی آنها را از آن خود میداند.
به نوشته تلگراف، سال 2006، یک دیوان دادرسی سازمان ملل این مرز دریایی را رد کرد و طرف همسایههای جنوب شرقی چین را گرفت. و کمپانی برادران وارنر اصرار داشت که نقشۀ باربی یک «نقاشی بچهگانه با مداد رنگی» است و هیچ اهمیت سیاسی خاصی ندارد. پس اصلاً چرا ویتنام باید تصور کند که یک اسباببازی بچهگانه، طرف دولتی اقتدارگرا را میگیرد؟ شاید چون مدتهاست هالیوود عادت به چنین کاری دارد.
برای نمونه، در عنوان پرهزینۀ Uncharted کمپانی سونی، مسیر انیمیشنی هواپیمایی که بر فراز تایلند، کامبوج و ویتنام پرواز میکرد، به روشنی نُه خطچین را نشان میداد که آبهای مورد مناقشه را در برمیگرفت. در انیمیشن Abominable (2019) کمپانی دریموُرک، همین خطوط روی نقشۀ روی دیوار به چشم میخورد. در زمینۀ همدستی باربی در این مسئله، هیئت منصفه هنوز پاسخی نداده است چون تمام نقشهاش پر از این خطوط است. حتی با این وجود هم فیلم در ویتنام ممنوع است اما در فیلیپین آن صحنه تار شده است.
اینکه چرا استودیوهای آمریکایی به صورت ضمنی حامی طرحهای امپریالیستی قدرتی خارجی هستند، کثیفترین راز سینما در قرن بیستویکم است. از اواخر دهۀ 1990 کم کم و از سال 2018 به این سو با سرعت بسیار بیشتری، فیلمهای مهم یک مخاطب را مد نظر داشتند: ادارۀ پروپاگاندای مرکزی حزب کمونیست چین. این سازمان کلیدهای باکس آفیس چین را در دست دارد، جایی که صدها میلیون مشتری تازۀ بالقوه منتظرند و یک فیلم بلاکباستر میتواند بدون هیچ هزینۀ اضافی بیش از 100 میلیون دلار درآمد بیشتر به دست بیاورد. اما فیلمها برای دسترسی به این بازار اغواگر، اول باید نظر سانسورچیان چینی را جلب کنند – باقی محصولات استودیو هم همینطور. اگر اوضاع خوب پیش برود، برای هالیوود پول راحتی به ارمغان میآورد. چه چیزی گیر چین میآید؟ دستی هدایتگر در فیلمهای آمریکایی: کارآمدترین گروه پروپاگاندای تاریخ.
در سرتاسر قرن بیستم، سینما آمریکا را در جهان تبلیغ میکرد: آمریکا بامزهترین، جذابترین، هیجانانگیزترین و پر زرق و برقترین جای زمین بود. و با نزدیک شدن قرن بیستویکم، حزب کمونیست چین فهمید که میتواند از این مسئله به نفع خودش استفاده کند. تهیهکنندهای با تجربۀ بسیار بالا در هالیوود به من میگوید «پول چینی به سمت این صنعت سرازیر شد، تمامش با این وعده که از این بازار تازۀ دیوانۀ فیلم میشود حتی پول بیشتری به دست آورد.» (در اواسط دهۀ 2010 معلوم شد که باکس آفیس چین به زودی حتی آمریکا را هم به حاشیه میبرد و در سال 2020 بالاخره این اتفاق افتاد.)
این راهبرد بیش از همه در همکاریهای چین و آمریکا به چشم میخورد، مثلاً در فیلم هیجانانگیز The Meg که در سال 2018 منتشر شد و دنبالهاش Meg 2: The Trench که این هفته روی پردۀ سینما میرود. در نگاه اول، مثل فیلمهای تابستانی عادی به نظر میرسند: Meg، یک ماجراجویی دریایی است که جیسون استاتام را در مقابل هیولاهای سیجیآیی قرار میدهد. اما بعد آدم متوجه انتخابهای عجیبی میشود: بازیگران چینی عمدتاً ناشناخته در خارج از چین نقش قهرمانانی قوی، میهنپرست و کاربلد را بازی میکنند؛ مکانها، مثلاً تفریحگاه ساحلی سانیا در هاینان، در فیلم Meg، برای منظرهای سینمایی عجیب به نظر میرسد.
این تهیه کننده توضیح میدهد «مسئله به ترکیب ناخوشایندی از چاپلوسی و ایدئولوژی تبدیل شده است. و البته تمام پیامهای موافق با چینی که به سود سانسورچیان حزب کمونیست چین قرار میدهید از چشم دیگر مخاطبان سرتاسر جهان هم دور نمیماند و آنها هم آن پیام را جذب خواهند کرد.»
