به گزارش اکوایران، از زمانی که دولت اول ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد، تحولات به‌گونه‌ای پیش رفته‌اند که رویکرد جمع‌گرایانه نسبت به سیاست خارجی و امنیتی کمتر شده است. چارچوب چندجانبه‌ای که پیش‌تر پایه مذاکرات را شکل می‌داد، دیگر چندان موضوعیت ندارد.

به نوشته وبسایت مرکز استیمسون، روسیه، چین، و سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان که به‌عنوان «E-3» شناخته می‌شوند) باید تصمیم بگیرند که آیا از مذاکرات دوجانبه بین تهران و واشنگتن به‌طور فعال حمایت کنند یا آن را به‌طور ضمنی بپذیرند. مشارکت روسیه در این زمینه با توجه به توافق‌نامه همکاری راهبردی که در ژانویه ۲۰۲۵ با تهران امضا کرده، چالشی جدی خواهد بود. این توافق‌نامه شامل همکاری‌های نظامی، اقتصادی و هماهنگی در حوزه «اهداف راهبردی» است. با این حال، فوریت دستیابی به توافق برای همه طرف‌ها روشن است و هیچ‌کدام تمایلی به ایجاد مانع در مسیر آن ندارند.

مذاکرات روز شنبه در عمان، نتیجه تبادل نامه‌ای میان رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، و دولت جمهوری اسلامی ایران است. ترامپ از سال ۲۰۱۸ به دنبال راهبرد تنش‌زای «وگرنه...» بر مبنای سیاست «فشار حداکثری» و تهدید بوده است.

تهران تلاش می‌کند با افزایش تهدیدهای مربوط به عبور از آستانه هسته‌ای و تأکید بر آمادگی فناورانه برای تسلیحاتی کردن برنامه‌اش، نابرابری اقتصادی و نظامی این مذاکرات دوجانبه را جبران کند. گفت‌وگویی میان نویسندگان گزارش و یک دانشمند هسته‌ای ایرانی نشان داد که اگرچه برنامه هسته‌ای ایران همچنان با هدف تولید انرژی مورد نیاز کشور پیش می‌رود، اما عامل اصلی در گسترش ظرفیت هسته‌ای ایران، ارزش ضمنی آن به‌عنوان ابزار چانه‌زنی برای کاهش تحریم‌های سنگین ایالات متحده است.

فراتر از تهدیدها، ایران برای گفت‌وگویی راهبردی‌تر نیز آمادگی دارد. به ادعای این گزارش، تهران ممکن است مانند مسکو عمل کرده و به‌طور غیررسمی تمایل خود را برای همکاری با ایالات متحده در منطقه اوراسیا نشان دهد، به‌ویژه اکنون که واشنگتن تمرکز خود را بر مقابله راهبردی با چین قرار داده است. این پیشنهاد هنوز به‌صورت علنی بیان نشده است.

برای واشنگتن، احساس فوریت از نیاز به جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تولید سلاح هسته‌ای ناشی می‌شود. در حال حاضر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قادر به نظارت کامل بر غنی‌سازی مواد شکافت‌پذیر ایران نیست، که نتیجه خروج آمریکا از برجام است. از آنجا که اسرائیل آمادگی دارد به‌طور یکجانبه تأسیسات ایران را هدف قرار دهد، واشنگتن باید پیش از آن‌که فرصت دیپلماسی از بین برود، بحران را حل‌وفصل کند.

ایران آمریکا

نقش روسیه

روسیه نیز تمایلی به عبور ایران از آستانه هسته‌ای ندارد. دکتر آندری یِف‌سِنکو از مؤسسه آمریکا و کانادای آرباتوف به نویسندگان گزارش گفت: «مسکو هیچ علاقه‌ای به گسترش باشگاه هسته‌ای و پرورش رقبای جدید در منطقه خزر ندارد.»

