عملیات وعده صادق یک، دقایقی قبل از ساعت ۲۴ شنبه شب ۲۵ فروردین ماه شروع شد و شامل حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل بود. هدف اصلی این عملیات پاسخ متوازن به تهاجم اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق و به شهادت رساندن فرماندهان ایرانی در عصر دوشنبه ۱۳ فروردین بود.

اما عملیات وعده صادق دو، ساعات اولیه سه‌شنبه دهم مهرماه آغاز شد. در بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درخصوص این عملیات بزرگ موشکی آمده است که در پاسخ به شهادت اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و شهید نیلفروشان قلب اراضی اشغالی را هدف گرفتیم.

به دنبال انجام این دو عملیات این پرسش مطرح شده که تفاوت وعده صادق یک و دو چیست؟ در عملیات وعده صادق یک ایران هم پهپاد زد، هم موشک‌های کروز و هم موشک بالستیک. موشک کروز به این صورت عمل می‌کند که در ابتدا یک ارتفاعی می‌گیرد و بعد مستقیم مسافتی طولانی را طی می‌کند تا دوباره پایین می‌آید و به هدف اصابت می‌کند. موشک بالستیک، موشکی است که حرکت سهمی شکل دارد؛ یعنی مانند نمودار سهمی بالا می‌رود و از جو زمین خارج می‌شود سپس پایین می‌آید و به هدف اصابت می‌کند.

مهمترین تفاوت موشک‌های کروز یا پهپادها با موشک‌ بالستیک این است که این موشک‌ها در مسیر در آسمان عراق، اردن و برخی دیگر از کشورها دیده می‌شدند ولی موشک بالستیک چون از جو زمین خارج می‌شود در آسمان کشورهای مسیر بین ایران و سرزمین‌های اشغالی مشاهده نمی‌شود. لذا نقش پدافندی که آمریکا می‌خواست ایفا کند تاحد زیادی مختل شد.

نکته دوم در خصوص این عملیات به بحث موشک‌های هایپرسونیک مربوط می‌شود. باید توجه داشت که مهمترین ویژگی موشک هایپرسونیک سرعت آن است و هم موشک کروز و هم بالستیک می‌توانند هایپرسونیک باشند. 

در بحث‌های مهندسی و علمی، هایپرسونیک به این معنا است که عدد ماخ آن بالای ۵ باشد ولی اگر عدد ماخ آن از یک تا 5 باشد به آن سوپرسونیک می‌گویند. در بحث‌های نظامی گفته می‌شود اگر غلظت هوا شدید باشد و سرعت موشک از 5 ماخ بیشتر باشد، آن موشک به لحاظ سرعت هایپرسونیک است.

عمده موشک‌هایی که سه‌شنبه 10 مهر توسط ایران شلیک شد بالستیک و هایپرسونیک بودند. یک ویژگی دیگر که در خصوص موشک‌هایی که سه‌شنبه شب پرتاب شد، مطرح است، مربوط به سرجنگی آن‌ها است و انفجار اصلی به سرجنگی موشک مربوط می‌شود. در بحث نظامی، نوعی سرجنگی داریم با عنوان سرجنگی بارانی؛ این سرجنگی به این صورت عمل می‌کند که وقتی دارد به زمین نزدیک می‌شود، تکه تکه می‌شود و به صورت خوشه‌ای پخش می‌شود.

لذا در عملیات وعده صادق 2، موشک‌های بالستیک هایپرسونیک با سرجنگی بارانی مورد استفاده قرار گرفت. 

بیشترین هدف استفاده از چنین سرجنگی‌هایی برای عبور از پدافند است اما اگر  محل اصابت این موشک اماکن نظامی نباشد بلکه جایی باشد که در تیررس دیدگان شهروندان باشد، القاء وحشت و ترس آن خیلی زیاد است. 

این در حالی است که قدرت انفجار سرجنگی خوشه‌ای ضعیف‌تر است اما ترسی که ایجاد می‌کند بسیار زیاد است. به عنوان مثال وقتی در یک سرجنگی ۵۰۰ کیلو تُن تی ان تی قرار دارد اگر این میزان تی‌ان‌تی به صورت یک جا اصابت کند اثر انفجاری آن بیشتر است نسبت به زمانی که این ۵۰۰ کیلو به 50 تا خوشه 10 کیلویی تبدیل شود.  

جمهوری اسلامی ایران نیز با استفاده از این ادوات جنگی می‌خواست ترس را به مردم سرزمین‌های اشغالی القا کند؛ لذا از فاکتور سرجنگی‌های بارانی استفاده شد.

همچنین در این عملیات از سرجنگی‌هایی استفاده شد که خودش موتور داشت؛ درواقع موتور موشک جای دیگر قرار دارد و سرجنگی برای انفجار است. اما این سرجنگی‌هایی که استفاده شد، موتور داشتند و وقتی موشک سبک‌تر می‌شد، سرعت شلیک این سرجنگی‌ها به واسطه موتوری که دارند در لحظه اصابت بین ۱۲ تا ۱۵ ماخ می‌شد و رژیم صهیونیستی هیچ سامانه پدافندی نداشت که بتواند مانع از اصابت این سرجنگی‌ها شود. 