دقیقاً معلوم نیست که ادارۀ پروپاگاندای مرکزی به چه چیزی اجازه میدهد یا نمیدهد چون هرگز فهرست کاملی را منتشر نکردهاند. در واقع، اصلاً هیچ چیزی نوشته نمیشود. تهیهکنندۀ دیگری میگوید: «99 درصد کار با آنها حدسی است.» اما بعضی قوانین کلی را میتوان فهمید: کاراکترهای علناً همجنسگرا، بدنهای برهنه، استفاده از مواد مخدر، خشونت عریان، درونمایههای مربوط به عالم غیب یا معنوی همگی مورد غضب قرار میگیرند و تحقیر چین اکیداً ممنوع است. آنان ادامه میدهند «شاید بشود با بعضی از اینها در فیلمهایی که خواب ارسالشان به حزب کمونیست چین را نمیبینید قسر در بروید، اما داشتن درونمایهای ضد چینی در هر جایی بخت شما را به کلی نابود میکند.»
سالی که همه با ترس و لرز به آن نگاه میکنند، 1997 است، وقتی که دیزنی، سونی و مترو گلدوین مایر، همگی فیلمهای با بودجۀ متوسطی را منتشر کردند که صراحتاً چین را نقد میکردند: Kundan، اثر مارتین اسکورسیزی دربارۀ دالایی لاما؛ هفت سال در تبت با حضور برد پیت؛ و بیعدالتیِ مشاهده شده در فیلم هیجان انگیز Red Corner با بازی ریچارد گیر که خودش از فعالان معروف استقلال تبت است.
هیچ کس احساس خطر نکرد چون در آن زمان، بازار فیلمهای خارجی در چین محدود بود، تقریباً هم اندازۀ بازار پرو. اما این کشور از قدرت اقتصادی قابل توجهی برخوردار بود – و وقتی حزب کمونیست چین دربارۀ این فیلمها شنید، بیانیۀ کوتاهی منتشر شد: «برای حفاظت از منافع کلی چینیها، تصمیم بر این شد که همکاری با این سه کمپانی به صورت موقت و بدون استثناء قطع شود.»
تمامش همکاری است: اِعمال فشار از جایی که در آن زمان هفتمین اقتصاد بزرگ جهان بود. سونی بلافاصله کارزار دیپلماسی تندی به راه انداخت، در حالی که مدیرعامل وقت دیزنی، مایکل آینزر، به آنجا پرواز کرد تا شخصاً عذرخواهی کند. چند ماه بعد، خصومت از میان رفت، تجارت ادامه یافت و هالیوود درسش را یاد گرفته بود.
تهیهکنندۀ اول میگوید «امروزه مطلقاً نمیشود هیچ کدام از این فیلمها را ساخت. کسی سمتشان نمیرود. فارغ از اینکه قصد انتشارشان در چین را داشته باشید یا نه. همۀ استودیوها تحت مالکیت بیش رشتهها هستند و چین» - که حالا دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از ایالات متحده است «مشتری است که هیچ استودیویی نمیتواند آن را از دست بدهد.»
تهیه کنندۀ شمارۀ دو (با لرزشی آشکار) میگوید بازسازی Red Dawn «داستانِ نهایی، هشداردهنده و نابود کنندۀ کارنامۀ شغلی» است. در حالی که در نسخۀ اصلی سال 1984، ایالات متحده مورد حملۀ یک اتحاد کمونیستی بین المللی قرار گرفت، در نسخۀ به روز – که در سال 2009 فیلمبرداری شد – مهاجم چین بود. (از یک لحاظ، تنها کشوری بود که میتوانست چنین کاری کند.) اما از آنجا که خاطرۀ 1997 هنوز در ذهن توزیع کنندگان تازه است، هیچ کسی نزدیکش نشد.
در نتیجه، این استودیو با خرج مبلغی هفت رقمی یک شرکت جلوههای بصری را استخدام کرد تا تمام فیلم را فریم به فریم بازبینی و تک تک نمادهای چینی – تمام پرچمها، پوسترها و نشانها – را به معادلهای کرۀ شمالیشان تبدیل کنند. مقدمهای جدید سر هم شد و دیالوگهای جدیدی را با دوبله اضافه کردند – از جمله، جملۀ به یاد ماندنی جاش پِک: «کرۀ شمالی؟ با عقل جور درنمیآید.»
