دکترین بایدن چه بود؟-۳
چگونه بایدن تهران را از توافق منصرف کرد؟/ آخرالزمان هستهای در پیش است؟
اکوایران: در تلاش برای اثبات این مسئله به ایران که آنها هم به اندازۀ منتقدان جمهوریخواهشان سختگیرند، منصوبان بایدن در جلسات استماع و گرفتن رأی اعتماد در سنا مواضع ضدایرانی شدیدی گرفتند و گفتند واقعاً باوری به برجام ندارند، تأثیر این سخنان بر تهران و واشنگتن مانده است.
به گزارش اکوایران، اگرچه برای قضاوت دربارۀ اهمیت تاریخی ریاستجمهوری جو بایدن خیلی زود است، چهار سال گذشته به روشنی شاهد دستاوردهای برجستهای در سیاست خارجی بوده است. جسیکا تی. متیوز، تحلیلگر مسائل بینالملل با انتشار یادداشتی با عنوان «دکترین بایدن چه بود؟» در نشریه فارنافرز، سیاست خارجی بایدن را مورد بررسی قرار داده است. اکوایران این یادداشت بلند را در سه بخش ترجمه کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «چگونه بایدن آشوبِ «لحظۀ تک قطبی» را از سر گذراند؟» و بخش دوم آن با عنوان «چگونه بایدن جنگ پوتین را ماهرانه مدیریت کرد؟» منتشر شده و در ادامه بخش سوم و پایانی آن ارائه میشود.
بیتوجهی هستهای
جنبۀ منفی کارنامۀ بایدن خالی هم نیست. بایدن محافظتگرایی تجاری ترامپ را گسترش داده است و در مواردی، تعرفههای ترامپ بر واردات از چین را افزایش هم داده است. برخلاف ترامپ، بایدن تمرکز شدیدی بر تعرفهها داشته است، اکثراً در زمینۀ محصولات هایتک و انرژیهای پاک، و با مجموعهای از ممنوعیتهای صادراتی، تحریم و تخصیص یارانه برای افزایش تولید داخلی و کاهش سرعت توسعۀ بخش فناوری چین، کارآمدی تعرفهها را بالاتر برد. او همچنین تلاش کرد متحدان اروپایی و دیگران را هم با این اقدامات هماهنگ کند. حتی با این حال هم تعرفهها سیاست اقتصادی بدی هستند: آنها واپسگرایانه و تورمزا هستند و طرف مقابل را دعوت به تلافی جویی میکنند. از آنجا که از مالیات پنهان در ظاهر جریمۀ پرداختی توسط خارجیها هستند،این خطر را به وجود میآورند که رقبای خارجی بیرون رانده شوند: پس از اینکه بایدن تعرفههای مربوط به خودروهای الکتریکی چینی را چهار برابر کرد و به 100 درصد رساند، ترامپ خواهان افزایش آنها به 200 درصد شد.
وقتی دو دولت پیاپی ایالات متحده دربارۀ تقریباً همه چیز با هم مخالفت میکنند، ابزار اقتصادی یکسانی را انتخاب کردهاند، یعنی ممکن است تجارت جهانی به نقطۀ عطفی رسیده باشد: عصر جهانیسازی تجارت آزاد قطعاً تمام شده است. اگر دیگران هم از واشنگتن پیروی کنند، احتمالاً همۀ کشورها فقیرتر خواهند شد -چیزی که جهان در دورۀ حکمرانی محافظتگرایی در دهۀ 1930 یاد گرفت.