بیش از هر چیز، مسکو نمی‌خواهد همکاری نظامی‌اش با تهران در اثر برخورد میان واشنگتن و تهران به بوته آزمایش گذاشته شود. به گفته آندری رودنکو، معاون وزیر امور خارجه روسیه: «ما نمی‌خواهیم روسیه درگیر حل‌وفصل یک بحران دیگر شود.» دکتر ولادیمیر سازین از مؤسسه مطالعات شرق‌شناسی نیز به نویسندگان گفت: «مسکو نقش خود را در دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران بر اساس اصول برجام می‌بیند؛ یعنی با در نظر گرفتن نه‌فقط دیدگاه‌های آمریکا، بلکه دیدگاه‌های همه طرف‌های حاضر در چارچوب سال ۲۰۱۵.»

یکی از نقاط قوت چارچوب سال ۲۰۱۵، انطباق آن با دیدگاه روسیه نسبت به نظم جهانی چندقطبی است. با این حال، سازین اذعان می‌کند که «مسکو نه بر موضع ایران و نه بر موضع آمریکا در مذاکرات نفوذی ندارد»، هرچند روسیه علاقه‌مند است که این مذاکرات دوجانبه به نتیجه برسند و در مسیر آن مانعی ایجاد نخواهد کرد.

در فوریه ۲۰۲۵، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به تهران سفر کرد و پیشنهاد میانجی‌گری میان آمریکا و ایران را ارائه داد؛ اقدامی که به‌طور ضمنی چارچوب دوجانبه مذاکرات را به رسمیت می‌شناخت. بیشتر تحلیل‌گران سیاسی در روسیه اهمیت این پیشنهاد را بزرگ‌نمایی نکردند؛ چرا که این حرکت تا حدودی با هدف جلب توجه اروپا و برجسته‌سازی شکاف فزاینده میان واشنگتن و اتحادیه اروپا صورت گرفت.

با این حال، اولویت اصلی مسکو، دستیابی به یک راه‌حل است. میخائیل اولیانوف، نماینده دائم روسیه در وین، اعلام کرده که مسکو مذاکرات با ایران را مسئله‌ای فوری می‌داند. یک ضرب‌الاجل مشخص وجود دارد: در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، چارچوب برجام و مأموریت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل به پایان می‌رسد. اولیانوف هشدار می‌دهد که «هیچ جایگزینی برای این طرح در نظر گرفته نشده است.»

در صورت عدم دستیابی به راه‌حل، اعضای اروپایی شورا تهدید کرده‌اند که از اختیار خود برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران (مکانیسم ماشه) استفاده خواهند کرد؛ اقدامی که ایران گفته در صورت اجرا، منجر به خروج رسمی آن از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خواهد شد. روسیه، که ریاست شورا را در ماه اکتبر بر عهده خواهد داشت، به دنبال هماهنگی با سه کشور اروپایی برای جلوگیری از وقوع این بحران است.

تفاهم مشترکی میان اروپا و روسیه وجود دارد مبنی بر این‌که افزایش تحریم‌ها در شرایط فعلی نتیجه معکوس خواهد داشت و بدون وجود روندی برای مدیریت بحران، تنها به ایجاد یک بحران امنیتی منجر می‌شود. بنابراین، مسکو و سه کشور اروپایی (E-3) انتظار دارند واشنگتن مسئولیتی را که با خروج از چارچوب برجام در سال ۲۰۱۸ به‌طور یک‌جانبه بر عهده گرفته بود، بپذیرد.

محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران و از معماران اصلی برجام، توصیه کرده که مذاکرات به‌صورت علنی پیگیری نشود، چرا که این موضوع از نظر سیاسی برای تهران حساس است.

امیرسعید ایروانی

زیربنای مذاکرات

به گفته منابع، در دوره انتقالی بین انتخاب مجدد دونالد ترامپ تا مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری، به دولت مسعود پزشکیان اختیار داده شد تا با میانجی‌گری عمان، قطر یا عراق، یک کانال ارتباطی مناسب ایجاد کند. در حال حاضر، فرایند عمان آزموده‌شده‌ترین قالب برای چنین مذاکراتی است؛ قالبی که دهه‌هاست برای دولت‌های مختلف آمریکا مفید واقع شده است.