باز هم کسی آن را نخرید. در سال 2011، یک توزیع کنندۀ مستقلِ حالا تعطیل شده آن را گرفت و نهایتاً در سال 2012 به شکل حزب کمونیست چین پسندِ نهاییاش منتشر کرد. فیلم زیر و رو شدۀ Red Dawn یک شکست تجاری بود و نقدهایی شدیداً منفی گرفت. تهیه کنندۀ شمارۀ دو توضیح میدهد: «تمام این چیزها در حالی اتفاق افتاد که چین یک کلمه هم نگفته بود.»
تا مدتی، استودیوها میتوانستند با ارائۀ یک «نسخۀ چینی» برای مخاطبان چینی قسر دربروند و تغییراتی جزئی یا کلی انجام دهند. Skyfall (2012) صحنهای را حذف کرد که در آن یک مأمور امنیتی چینی تیر خورد و مرد (و در نتیجه چنین نمایش داده میشد که در کارش شکست خورده است.) صحنههایی از مأموریت غیرممکن 3 (2006) به این علت حذف شد که بندهای رخت را در شانگهای نمایش میداد، احتمالاً به این دلیل که شهر را قدیمی نشان میداد. از فیلم Passengers (2016) هم صحنۀ کوتاهی از باسن کریس پرت حذف شد. در دوبله، استعدادهای هری پاتر را فراانسانی معرفی کردند نه جادویی. در فیلم Bohemian Rhapsody (2018) سه دقیقه رفتار همجنسگرایانه پیدا و سریعاً حذف شد. از همه بدتر حذف کامل یک نورولایزر – دستگاه پاک کردن حافظه – از مردان سیاهپوش 3 (2012) بود. چرا با این احتمال شوخی کنید که شاید یکی از آژانسهای حکومت بخواهد سوابق تاریخی را پاک کند؟
با این همه، وقتی معلوم شد استودیو مارول – یکی از بزرگترین ذینفعان باکس آفیس چین، دست کم تا سال 2020 – صحنهای را از Iron Man 3 (2013) منتشر شده در دیگر جاها حذف کرده که در آن رابرت داونی جونیور زخمی سلامتیاش را در چین، تا حدی به دلیل طب سوزنی، به دست میآورد. پس از آن، گمانهزنی جدیدی مطرح شد: نسخۀ چینی، باید نسخۀ اصلی باشد.
بعضی فیلمسازان با صدای بلند به این دستور تازه لبیک گفتند. تبدیل شوندگان: عصر انقراض (2014) اثر مایکل بِی یک کارخانهدار باهوش و زیبای چینی داشت (که طبیعتاً استاد کنگفو است) و در انتهای فیلم، ارتش چین در هنگ کنگ وارد عمل میشود تا همه را نجات دهد. (فیلمهای تبدیل شوندگان در چین رشد میکنند چون سینماروهای آنجا با کارتونهای اصلی آن بزرگ شده اند؛ این مسئله دربارۀ جنگ ستارگان صدق نمیکند که تکرارهای جدیدش پیوسته شکست خوردهاند.) دیگران ظریفتر عمل کردند. اصلاً متوجه ملیت ژنرالی شدید که در پایان فیلم Arrival (2016) جهان را نجات داد؟ یا دیالوگ کوتاه چینی در Dune (2021)؟ در Gravity (2013) سازندۀ کپسولی که سندرا بولک را امن و امان به زمین برمیگرداند کدام کشور است؟
بعضی هم اما موضع محکمی گرفتند. به کریستوفر نولان توصیه شد بخش مربوط به حسابدار اوباش چینی را از شوالیۀ تاریکی (2008) حذف کند اما او مخالفت کرد. (در نتیجه این فیلم در آنجا اکران نشد.) همچنین کونتین تارانتینو هم حاضر نشد به یک فریم از روزی روزگاری در هالیوود (2019) دست بزند و اکران آن هم لغو شد؛ هفت سال قبل، تجربۀ کابوسواری با فیلم جانگوی از زنجیر گریخته داشت و یک هفته بعد از اکران کنار گذاشته شد، هنگامی که همسر یکی از مسئولان حزب کمونیست چین به شوهرش گفت قسم میخورد که یک لحظه در صحنۀ شکنجۀ درون طویله، اهمِ جیمی فاکس، جانگو، را دیده.
شاید با گذر زمان، افراد بیشتری حاضر نشوند پا پس بکشند – اما شرایط بار دیگر تغییر کرده است. طی دهۀ گذشته، چین با الهام از هالیوود دهۀ 1980 مشغول توسعۀ صنعت فیلم خودش بوده است. و امروزه، فیلمهای دارای پیام سیاسی (و معمولاً شدیداً ناسیونالیستی) میسازد، از کمدیهای رمانتیک تا بلاکباستر.