آنچه در پروندۀ دیپلماتیک بایدن غایب است، تلاشی پایدار برای به پیش بردن کنترل و عدم گسترش تسلیحات هستهای است -که با توجه به دفاع صریحش از هر دو این اهداف در دورۀ سناتوری و معاونت رئیسجمهوریاش مسئلۀ عجیبی است. در نخستین روزهای به قدرت رسیدن بایدن، مسئلهای دولت او را شدیداً پریشان کرد و آسیب بزرگی به چشمانداز حل مهمترین مسئلۀ گسترش سلاحهای هستهای وارد کرد: دربارۀ توافق هستهای ایران، معروف به برجام، چه کار باید کرد. در سال 2018، ترامپ ایالات متحده را از این توافق که به سختی به دست آمده بود خارج کرد، در حالی که ایران از آن پیروی میکرد -تصمیمی که بایدن و تیمش آن را فاجعهبار میدانستند. اما در تلاش برای اثبات این مسئله به ایران که آنها هم به اندازۀ منتقدان جمهوریخواهشان سختگیرند، منصوبان بایدن در جلسات استماع و گرفتن رأی اعتماد در سنا مواضع ضدایرانی شدیدی گرفتند و گفتند واقعاً باوری به برجام ندارند، تأثیر این سخنان بر تهران و واشنگتن مانده است. هنگام برطرف شدن این مسئله، اندک فرصت باقی مانده برای اقناع تهران که این دولت هنوز خواهان برجام و احیای توافق است به پایان رسیده بود.
بایدن، حین مذاکرات توافق آکوس هم ملاحظات منع گسترش تسلیحات هستهای را کنار گذاشت. انتقال سوخت بسیار غنی شده (و در نتیجه در سطح سلاح) برای زیردریاییهای استرالیا، کشوری بدون سلاحهای هستهای، سنت آسیب زنندهای را به وجود آورد که دیگر کشورها هم میتوانند از برنامههای رآکتور دریایی به عنوان پوششی برای توسعۀ سلاحهای هستهای استفاده کنند و به این ترتیب معاهدۀ منع گسترش سلاحهای هستهای را نقض کنند.
در زمینۀ کنترل سلاح هم دولت بایدن نقصهایی داشت. در ژانویۀ 2022، رهبران پنج قدرت هستهای اصلی تأیید کردند که «نمیتوان در جنگ هستهای برنده شد و نباید وارد چنین جنگی شد» -تکرار گزارۀ مهمی که از گفتوگوهای رهبر شوروی، میخائیل گورباچف، و رئیسجمهور ایالات متحده، ریگان، در دهۀ 1980 بیرون آمد. اما طی جنگ بیدلیل پوتین، بارها تهدیدهای هستهای مطرح شدهاند. در سال 2023، او پایبندی روسیه به تمدید پیمان نیواستارت را تعلیق کرد و این مسئله را نه به عدم پایبندی ایالات متحده، بلکه به حمایت واشنگتن از اوکراین ربط داد. در همین حال، چین میخواهد تعداد سلاحهای هستهای زرادخانهاش را تا سال 2030 به 1،000 برساند. این اقدامات در کنار وضعیت کاملاً تازۀ برآمده از افزایش همکاری چین و روسیه، چشمانداز هر گونه پیشرفتی در زمینۀ کنترل سلاح یا حتی تغییر وضعیت کنونی را بسیار کم کردهاند.
متأسفانه، دولت بایدن هیچ تلاش خاصی در زمینۀ برگرداندن این جریان نداشت و حتی به چشمانداز تاریک کنونی هم کمک کرد. این دولت مایل بوده است مذاکرات نیو استارت را شروع کند و چند قدم کوچک به سوی مذاکرۀ کنترل تسلیحات با پکن برداشته است. اما این دولت همچنین به دنبال مدرنسازی بسیار گران قیمت هر سه پایۀ نیروهای هستهایش است، از جمله موشکهای شلیک از زمینش. از آنجا که آن موشکها در زمینهایی قرار دارند که دشمنان به خوبی از جای آنها مطلع هستند، آنها سلاحهای «حملۀ نخست» هستند که در صورت درگیری، سریعاً باید شلیک شوند وگرنه در حملۀ دشمن از دست میروند. در نتیجه آنها هم آسیبپذیرند و هم برهم زنندۀ ثبات. امنیت ایالات متحده و چشمانداز جلوگیری از مسابقۀ تسلیحاتی جدید نیازمند گسترش عمر تعداد کوچکتری از موشکهای مینتمن 3 کنونی به جای خرید یک نیروی موشک هستهای زمینی جدید به قیمت بیش از 150 میلیارد دلار است.
