به گزارش اکوایران، در ساعات اولیه 26 اکتبر، پس از بیش از سه هفته تشدید تنش‌ها و لفاظی روی لبه مرز جنگ، اسرائیل حملات هوایی را علیه اهداف نظامی ایران در سراسر منطقه انجام داد.

این عملیات که «روزهای پاسخ» نام داشت، شامل سه موج هماهنگ از حملات با تمرکز بر دارایی‌های مرتبط با حضور نظامی ایران در سوریه و عراق و همچنین در خود ایران بود.

ادعا شده این حمله با هدفگیری سامانه‌های دفاع هوایی و تأسیسات راداری آغاز شد و سپس پایگاه‌های موشکی و تأسیسات تولید پهپادها متمرکز شد.

فراس الیاس، تحلیلگر امنیت استراتژیک، به العربی الجدید گفت که پاسخ با تاخیر اسرائیل «یک تصمیم حساب‌شده برای جلوگیری از تضعیف تلاش‌های دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه» بود.

او این حملات را «در اثر محدود اما گسترده» توصیف کرد، که نمادی از جنگ روانی است که هدف آن «تهدید مستقیم مقامات تهران است، نه اینکه فقط توانایی‌های نظامی را مختل کند».

بیش از 100 هواپیمای نظامی، از جمله جت‌های پیشرفته اف-35، در این عملیات شرکت کردند. اف-35 ها از فاصله 2000 کیلومتری به پرواز درآمدند و به دو منطقه اصلی حمله کردند: الخرج و تهران. ارتش ایران اعلام کرد که تعداد قابل توجهی از موشک‌های اسرائیلی را رهگیری کرده است و آسیب حملات محدود بوده است.

تشدید با هزینه بیشتر

ناظران می‌گویند که به نظر می‌رسد زمان حملات تلافی جویانه اسرائیل با دقت انتخاب شده است.

حملات موشکی ایران به اسرائیل در اوایل اکتبر زمینه را برای این پاسخ فراهم کرد. با این حال، برخی از ناظران با توجه به هشدارهای پیش از حمله که اسرائیل از طریق کانال‌های آمریکایی به ایران رسانده بود، این حملات را ملایم تفسیر کردند.

اطلاع قبلی احتمالاً به نیروهای دفاعی ایران اجازه داد تا آماده شوند و باعث شد برخی از منتقدان عملیات اسرائیل را فاقد اثربخشی توصیف کنند.

ایران اسراییل

الیاس همچنین خاطرنشان کرد که اعلام متعاقب ایران در مورد حق خود برای مقابله به مثل نشان می‌دهد که «ایران شروع به بررسی برای ایجاد یک راه حل سیاسی کرده است که بتواند موقعیت آن را در منطقه تغییر دهد، زیرساخت‌های متحدانش، حماس و حزب الله را حفظ کند و این سطح از فشار نظامی اسرائیل را متوقف کند.»

این چرخش استراتژیک به سمت دیپلماسی به جای رویارویی آشکار، حاکی از یک تلاش محتاطانه برای ایجاد موازنه است، در حالی که ایران به دنبال کنترل فشارهای داخلی و خارجی است.

الیاس گفت: «این امر در اعمال کنترل ایران بر رفتار متحدانش در عراق و تثبیت صحنه سوریه و یمن آشکار شد، در حالی که بر روی راه حل های سیاسی برای پایان دادن به وضعیت جنگ در غزه و لبنان حساب می‌کند تا مانع دیگر قدرت‌ها مانند ترکیه و برخی کشورهای عربی شود که می‌خواهند روی تضعیف ایران و متحدانش سرمایه گذاری کنند.

 

نفوذ آمریکا و محاسبات منطقه‌ای

اگرچه آمریکا مستقیماً دخالت نداشت، اما حمایت سیاسی و نظامی واشنگتن از اسرائیل در طول این حملات مشهود بود. استقرار اخیر سامانه دفاع موشکی تاد، تلاش‌های ایالات متحده برای تقویت دفاع اسرائیل در میان نگرانی‌ها در مورد کمبود موشک‌های رهگیر را برجسته کرد.