در اواسط دهۀ 2010، تولید بالا رفت – و تهیهکنندۀ شمارۀ دو میگوید طی دورۀ پاندمی نتایج واقعاً خوبی داشت، یعنی زمانی که تنشهای ژئوپلتیکی باعث بدبینی به تمام چیزهای غربی شد، نه فقط در حزب کمونیست چین بلکه در کل کشور.
«در نتیجه، در حالی که فیلمهای کمتری از ما از سر سانسورچیها عبور میکنند، اندک فیلمهایی که عبور میکنند فیلمهایی هستند که کسی نمیخواهد آنها را ببیند. هنوز به آمار پرو نرسیدهایم اما دارد به آنجا میرسد.» تابستان امسال اتفاق مهمی بوده است، جدیدترین نسخۀ مأموریت غیرممکن دست و پا میزد و ایندیانا جونز و پری دریایی کوچولو هر کدام فقط چند میلیون دلار به دست آوردند.
هر دو طرف دارند با فضای تازهای تطبیق مییابند. در ابتدا بخشی از بودجۀ فیلم Top Gun: Maverick (2022) را غول فناوری و فرهنگی چین، تِنسِنت، تأمین میکرد – اما پس از وحشتی داخلی دربارۀ حمایت از فیلمی که نیروی نظامی ایالات متحده را اینقدر خوب نشان میدهد، پول را بیرون کشیدند و فیلم در چین اکران نشد. در همین حال در واشنگتن، احساسات نسبت به کرنش هالیوود به چین در حال تغییر است. در ماه دسامبر قانون مجوز دفاع ملی تصویب شد و بر اساس آن اگر فیلمی به دنبال تأییدیه گرفتن از سانسورچیان چینی باشد، هیچ بودجهای را نباید از صنایع نظامی ایالات متحده بگیرد. (زیاد پیش میآید که از بودجه و مشاورۀ وزارت دفاع ایالات متحده برای بلاکباسترها استفاده شود: از میان ذینفعان اخیر میشود به چند فیلم مارول و تبدیل شوندگان اشاره کرد – و البته Top Gun: Maverick.)
جو و آنتونی روسو، برادران کارگردان دو فیلم آخر انتقامجویان، در سال 2016 استودیو مستقر در پکن خودشان را افتتاح کردند و از مشاوران Wolf Warrior 2 بودند – فیلمی دربارۀ قهرمانیهای ابرسربازی چینی در یک کشور آفریقایی نامعلوم – که در سال 2017 بودجۀ خارق العادۀ 854 میلیون دلاری را جذب کرد. (ستارۀ این فیلم، وو جینگ، را میتوان در فیلم Meg 2 در کنار جیسون استاتام دید.) با این همه، برادران روسو صحبت چندانی دربارۀ این کسب و کار پرریسک نکردهاند و نامهایشان در دستاندرکاران رسمی Wolf Warrior 2 دیده نمیشود.
آیا این مسئله به این معنی است که هالیوود دیگر به دنبال خوشحال کردن حزب کمونیست چین نیست؟ تهیه کنندۀ شمارۀ یک میگوید «این دیدگاه نسبت به چین به عنوان یک جریان بیپایان پول تقریباً از میان رفته است اما از آنجا که کمپانیهای مادر هنوز هم منافع تجاری بسیاری در آنجا دارند، باید رفتار خوبی از خودمان نشان دهیم. هنوز نمیتوانیم هفت سال در تبت بسازیم.»
با این حال چین هم پیشرفتی نشان نمیدهد. تهیه کنندۀ شمارۀ دو میگوید: «حقیقت ساده این است که آن نسخهای از چین که این کشور در فیلمهایش ارائه میدهد، به گرد پای جذابیت ایالات متحدهای نمیرسد که در هالیوود دهۀ 1930 تا 1990 ارائه میشد. در حال حاضر بازار بین المللی چندانی برای تماشای سربازان چینی شجاعی که سه ساعت تمام آمریکاییها را به رگبار میبندند وجود ندارد.»
اگر نشود به غرب آموزش داد از این جور چیزها لذت ببرد، آن وقت استودیوها و حزب کمونیست چین به بن بست بدی میرسند. واضح است که دیگر خبری از پول چینی برای هالیوود نخواهد بود. اما همچنین – به جز تهدید مجازات برای انتقاد صریح (که احتمالاً ماندنی باشد) – شاید دستکاری مستقیم دیگری وجود نداشته باشد. بلاکباسترهای هالیوود هنوز هم احتمالاً باید با هیولاهایی Megمانند سر و کله بزنند اما احتمالاً بتوانند از شر آروارههایشان نجات بیابند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
هشدار اکونومیست درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
بازار سهام این هفته مثبت خواهد بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