بایدن، در مقام معاون رئیسجمهور، برای تغییری بزرگ در سیاست ایالات متحده جنگید: اعلام اینکه بازدارندگی «تنها» هدف (به جای هدف «اصلی») سلاح هستهای است. این تغییر ظاهراً کوچک، معنایی بزرگ دارد: که سلاحهای هستهای هیچ فایدهای در جنگ ندارند. چنین تغییری پیامدهایی عمیق برای طراحی نیروهای هستهای و کنترل تسلیحات بین المللی دارد. رئیسجمهور باراک اوباما تصمیم گرفت چنین تغییری را به وجود نیاورد -و در مقام رئیسجمهور، بایدن هم همین کار را کرد. فرصتی بود که از دست رفت. با توجه به واقعیتهای جنگ در اوکراین و گسترش سلاحهای هستهای چین اما احتمالاً آزادی سیاسی لازم برای انجام چیز دیگری را نداشت.
بعضی از مخالفان دولت بایدن، تا حدی به عنوان پیامد چشمانداز ضعیف کنترل تسلیحات، خواهان گسترش زرادخانۀ هستهای ایالات متحدهاند و حتی خواهان بازگشت آزمایشهای هستهایند. برای ایالات متحده، پس از انجام بیش از 1،000 آزمایش، چیز چندانی برای یادگیری از این آزمایشها باقی نمانده است. اما چین که کمتر از 50 مورد از این آزمایشها انجام داده است و اگر ایالات متحده بخواهد بازگشتی مشروع به این آزمایشها داشته باشد، پایبندی به ممنوعیت آزمایش کنونی میتواند شدیداً به سود این کشور باشد. خیلی زود باقی کشورهای هستهای و غیرهستهای هم چنین خواهند کرد -جهشی بزرگ به عقب و دهۀ 1950.
بازگشت آمریکا
بایدن زمانی ریاستجمهوری را به دست آورد که باید کوهی از اشتباهات سلفش را اصلاح میکرد. باید باورها و رفتارهای یک سیاست خارجی «اول آمریکا» را برعکس میکرد. او باید پیشبینی پذیری را به سیاست ایالات متحده برمیگرداند و دیگر کشورها را راضی میکرد از ابتکارات واشنگتن حمایت کنند. اگرچه در دو سال اول ریاستجمهوریاش، حزب او کنترل هر دو مجلس را در دست داشت، اکثریت این حزب اندک بود و بایدن بعدتر با مجلس نمایندگانی مواجه شد که تحت کنترل گروهی از جمهوریخواهان تندرو بود که به دست آوردن امتیازات سیاسی را بر استحکام سیاست خارجی ترجیح میدادند. او، تقریباً از نخستین روز حضورش در کاخ سفید، با این پرسش مواجه بود که روسیه میخواهد در اوکراین چه کاری انجام دهد؛ اندکی بعد، با واقعیت مبهوت کنندۀ نخستین عملیات خصمانۀ بین المللی بزرگ در اروپای پساجنگ مواجه شد. بالاخره، باید رابطه با چین را مدیریت میکرد که ویژگی اصلیاش افزایش خصومت، توافقهای انجام نشده، تهدیدهای نظامی و تقریباً فقدان هر گونه ارتباط هدفمند بود.
بایدن وعدههایی داده بود که باید تعدیل میشدند یا از آنها عقبنشینی میکرد. او به اشتباه جهان را درگیر یک دوگانۀ بین اقتدارگراها و دموکراسیها توصیف کرده بود و گفت سیاست خارجی رقابتی مانوی بین این دو اردوگاه است. او وعدۀ نابخردانۀ برگزاری یک «نشست سران برای دموکراسی» را داد که همانطور که انتظار میرفت باعث کابوسی دیپلماتیک دربارۀ این مسئله شد که کدام کشورها در آن جای میگیرند. در پایان، این جلسات عمدتاً آنلاین برگزار شدند، با انتظاراتی پایین و نتایجی اندک. مهمتر از همه، بایدن وعدۀ «یک سیاست خارجی برای طبقۀ متوسط» را داده بود. در عمل، این مسئله عمدتاً به معنی سرمایهگذاریهای گسترده در خانه در زمینۀ تولید، آموزش، بهداشت و پایین آوردن بدهی طبقۀ متوسط بود. در خارج، متأسفانه به شکل سیاستهای تجاری محافظتگرایانه درآمد، بخشی از میراث بایدن که احتمالاً ایالات متحده و جهان از وجودش پشیمان شوند.