اظهارات جو بایدن که این حمله را به تلاش‌های گسترده‌تر برای کاهش تنش مرتبط می‌کند، بر تمایل ایالات متحده برای حفظ ثبات استراتژیک در منطقه از طریق اعمال فشار بر اسرائیل برای جلوگیری از هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و نفتی، و محدود کردن حملاتش به اهداف نظامی، تأکید کرد.

سامانه تاد

عصمت منصور، تحلیلگر مستقر در رام الله، می‌گوید که حضور قریب الوقوع نیروهای دریایی آمریکا در منطقه، بر تلاشی هماهنگ برای بازدارندگی ایران از اقدامات تلافی جویانه بیش از حد قوی تاکید دارد. او گفت: «نتانیاهو افکار جهانی را علیه ایران بسیج کرد تا به ایران ضربه بزند، سپس پس از آخرین حمله تحت حمایت آمریکا، توپ را به زمین تهران پرتاب کرد. تهدیدات اسرائیل و اصرار آن بر ضربه زدن به تأسیسات حساس و استراتژیک در ایران، همه را در منطقه نگران کرده است».

منصور توضیح می‌دهد: «اگر ایران اکنون پاسخ دهد، بدان معناست که نتانیاهو می‌تواند این حق را به خود بدهد که با حمایت گسترده آمریکا به تأسیساتی که دفعه گذشته از هدف قرار دادن آن‌ها خودداری کرد، ضربه بزند.»

در شرایطی که اسرائیل آماده پاسخ تهاجمی است، اگر ایران به تهدیدات خود عمل کند، وضعیت تهران را در چهارراهی قرار می‌دهد که هر حرکت تهاجمی می‌تواند منجر به درگیری گسترده‌تر شود.

ترسیم خطوط قرمز جدید

اهمیت حملات هوایی اسرائیل فراتر از درگیری نظامی فعلی است. این حمله ممکن است نشان دهنده یک تغییر پارادایم در درگیری طولانی مدت با ایران باشند. در حالی که اسرائیل به دنبال ایجاد خطوط عملیاتی جدیدی است که ایران را بازدارد، استراتژی هدف‌گیری حساب‌شده آن نشان دهنده تمایل به اجتناب از جنگ همه جانبه است و حملات را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که به ایران اجازه می‌دهد خسارات وارده را کم اهمیت جلوه دهد.

هم تحلیلگران و هم کارشناسان نظامی موافقند که چشم انداز تعاملات اسرائیل و ایران به سرعت در حال تغییر است. یاسر مانا، محقق و نویسنده فلسطینی می‌گوید که معرفی خطوط قرمز استراتژیک جدید از سوی ایران و اسرائیل نشان می‌دهد که آنها «از تشدید تنش به سمت یک جنگ گسترده منطقه‌ای اجتناب می‌کنند.»

این همچنین نشان می‌دهد که رویدادهای جاری صرفاً بخشی از یک مسیر طولانی رویارویی مداوم است که در 7 اکتبر آغاز نشده و با رویدادهای هفته گذشته پایان نخواهد یافت.

مانا گفت: «به نظر می‌رسد تلاش‌های خنثی‌سازی اسرائیل ماهیت پاسخ‌های کنونی و آتی آن است. اسرائیل سعی کرده تهدید ناشی از برنامه موشکی مافوق صوت ایران و کارخانه‌ موتورهای موشک آن را خنثی کند». به گفته مانا، با این حال، برنامه هواپیماهای بدون سرنشین ایران، با قابلیت‌های دوگانه‌اش، «می‌تواند هدف بعدی اسرائیل باشد».

خطرات در این رویارویی مداوم هرگز بالاتر از این نبوده است. همانطور که تحلیل‌گران پیشنهاد می‌کنند، اپیزود کنونی ممکن است آغاز یک چرخه افزایشی باشد، جایی که هر طرف به بررسی آسیب‌پذیری‌های دیگری ادامه می‌دهد و استراتژی‌های خود را در تلاش برای برتری در تئاتر خاورمیانه‌ای، دوباره تنظیم می‌کند.