به گزارش اکوایران، در سال‌های اخیر، ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن‌‌سلمان، مجموعه‌ای از اصلاحات را آغاز کرده است که هدف آن‌ها تضعیف تأثیرات سلفی‌های افراطی در پادشاهی و نرم‌تر کردن شیوه‌های مذهبی در جامعه است. هدف این اصلاحات مقابله با آثار تفسیرات افراطی سلفی و فعالیت‌های آن‌ها و حمایت از رویکردهای معتدل‌تری به اسلام است که با ارزش‌های جهانی و اجتماعی معاصر هم‌راستا باشد.

موسسه کارنگی تغییر رویکرد عربستان سعودی را در مقاله‌ای بررسی کرده است؛ این مقاله در اکوایران در دو بخش ترجمه شده که بخش اول آن پیش از این منتشر شده و در ادامه  بخش دوم را در ادامه مطالعه خواهید کرد:

یکی دیگر از گروه‌های سلفی که از حمایت سعودی‌ها برخوردار است، اتحادیه رشاد است. این حزب که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد، منعطف به منافع سعودی در داشتن یک سازوکار سلفی برای تأثیرگذاری بر حکمرانی در یمن بود. اما پس از سال ۲۰۱۵، تصرف صنعا توسط انصارالله و کنترل آن‌ها بر بخش‌های بزرگی از یمن، فضای عملیاتی گروه‌های سیاسی مانند اتحادیه رشاد که با آن‌ها هم‌راستا نبودند، محدود کرد.

استفاده استراتژیک عربستان از ایدئولوژی به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه این کشور توانسته است از دکترین مذهبی نه تنها به عنوان یک اصل راهنما، بلکه به‌عنوان ابزاری در روابط خود در مرزها استفاده کند. با این حال، این امر مشکلات خاص خود را به همراه داشت، به ویژه اینکه ایدئولوژی سلفی سعودی تا کجا گسترش خواهد یافت و چگونه توسط کسانی که سعودی‌ها هیچ کنترلی بر آن‌ها نداشتند، تفسیر و استفاده خواهد شد.

پیامدها و پیچیدگی‌های کنار کشیدن از سلفی‌گری

محمد بن‌سلمان پس از انتصاب به عنوان ولیعهد در آوریل ۲۰۱۵، تغییرات عمده‌ای را آغاز کرد. هدف او تغییر بنیادی در چشم‌انداز اجتماعی و اقتصادی عربستان سعودی بود. تغییرات مورد انتظار به‌طور سیستماتیک در طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ او که یک سال بعد در آوریل ۲۰۱۶ ارائه شد، تشریح شد و شامل تنوع اقتصادی و کاهش وابستگی به نفت، همچنین اصلاحات در آموزش، حقوق زنان و رویکردهای تفریحی بود.

کاهش حمایت از سلفی‌گری بخشی از یک تغییر کلی بود که در آن سعودی‌ها تلاش کردند روابط خود را با کشورها یا بلوک‌هایی تقویت کنند که از ایدئولوژی‌های مذهبی پشتیبانی نمی‌کنند، مانند کشورهای غربی، به‌ویژه کشورهای اروپایی، یا کشورهایی مانند چین که بازارهای پرسود دارند.

این چرخش به سمت تعامل بیشتر اقتصادی و سیاسی، و فاصله‌گیری از تبلیغ مذهبی، به تعهد پادشاهی به کاهش وابستگی به هیدروکربن‌ها مرتبط بود. باز کردن سایر بخش‌های اقتصادی نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی بود، که این به معنای کاهش محدودیت‌های اجتماعی و به چالش کشیدن تصورات نادرستی بود که سعودی‌ها را کشوری واکنش‌گرا می‌دیدند. علاوه بر این، حدود ۶۳ درصد از جمعیت سعودی زیر ۳۰ سال سن دارند و تعداد زیادی از جوانان به‌طور فعال با پلتفرم‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی درگیر هستند. این امر آن‌ها را در معرض سبک‌های زندگی لیبرال‌تری قرار داده که بسیار متفاوت از تفسیرات سنتی یا محافظه‌کارانه اسلام از سوی علمای سلفی است.