اما عزم دولت بایدن برای اینکه بالاخره اولویت را به آسیا منتقل کند، موفقیت چشمگیری بوده است. رابطه با چین محکمتر از چیزی است که به ارث برد. حالا دست کم بستری برای پیشرفت وجود دارد، حتی با اینکه تایوان منبع تنشی است که نه واشنگتن و نه پکن توجه کافی به آن ندارند. اما تعداد همکاریهای تازه و توافقات اقتصادی، جغرافیایی و نظامی در آسیا و شدت پیوندهای جدید و بازیافته، گواه این است که دیپلماسی درست چه دستاوردی میتواند داشته باشد.
فارغ از اینکه آتشبس در غزه پایدار باشد یا خیر، باید این مسئله را در میراث بایدن جا داد که متوجه نشد اسرائیل در دورۀ بنیامین نتانیاهو به رژیمی نالیبرال و نظامی تبدیل شده است و آن دموکراسی جوانی نیست که بایدن در دههها قبل تصورش را داشت. تصمیم اسرائیل برای حکمرانی طولانی مدت بر غزه و ادامۀ ضمیمۀ کرانۀ باختری امکان راه حل دو کشوری را منتفی میکند؛ این مسئله پیامدهای نظامی، مالی و اعتباری بزرگی برای اسرائیل خواهد داشت؛ و باعث بیعدالتی تاریخی علیه فلسطینیان خواهد شد. تا زمانی که ایالات متحده رابطۀ ویژهاش را با اسرائیل حفظ کند، نمیتواند این زخم باز را نادیده بگیرد، کاری که دولت بایدن سعی کرد انجامش دهد.
عزم بایدن برای پایان دادن به طولانیترین جنگ واشنگتن دستاوردی بزرگ بود. برای اولین بار در ربع قرن اخیر، هیچ نیروی آمریکایی درگیر جنگ نیست. سیاستهایش نشان از این دارند که ایالات متحده همچنان منافع جهانی خواهد داشت اما بلندپروازیهایش باید با ارزیابی واقعبینانۀ منابع کنونی، شکافهای حزبی و ارادۀ سیاسی تعدیل شوند. در جهانی که با چالشهای جهانی وجودی مواجه است، بایدن ارزش بالایی را برای اتحادها و همکاریها قائل شد و آنها را به عنوان بخش مهمی از قدرت آمریکا به رسمیت شناخت و برای راه حلهای چندجانبه ارزش قائل شد. او یک بار دیگر تأکید کرد که دموکراسیها از لحاظ سیاسی با هم خویشاوند هستند اما ظاهراً متوجه شد چون بسیاری از کشورها در جایی از طیف میان دموکراسی و اقتدارگرایی جای میگیرند، سیاست خارجی مبتنی بر رقابت بین این دو، به سود آرمانهای چندانی نخواهد بود.
جهان چنان در حال تغییر است که نمیشود پیشبینی کرد که چگونه ریاستجمهوری کوتاه بایدن در جریان تاریخ جای خواهد گرفت. آیا رأی دهندگان در ایالات متحده و اروپا به سمت پوپولیسم، ناسیونالیسم تکروآنه، یا حتی انزواگرایی میروند؟ چین چه قصدی در اقیانوس آرام و فراتر از آن دارد؟ آیا جنگ در اوکراین را میشود بدون بنا گذاشتن سنتی برای پاداش دادن به تخاصم عریان تمام کرد؟ آیا قدرتهای بزرگ به دنبال هم وارد سرازیری مسابقۀ تسلیحاتی جدیدی میشوند؟ و البته، آیا جانشین بایدن جهانبینی مشابه او خواهد داشت یا ترامپ جای او را خواهد گرفت که خواستار خنثی کردن اکثر کارهای اوست؟ فارغ از اینکه پاسخ این سؤالات چه خواهد بود و علیرغم نشانههای دوقطبیهای ناتوان کننده در خانه، بایدن تغییرات عمیقی در سیاست خارجی به وجود آورده است -نه در راستای زوال آمریکا بلکه در نشان دادن قدرت ذاتی این کشور.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
چرا غرب از گروسی ناامید شد؟/ واکنش تهران به صدور قطعنامه احتمالی چه خواهد بود؟