به گزارش اکوایران، جنگ غزه و بحران‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ناشی از آن، منجر به ایجاد نوعی تردید پیرامون استراتژی چین در خاورمیانه شده است. به طور ویژه، حملات در دریای سرخ و اختلال در کشتیرانی بین‌المللی در این کریدور حیاتی برای اقتصاد جهانی و نوع واکنش پکن به این موضوع، به پرسش‌ها در این زمینه دامن زده است. لورن بارنی و آرون گلسرمن که به طور ویژه پیرامون سیاست‌های دولت چین پژوهش می‌کنند، با انتشار یادداشتی در مجله فارن‌افرز، این مسئله را مورد بررسی خود قرار داده‌اند. اکوایران این یادداشت بلند را در دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «بحران بزرگ در کریدور حیاتی؛ آیا پکن قصد مداخله نظامی در دریای سرخ را دارد؟» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن ارائه می‌شود:

میل به دامن زدن به آشوب جهانی؟

علیرغم دارایی‌های اقتصادی و نظامی پکن در منطقه، برخی در واشنگتن گفته‌اند که رهبران چین از مخمصه دریای سرخ سود می‌برند. در مقاله‌ای که در آوریل در فارن افرز منتشر شد، مت پوتینگر معاون مشاور امنیت ملی سابق ایالات متحده و مایک گالاگر نماینده سابق کنگره ایالات متحده استدلال کردند که انفعال پکن در قبال حملات حوثی‌ها بخشی از «سیاست دامن زدن به هرج و مرج جهانی» رئیس جمهور چین شی جین پینگ است. بر اساس این نظریه، چین ظاهراً از بحران‌های جهانی سود می‌برد و به دنبال دامن زدن به بحران‌های جهانی است که ایالات متحده را درگیر می‌کند و در نتیجه ضعف واشنگتن را در مدیریت نظم بین‌المللی به رهبری غرب آشکار می‌کند.

با این حال این منطق محاسبات چین را مخدوش می‌کند. بدون شک، پکن خود را به عنوان یک قدرت رو به رشد می‌بیند و رهبران چین به صراحت اعلام کرده‌اند که از رهبری ایالات متحده در امور جهانی ناراضی هستند. و در کوتاه‌مدت، چین ممکن است از ماندن در حاشیه مداخلات نظامی بحث‌برانگیز ایالات متحده سودی به دست آورد.

اما این بدان معنا نیست که می‌خواهد درگیری در سراسر جهان را تشویق کند. این امر به ویژه در خاورمیانه صادق است. اگر بحران دریای سرخ یا جنگ غزه به یک جنگ گسترده‌تر تبدیل شود، این امر می‌تواند تجارت و سرمایه‌گذاری چین در سراسر منطقه را تغییر دهد.

پیروی از چرخه‌های قدرت بزرگ

این نظریه که پکن عمداً هرج و مرج ایجاد می‌کند، با خوانش این کشور از ظهور خود مغایرت دارد. در سال‌های اخیر، مؤسسات تحقیقاتی و اندیشکده‌های برجسته چین، نظریه‌هایی را درباره «قوانین عمومی» حاکم بر ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ منتشر کرده‌اند. بر اساس این مدل‌ها، جهان در طول نیم هزاره اخیر از یک سری چرخه‌های قدرت بزرگ عبور کرده است، از جمله چرخه‌های اسپانیایی و پرتغالی در قرن شانزدهم، هلندی‌ها در قرن هفدهم و هجدهم، و بریتانیا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. هر یک از اینها، از نظر چینی‌‌ها، تقریباً 100 سال دوام آوردند و با بی‌‌نظمی و آشوب خاتمه یافتند و هژمونی ایالات متحده که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، این روند را ادامه می‌دهد. در مقاله‌ای در سال 2021، وانگ هنگ‌انگ، محقق مؤسسه روابط بین‌الملل معاصر چین در پکن، مرحله پایانی این چرخه را به عنوان «بحران جهانی» توصیف کرد، یک دوره چند دهه‌ای تخریب و رقابت شدید بین دولت‌ها.