چین عربستان

ولیعهد سعودی همچنین علاقه‌ عملی به کاهش خطرات رادیکالیزاسیون مرتبط با برخی از شاخه‌های تفکر سلفی داشت، تا امنیت داخلی و منطقه‌ای را بهبود بخشد. با این حال، این بدان معنا نبود که اسلام را از زندگی سیاسی یا اجتماعی کنار بگذارد، بلکه به‌نوعی به اصلاح دین پرداخته و اولویت‌بندی هزینه‌ها را از نهادهای سلفی تغییر داد. یکی از نمونه‌ها، تصمیم سعودی‌ها برای بستن آکادمی ملک فهد در بن آلمان، در پایان سال تحصیلی ۲۰۱۶–۲۰۱۷ بود. در اوایل ۲۰۱۸، عربستان سعودی همچنین موافقت کرد که کنترل مسجد بزرگ بروکسل، یکی از بزرگ‌ترین مساجد بلژیک، را واگذار کند. این مسجد از اواخر دهه ۱۹۶۰ تحت مدیریت سعودی‌ها بود، زمانی که از یک ساختمان نمایشگاهی بلااستفاده به مسجدی برای کارگران مراکشی تبدیل شد. علاوه بر این، گزارش‌هایی مبنی بر کاهش حمایت مالی سعودی‌ها از مساجد سلفی و نهادهای مذهبی در بالکان و اروپای غربی منتشر شده است. دلیل اصلی این تصمیمات سعودی‌ها این بود که برخی از این مساجد به‌عنوان کانون‌های گسترش ایدئولوژی‌های رادیکال دیده می‌شدند. سعودی‌ها همچنین بیشتر تمایل داشتند تا حکومت محلی را تشویق کنند که بتواند ادغام بهتر جوامع مسلمان در اروپای غربی و بالکان را فراهم کند.

تصمیم عربستان سعودی برای کاهش حمایت از سلفی‌گری چندین پیامد داشت. با توقف تأمین مالی مساجد و نهادهای مذهبی در خارج از کشور، سعودی‌ها کمتر قادر به شکل‌دهی به گفتمان اسلامی در سراسر جهان، به‌ویژه در مناطقی که گروه‌های سلفی نفوذ قوی دارند، شدند. به همین دلیل، پادشاهی امروز با خطر از دست دادن قدرت ایدئولوژیک خود بر جوامع مذهبی در کشورهایی مانند یمن و پاکستان و بخش‌های بزرگی از آفریقا روبه‌رو است. این ممکن است خلائی ایجاد کند که توسط سایر قدرت‌های منطقه‌ای یا ایدئولوژی‌ها، از جمله جمهوری اسلامی یا سازمان‌های سنی افراطی پر شود.

واکنش گروه‌های تندرو به چرخش سعودی‌ها

چرخش سعودی‌ها از حمایت از سلفی‌گری می‌تواند واکنش‌هایی از سوی برخی گروه‌های سلفی را به دنبال داشته باشد که ممکن است تصمیم سعودی‌ها را به عنوان خیانت به ارزش‌های دینی خود تلقی کنند. این امر می‌تواند به طور غیرمستقیم برخی از این گروه‌ها را رادیکال کند و آن‌ها را به اقدام خارج از دایره نفوذ سعودی سوق دهد. با این حال، عربستان سعودی همچنان به حمایت از گروه‌های سلفی در برخی مناطق، مانند یمن، که علیه انصارالله می‌جنگند، ادامه داده است.

اقتصاد عربستان

این موضوع ماهیت عملگرایانه سیاست سعودی را نشان می‌دهد و بیانگر این است که پادشاهی سعودی می‌تواند گروه‌های سلفی را برای منافع استراتژیک خود حمایت کند، بدون آنکه ایدئولوژی سلفی را به طور کامل بپذیرد. در عین حال، سعودی‌ها به خوبی از خطرات کاهش کمک به گروه‌های سلفی آگاه هستند، زیرا این امر می‌تواند باعث بی‌ثباتی در مناطق مختلف شود و این گروه‌ها را به هم‌پیمانی با جناح‌های افراطی‌تر یا کشورهایی که با سعودی‌ها دشمن هستند سوق دهد.