معادله ترس و وحشت

در عملیات وعده صادق یک، جمهوری اسلامی ایران از قبل انجام این عملیات را اعلام کرده بود با این هدف که بگوید ما خط قرمزی نداریم و اراده کنیم می‌توانیم بزنیم. اما موشک‌های کروز که در آن عملیات استفاده شد، وقتی در آسمان دیده می‌شد، پدافند آمریکا در عراق و اردن می‌توانست آنها را اسقاط کند. اما عملیات وعده صادق دو با این هدف بود که شهروندان رژیم صهیونیستی موشک‌باران را به چشم ببینند و به وحشت بیفتند. این عملیات در جشن شب سال نوی آنها رخ داد.

در این بین بازدارندگی زمانی کارکرد دارد که دو تا نقطه را هدف بگیرد؛ قوی‌ترین پدافندها نیز بکار گرفته شوند، بازدارندگی ایجاد نمی‌کند مگر این که این دو نقطه  هدف قرار بگیرد؛ نخست ذهن مقام مسئول در دشمن که دستور نهایی را می‌دهد و دوم ذهن افکار عمومی کشور تا آنها خودشان فضای داخلی کشور هدف را تغییر دهند. در اقدامی که ایران سه‌شنبه دهم مهر ماه علیه سرزمین‌های اشغالی انجام داد، عنصر غافلگیری در میان جوامع یهودی‌های ساکن وحشت زیادی ایجاد کرد. 

تقریبا از زمان اولین خبررسانی‌ها در رسانه‌های غربی مبنی بر احتمال حمله موشکی ایران تا انجام آن دو ساعت فاصله بود و این مسئله منجر به آن شد که به صورت ناگهانی بر روی موبایل‌های تمام ساکنین سرزمین‌های اشغالی یک پیامک ارسال شود مبنی بر اینکه فورا به پناهگاه رجوع کنند. هیچ آمادگی قبلی برای شهروندان اسرائیلی وجود نداشت. حتی مقامات رژیم نیز این عملیات را آنقدر جدی نگرفته بودند که مثلا نیم ساعت پیش از آن اعلام کنند که مردم به پناهگاه بروند.

مسئله اساسی در بحث غافلگیری این بود که مردم سرزمین‌های اشغالی، موشک‌ها را در آسمان شهرهای خود به چشم دیدند. همچنین تصاویری داریم که شخص بنیامین نتانیاهو با حالت خاصی در حال فرار است و فیلم آن نیز منتشر شد. 

نکته دیگر آنکه اخیرا آقای احمدیان، دبیر کل شورای عالی امنیت ملی ایران گفت که پاسخ ایران به اسرائیل تک اقدام نخواهد بود؛ این بدان مفهوم  است که اقدامات کشورمان علیه رژیم صهیونیستی محدود به عرصه نظامی نمی‌شود و این هم مزیت ما است که می‌توانیم از چند جبهه دشمن مان را تحت فشار قرار دهیم. امروز در بحبوحه جنگ وقتی اسرائیل مشاهده می‌کند یک جبهه در یمن علیه آن گشوده شده، یک جبهه در لبنان، یک جبهه در عراق و یک جبهه هم در ایران بر هراسش افزوده می‌شود.

صبح سه‌شنبه دهم مهر و پیش از عملیات ایران، حزب‌الله، تل‌آویو را هدف قرار داد و مردمشان به پناهگاه رفته بودند و همان شب ایران عملیات موشکی انجام داد. به موازات آن نیز یک عملیات انتحاری در سرزمین‌های اشغالی رخ داد.

صحبت آقای احمدیان به این مفهوم است که اگر جمهوری اسلامی اقدام کند که کرد و کسی هم نگفته تمام شده است و طرف مقابل دست به اقدام بزند، به موازات آن بقیه جبهه مقاومت نیز به میدان خواهند آمد. 

در نهایت در خصوص احتمال وقوع یک جنگ فراگیر و تمایل هر یک از طرفین به گسترش درگیری‌ها باید گفت که آمریکا به دنبال جنگ فراگیر منطقه نیست و اگر ببیند چند کشور درگیر می‌شوند، محاسبات و رفتارش یک مقدار متفاوت خواهد شد؛ نه به این مفهوم که به سمت آتش‌بس گام بر‌می‌دارد ولی ملاحظاتش بیشتر می‌شود. رژیم صهیونیستی نیز اساساً نمی‌تواند همزمان در چند جبهه به صورت فعال بجنگد. بلکه می‌تواند ضربه بزند تا در جنگ اراده‌ها رفتار دشمن خود را تنظیم کند. ولی نمی‌تواند مداوم در چند جبهه بزرگ به صورت همزمان بجنگد. 

ضمن آنکه هیچ طرفی از دولت‌ها به دنبال جنگ فراگیر نیستند اما طرف‌هایی در داخل کشورها هستند که نفع‌شان بر حسب منافعی که دارند در گسترش جنگ است اما فعلاً چنین چشم‌اندازی حداقل مطلوب هیچ طرفی نیست.