چطور چپ جهانی ونزوئلاییها را رها کرد؟
اکوایران: امروز، بخشی از بحث جهانی پیرامون ونزوئلا نشان دهندۀ یکی از بزرگترین طنزهای تاریخ پساجنگ سرد است.
به گزارش اکوایران، به نوشته میرنا-پائولا کوروالان در کاراکاس کرانیکز، تئودورو پتکوف، یکی از بنیانگذارانِ حرکت برای سوسیالیسم ونزوئلا در دهۀ 1970، زمانی به خانوادهام گفت: «استالین را طلاق ندادم که با چاوز ازدواج کنم.» اما همۀ سوسیالیستها از شیوۀ او پیروی نمیکنند. امروز، بخشی از بحث جهانی پیرامون ونزوئلا نشان دهندۀ یکی از بزرگترین طنزهای تاریخ پساجنگ سرد است: از زمانی که هنری کیسینجر در رأس سیاست خارجی ایالات متحده بود و دیکتاتوریهای آمریکای جنوبی عملیات کندور را انجام میدادند، قرائت چپ بین المللی از مسائل سیاسی آمریکای لاتین تغییر نکرده است.
اکثر مدافعان حقوق بشر و نبردهای استعمارزدایی باور دارند که کاخ سفید نقش مستقیمی در «وضعیت» ونزوئلا دارد و در دید تونلی متمرکز بر ایالات متحدهای گیر افتادهاند که به اندازۀ استثناءگرایی آمریکایی مورد احترام محافظهکاران، کور کننده و مضر است.
حقۀ سادۀ اصطلاحات دهۀ 1960
هوگو چاوز هم درست مانند مراد خودش، فیدل کاسترو، در ترسیم تصویر بین المللی رژیم بولیواری عملکرد هوشمندانهای داشت. سخنرانی معروف سال 2006 او در سازمان ملل متحد که در آن جورج دابلیو. بوش را «شیطان» خواند و به شکلی نمایشی به بوی گوگرد در تریبون سازمان ملل متحد اشاره کرد، رد خودش را بر وجدان جامعۀ جهانی گذاشت. به گفتۀ تحلیلگران ونزوئلایی مستقر در پاریس، آن سخنرانی که هنوز هم بازنشر میشود، این رژیم را در ذهن چپ بین المللی، بهعنوان «یک فانوس دریایی در شب نئولیبرال» تثبیت کرد. چپ بین المللی (بهویژه، آمریکایی) از حقیقت سخت پرهیز کرده است: اینکه ممکن است حتی در حرفهای اقتدارگرایان هم نکات خوبی وجود باشد. بهویژه وقتی آن نکاتِ خوب، مثل یک بمب دودزا حقیقتها را پنهان میکنند.
بیایید دودها را کنار بزنیم. موفقیت تحریفهای چاویستا را بیش از هر جا میتوان در رسانۀ پیپلز فارم دید که در 31 ژوئیه ویدیویی را در اکس (توییتر سابق) آپلود کردند و در آن ماریا کورینا ماچادو را «رهبر فاشیست راست افراطی» خواندند، ویدیوشان 90 هزار بار دیده شد که عدد نگران کنندهای است. این ویدیو دو مسئله را به هم وصل میکند. او یک بار در واشنگتن دیسی با جورج دابلیو. بوش دیدار داشت و در سال 2018 از بنیامین نتانیاهو خواست در ونزوئلا مداخلۀ نظامی کند. در ادامۀ این ویدیو گفته میشود که مردم ونزوئلا درگیر یک «فرایند سوسیالیستی مردمیِ مدافع فلسطین آزاد» هستند. در نهایت هم میگوید دولت مادورو کمکهای «بسیاری» به فلسطین فرستاده است، بدون اینکه هیچ سندی برای این مسئله ارائه دهد مگر حرفهای خود حکومت.
چپ بین المللی از ماریا کورینا ماچادو بابت چیزهایی اهریمنسازی میکند که رهبران انقلابی همیشه انجام دادهاند: مصالحه با بازیگران بین المللی برای رسیدن به اهداف داخلی.
همان کسانی که از دیدار او با بوش شاکیاند، خشمگین نشدند که چاوز محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران را که علناً منکر قتل عام نظاممند یهودیان اروپایی به دست رژیم نازی بود، برادر و رفیق خود خواند. همان چپ بین المللی که، به درستی، مبارزه با نفیگرایی را به جنبۀ مهمی از دفاعش از فلسطینیان کرده است. اما وقتی بحث کسی مطرح میشود که مثل چاوز بلد است با استفاده از عبارتهای قدیمی دهۀ 1960 علیه امپریالیسم آمریکایی حرف بزند، همۀ این چیزها کنار میرود.
ارتباط قدیمی رژیمهای چاوز و مادور با چین چطور؟ شی جینپینگ هم در سال 2008، پیش از رسیدن به قدرت، با جورج دابلیو. بوش دیدار کرد اما چون دیدار پیش از معروفیتش بوده، کسی به آن توجه نمیکند و در حال حاضر هم توسط چند سازمان حقوق بشری بابت مسئولیتش در نسلکشی جاریِ اویغورها محکوم شده است.
حمایت بیقید و شرطی که رژیمهای چاوز و مادورو از ولادیمیر پوتین گرفتهاند چطور؟ همان کسی که با استفاده از رنجهای چیزی که چپها آن را «اکثریت جهانی» مینامند، نقدهای وارد به رژیم خودش را رد میکند. چرا ارتباط با آنها از لحاظ اخلاقی قابل قبول است؟ هوگو چاوز و نیکولاس مادورو با گیر انداختن چپ بین المللی در تلۀ خودشان آنان را حسابی شرمسار کردهاند؛ آنان را در تلۀ تحلیل آمریکا محور گیر انداختهاند.