قدرت نرم

شی به صراحت گفته است که با این نظریه موافق است. از سال 2018، او دائماً از «تغییرات غیرقابل مشاهده در یک قرن» صحبت کرده است، کنایه‌ای آشکار به تحولات و نوآوری‌های مرتبط با فرسایش قدرت آمریکا، از بحران مالی جهانی 2008 و واکنش پوپولیستی مداوم علیه لیبرال دموکراسی تا پیشرفت‌های سریع اخیر در بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی مقامات ارشد و دانشگاهیان چین امیدوارند و ممکن است صادقانه باور کنند که این تغییرات به کشورشان امکان می‌دهد در چرخه پس از آمریکا تسلط پیدا کند. اما آنها همچنین به شدت از چالش‌هایی که پکن برای جان سالم به در بردن از این آشفتگی باید با آنها مقابله کند، آگاه هستند. شی دستگاه پروپاگاندای حزب کمونیست چین را بسیج کرده تا «آگاهی در برابر فاجعه» - آمادگی آرام و در عین حال هوشیار برای استفاده از فرصت‌های ناشی از فاجعه - و اطمینان از آمادگی مقامات حزب برای «خطرات و چالش‌های بزرگ» پیش رو را ترویج دهند.

هرج و مرج کم‌تر، کنترل بیش‌تر

در نتیجه، پکن به دنبال کاهش مواجهه با بی‌ثباتی جهانی و به حداکثر رساندن توانایی خود برای بقا و سازگاری بوده است. در سطح استراتژی کلان، این به معنای متنوع کردن زنجیره‌های تامین و مسیرهای تجاری برای ارائه راه‌هایی برای دور زدن درگیری‌های محلی یا منطقه‌ای یا محدود کردن تأثیر تحریم‌های اقتصادی بالقوه است. همانطور که پاراگ خانا، تحلیلگر ژئوپلیتیکی اخیراً استدلال کرد، حملات حوثی‌ها به کشتیرانی دریای سرخ دقیقا نمونه نوعی خطر است که ابتکار کمربند و جاده پکن قصد کاهش آن را دارد: با ایجاد زنجیره‌های تامین بیشتر و متنوع تر، چین می‌تواند بهتر خود را از هرگونه شوک عرضه، خواه ناشی از رویدادهای ژئوپلیتیکی یا تغییرات آب و هوایی آن محافظت کند. این کشور همچنین مسیرهای تجاری زمینی، مانند کریدور ریلی از آسیای مرکزی به اروپا را ترویج می‌کند که می‌تواند به عنوان پشتوانه‌ای برای ایجاد اختلال در مسیرهای اصلی کشتیرانی عمل کند. در همین راستا، پکن در دهه گذشته تلاش کرده است تا با گسترش تجارت کالاهای خود با آرژانتین، برزیل و دیگر کشورهای آمریکای لاتین و همچنین آسیا، وابستگی خود به ذرت، گندم و گوشت گاو آمریکایی را جبران کند.

حوثی یمن اسراییل جنگ غزه فلسطین طوفان الاقصی

این راهبردها به آسانی در دیپلماسی خاورمیانه پکن آشکار است. در سال 2021، چین وارد یک مشارکت ارزشمند انرژی و اقتصادی با ایران شد. یکی دیگر از منتقدان سرسخت سیستم تحت سلطه غرب. این کشور همچنین با شرکای آمریکایی در منطقه، از جمله امارات در سال 2012 و عربستان سعودی در سال 2022، «مشارکت‌های استراتژیک» را ایجاد و ارتقا داد و از طریق مجمع همکاری چین و کشورهای عربی به تقویت نفوذ خود بر کشورهای عربی ادامه می‌دهد. فراتر از گسترش نفوذ دیپلماتیک خود - همانطور که با میانجیگری این کشور برای نزدیکی ایران و عربستان در مارس 2023 نشان داده شد - پکن این توافقات را ابزاری برای تضمین دسترسی مطمئن به انرژی و ایجاد زیرساخت‌ها می‌داند.