کانال دیگری نیز از طریق نیویورک در حال پیگیری است که توسط سعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل، هدایت می‌شود. گرچه ایروانی در عرصه عمومی سخنان ترامپ را «بی‌پروا و جنگ‌طلبانه» می‌نامد، اما طبق ادعای دو منبع دیپلماتیک در تهران، او در حال برقراری ارتباط با وزارت خارجه آمریکا و یکی از نزدیکان ترامپ، ایلان ماسک، بوده است. تهران تمایل خود برای ایجاد یک کانال دیگر را نیز تأیید کرده است؛ کانالی که ممکن است از طریق وزیر خارجه پیشین، کمال خرازی، پیش برده شود.

افکار عمومی در ایران همچنان نقشی مهم دارد. این مسئله به مذاکرات شتاب بیشتری می‌دهد، چرا که تهران تحت فشار است تا نتیجه ملموسی ارائه کند. با گذشته نزدیک به دو نسل از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، ضدآمریکایی بودن دیگر همان مشروعیت سیاسی پیشین را ندارد. بسیاری از ایرانیان خواهان پایان یافتن بحران بیش از ۴۰ ساله با ایالات متحده هستند.

دستورکار مذاکره در ایران بیشتر شبیه به «تردستی با توپ» است تا «بازی موازنه». دو دیپلمات ایرانی به نویسندگان گزارش گفته‌اند که مذاکره‌کننده ایران هم‌زمان به وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی (نهاد بالادستی در حوزه سیاست خارجی و امنیتی) گزارش خواهد داد. تیم مذاکره‌کننده متشکل از اعضایی از هر دو نهاد خواهد بود و باید با مخالفت‌هایی از هر دو سو کنار بیاید. این‌که آیا تیم مذاکره‌کننده می‌تواند به‌صورت یکپارچه عمل کند یا نه، هنوز مشخص نیست. در دوره ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی، تهران در آستانه دستیابی به توافقی بود که توسط علی باقری کنی، معاون وقت وزیر خارجه، هدایت می‌شد. باقری کنی که از جناح تندرو بود، بر اساس زمینه‌سازی‌های دیپلماتیک دولت پیشین به واشنگتن نزدیک شد، اما دریافت که پیشینه ایدئولوژیک محافظه‌کارش نیز او را از مخالفت‌های تندروهای رادیکال‌تر در امان نمی‌دارد. سعید جلیلی، مذاکره‌کننده پیشین هسته‌ای و رهبر جبهه پایداری، با بسیج نیروهای هم‌فکر خود در شورای عالی امنیت ملی، مأموریت باقری کنی را تضعیف کرد.

منابع اطلاعاتی و دیپلماتیک در تهران به نویسندگان گفته‌اند که در حال حاضر، مخالفت با مأموریت سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، هم از جانب وزارت خارجه و هم از سوی نهادهای امنیتی تندرو صورت می‌گیرد. ادعا شده ایروانی مستقیماً به وزیر امور خارجه عباس عراقچی که در حال حاضر هدایت مذاکرات عمان را بر عهده دارد، گزارش نمی‌دهد. ممکن است وزیر خارجه در تلاش باشد تا در صورت دستیابی به نتیجه مثبت، بخشی از اعتبار مذاکرات را به نام خود ثبت کند، اما تندروها احتمالاً در مسیر او سنگ‌اندازی خواهند کرد.

برپایی مذاکرات بر چنین بنیان سستی، کار ساده‌ای نیست. مهم‌تر از اینکه چه کسی هدایت مذاکرات را بر عهده دارد، گستره و اختیار مأموریت اوست. و هنوز به این نکته نپرداخته‌ایم که مذاکره‌کنندگان آمریکایی تا چه حد انعطاف‌پذیر خواهند بود. در حالی که کشمکش‌های سیاسی در تهران و واشنگتن ادامه دارد. دیگر طرف‌های باقیمانده برجام اکنون بیشتر در جایگاه تماشاگر قرار دارند.