سوگیری استعمارزدایی
ونزوئلاییها که در گفتمان چپ استعمارزدا جای میگیرند و از کوچ، بازگشت بیماری ریشهکن شده به دلیل فقدان دارو (تهدیدی برای سلامت جهانی)، قطعی برق، ورود و خروج کنترل شده، فقدان خدمات کنسولی و همینطور، حذف شدن کامل از گفتمان نقض حقوق بیان رنج بردهاند، باید خودشان را با دیدگاه آمریکایی مقاومت تطبیق دهند؟
چرا پرولتاریای ونزوئلایی باید خودش را با دیدگاه سیاست جهانی چپ بین المللی (معمولاً برخوردار از امتیاز) تطبیق دهد؟
یکی از ادعاهای اصلی چپ استعمارزدا برای حمایت از چاوز، تأکید چاوز بر حقوق بومیهاست. اما بهرسمیت شناختن رسمی و حقوقی زمینهای بومی مانع جنگلزدایی نشده است و تأثیر طب طلایی که دولت مادورو به راه انداخت تأثیری منفی بر جوامع بومی و بخش ونزوئلایی آمازون داشته است، تأثیری که اگر بولسونارو مسئولش بود، از نظر چپ جهانی یک رسوایی تمام عیار بود. سازمانهای مردم نهاد متمرکز بر عدالت اجتماعی و محیط زیست گزارشهای مفصلی دربارۀ نقضهای حقوق بشری مانند بردگی، قاچاق انسان و قتل عام به دست سربازان و شبهنظامیان یا باندهای متحد رژیم مادورو منتشر کردهاند.
دانشگاهیان ونزوئلایی که هنوز در این کشور ماندهاند مانند ماریا یوجینیا گریلت گفتهاند «ظاهراً استخراج غیرقانونی طلا را گروه بهخصوصی از دولت ترویج میکند، از طریق فساد و فعالیتهای پنهانی مقرراتگذاری نشده -و با بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور.» مورد قوس معدنی که مادورو به آن مجوز داد، در برگیرندۀ همۀ چیزهایی است که جریان استعمارزدا آنها را محکوم میکند: استثمار، آلودگی، مصادرۀ کالاهای عمومی برای منافع خصوصی و غیرقانونی و همچنین فساد حکومتی که از فقرا استفاده میکند و ثروتمندان را ثروتمندتر میکند و «تهدیدی وجودی» را هم متوجه گروههای بومی میکند.
وقتی حین جنگیدن برای حقوق اجتماعیمان در پاریس گاز اشک آور میخوریم، ستایش میشویم اما وقتی معترضان ونزوئلایی برای حقوق بشریمان اعتراض میکنند، عاملان امپریالیسم ایالات متحده خوانده میشوند. چطور میشود چپ بین المللی ادعا کند پشتیبان رژیمی است که از زمان پروژۀ قانون اساسیاش در سال 1999، حکومت نظامی را بهعنوان مدل پیشفرض خود مطرح کرده است؟ چطور میشود چپ بین المللی ادعا کند پشتیبان رژیمی است که تنها موضعش دربارۀ مسئلۀ فلسطین استفادۀ ابزاری از آن برای ظاهرسازی بوده است؟ جمعیتهایی که امروز قربانی بیماریهای زمانی ریشهکن شده هستند، شباهت چشمگیری به جمعیت ونزوئلا و سقوطشان به بحران سلامت عمومی دارند. نبردهای مشترک جمعیتهای سرکوب شده، موضوع مشترک نبردهای استعمارزدایی بودهاند، چطور چپ بین المللی میتواند به حمایت از رژیمی ادامه دهد که جمعیتش را به سوی، به قول پائولا واسکز لِزاما، «وضعیتی شبیه جنگ داخلیِ بدون جنگ» سوق داده است؟
چپ جهانی ادعا میکند حامی رژیمی است که مردمش را از منابع اولیهای مانند آموزش باکیفیت و بهداشت عمومی باکیفیت محروم میکند و حامی جرمانگاری سقط جنین است؟ در حمایت از حاکمی که موافق ایجاد زندانهایی ویژه برای معترضان است و آن زندانها را «مزارع بازآموزی» مینامد، هیچ انسجامی وجود ندارد. آیا چپ بین المللی چنین استانداردهای ضعیفی برای رهبریاش دارد که سیاست خارجی را بر امور داخلی رجحان میدهد؟ راهنمایی برای اقتدارگرایان: یک سخنرانی خوب در سازمان ملل متحد، بیست سال حسن نیت در پی خواهد داشت.
این پرسشها مثل خوره به جان ونزوئلاییها افتادهاند و آنها را به سوی سیاستهای مرتجعانه میراند و جنبشهایی را به وجود میآورد چپ آمریکایی قادر به فهمشان نیست، مثلاً اینکه چرا این همه ونزوئلایی ترامپیست در فلوریدا هست. چون جمعیت ونزوئلا قربانی دیگر انواع اقتدارگرایی شده است که در فریادهای آنها در خلاء را همچون فرصتی سیاسی میبیند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
هشدار اکونومیست درباره درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
خطونشان پوتین با شلیک موشک بالستیک مافوق صوت به اوکراین؛ ارتش کرملین وارد یک درگیری جهانی میشود؟