شانه خالی کردن استراتژیک و گزینه‌های محدود پکن

در حال حاضر، حوثی‌ها هیچ نشانه‌ای مبنی بر رفع فشار خود در دریای سرخ نشان نمی‌دهند. آوریل هاینز، مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، در اوایل ماه مه در مقابل یک کمیته سنا، پیش بینی کرد که تهدید حمله «برای مدتی فعال باقی خواهد ماند.» شرکت حمل و نقل بین المللی مرسک انتظار دارد که اختلالات حمل و نقل در طول سال 2024 ادامه یابد و گزارش داده است که «منطقه خطر گسترش یافته است و حملات در حال رسیدن به فراساحل است.» در واقع، در دوری از حملات در هفته اول ژوئن، موشک‌ها و پهپادهای حوثی به چندین کشتی تجاری حمله کردند و این گروه همچنین به یک ناو هواپیمابر آمریکایی حمله کرد، اگرچه مقامات آمریکایی معتقدند که این حمله ناموفق بوده است.

اگرچه چنین حملاتی منافع چین در منطقه را نیز تهدید می‌کند، گزینه‌های پکن محدود است. این کشور می‌داند که هرگونه واکنش نظامی که ممکن است انجام دهد موفقیت‌آمیزتر از واکنش‌های ایالات متحده و بریتانیا نخواهد بود. همچنین باید حمایت رهبران خاورمیانه را در تلاش خود برای پر کردن شکاف‌های باقی مانده از غرب در سراسر منطقه حفظ کند. در نتیجه، چین احتمالاً به همان شکل قبل پاسخ می‌دهد و هر چه می‌تواند برای حفاظت از منافع خود، اجتناب از درگیری‌های بیشتر و مقاومت در برابر اختلالات آینده انجام می‌دهد.

رهبران چین با توجه به این دیدگاه که قدرت آمریکا رو به افول است، به کسب امتیاز دیپلماتیک آسان در خاورمیانه تا جایی که بتوانند ادامه خواهند داد. بنابراین، در ماه آوریل، آنها از اعضای سازمان‌های فلسطینی رقیب حماس و فتح به پکن دعوت کردند تا آشتی را تقویت کنند و یک دولت وحدت احتمالی را برای غزه پس از جنگ و کرانه باختری ترسیم کنند، هر چند چنین طرحی در حال حاضر دور از دسترس باشد. همانطور که نظرسنجی انجام شده توسط مایکل رابینز، آمانی جمال و مارک تسلر در اواخر سال 2023 و اوایل سال 2024 نشان می‌دهد، نظر شهروندان عرب نسبت به چین از 7 اکتبر بهبود یافته است، اگرچه تعداد کمی از پاسخ دهندگان موافق بودند که چین به طور جدی متعهد به حفاظت از حقوق فلسطینیان است.

شی جین پینگ محمود عباس

بزرگ‌ترین اولویت پکن

در نهایت، چین در خاورمیانه به دنبال چیزی است که در جاهای دیگر به دنبال آن است: گسترش روابط تجاری خود، تنوع بخشیدن به منابع انرژی و واردات مواد غذایی، و تاکید بر نفوذ فزاینده خود به عنوان یک قدرت بزرگ، همه اینها در حالی که از درگیری‌های نظامی اجتناب می‌کند. رهبران چین می‌دانند که مخالفت رتوریک با سلطه غرب در منطقه، راهی کم‌هزینه برای جلب حمایت گسترده‌تر، به‌ویژه در جنوب جهانی است. بزرگترین اولویت آنها کاشتن بی‌ثباتی بیشتر نیست، بلکه محافظت از منافع چین و سازگاری با یک محیط ژئوپلیتیکی تهدید کننده است. برای دستیابی به آن، آنها ممکن است از روش‌های بدبینانه و فرصت طلبانه استفاده کنند، اما این روش‌ها مبتنی بر مدیریت است نه ایجاد بحران.

برای ایالات متحده، این بدان معنی است که چین یک رقیب دیپلماتیک در خاورمیانه باقی خواهد ماند. واشنگتن باید از پکن انتظار داشته باشد که به تقبیح هژمونی آمریکا ادامه دهد و خود را به عنوان یک قدرت بزرگ مهربان‌تر و سازنده‌تر معرفی کند. اما لفاظی‌های بحث‌انگیز نباید سیاست‌گذاران ایالات متحده را از درک این موضوع که منافع واقعی چین در دور ماندن از درگیری و استخراج دستاوردهایی است که مسئولیت بازگرداندن ثبات منطقه‌ای را به دیگر کشورها واگذار می‌کند، منصرف کند. چین مایل نخواهد بود که برای صلح سرمایه‌گذاری زیادی کند، اما روند را هم متوقف نخواهد کرد.