چالش‌های ژئوپولتیکی قطع ارتباط با سلفی‌گری قابل توجه است. نفوذ عربستان، ثبات منطقه‌ای و نقش این کشور در محیط جهانی اسلامی در معرض خطر قرار دارد. هزینه‌های اقتصادی و دیپلماتیک این تغییر جهت، و همچنین احتمال افزایش رادیکالیسم، عواملی هستند که باید به دقت مدیریت شوند تا از تضعیف منافع استراتژیک عربستان جلوگیری شود.

برای کاهش این خطرات، محمد بن سلمان به دنبال روش‌های جایگزین برای تقویت نفوذ خارجی سعودی‌ها بوده است. پادشاهی سعودی روابط خود را با طیف وسیعی از بازیگران بین‌المللی، از جمله کشورهای غربی، چین و روسیه، گسترش داده است که این امر روش‌های تعامل جهانی آن‌ها را دوباره متمرکز کرده است. این گذار همچنین پیامدهای اقتصادی به همراه داشته است. عربستان سعودی که پیشتر سرمایه‌گذاری زیادی در ترویج سلفی‌گری کرده بود، اکنون این منابع را به روش‌های جایگزین قدرت نرم، مانند سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، فناوری و ورزش در کشورهای خارجی، هدایت می‌کند. به عنوان مثال، صندوق سرمایه‌گذاری عمومی (PIF) در نظر دارد پروژه‌هایی مانند پایتخت جدید اندونزی، نوسانتارا، را تأمین مالی کند و حتی تیم فوتبال بریتانیایی نیوکاسل یونایتد را خریداری کرده است.

علاوه بر این استراتژی‌های اقتصادی، سعودی‌ها به طور محرمانه از تفاسیر اسلامی که با اهداف سیاست خارجی سعودی‌ها هماهنگ است، حمایت کرده‌اند، بدون آنکه به طور مستقیم به ترویج علم دینی سیاسی پرداخته باشند. یکی از نمونه‌ها، مرکز بین‌الدینی و بین‌فرهنگی ملک عبدالله بن عبدالعزیز (KAICIID) است که به تسهیل گفتگو میان جوامع مختلف جهانی می‌پردازد. در حالی که این مرکز به طور مستقیم علم دینی اسلامی را ترویج نمی‌دهد، به طور غیرمستقیم با ایجاد فضایی برای گفتگوهای سازنده میان پیروان ادیان مختلف، به ترویج جوّی کمتر سیاسی در روابط دینی کمک می‌کند.

آمریکا عربستان

علاوه بر این، محمد بن سلمان در تلاش بوده است تا هرگونه کاهش تأثیرگذاری که ممکن است با تغییر در سیاست‌های مذهبی همراه باشد، از طریق رسیدگی به نیازهای ژئوپولیتیک خارجی و نوسازی داخلی جبران کند. به عنوان مثال، سعودی‌ها توافق‌های امنیتی جدیدی با کشورهای دیگر، به ویژه ایالات متحده، به امضاء رسانده‌اند. این پادشاهی همچنین از طریق رسانه‌ها و ابتکارات آموزشی در سراسر جهان، فرهنگ سعودی را صادر می‌کند. این تلاش‌ها هدف دارند که تصورات درباره عربستان سعودی را که عمدتاً به عنوان یک دولت مذهبی شناخته می‌شود، تغییر دهند. علاوه بر این، سعودی‌ها از پروژه‌های زیست‌محیطی، مانند ابتکارات سبز سعودی و خاورمیانه، برای معرفی خود به عنوان یک بازیگر جهانی تأثیرگذار در مقابله با تغییرات اقلیمی و انتقال انرژی استفاده کرده‌اند. با این حال، عربستان سعودی با چالش حفظ تعادل میان این آرزوهای سبز و وابستگی به درآمدهای هیدروکربنی روبه‌رو است. این تعادل مسیر پیچیده‌ای را که پادشاهی سعودی برای انطباق تعهدات عمومی زیست‌محیطی خود با واقعیت‌های عملی یک اقتصاد وابسته به نفت باید طی کند، نشان می‌دهد.

در کنار این رویکرد متنوع برای حفظ نفوذ خود، عربستان سعودی همچنین تلاش کرده است تا به طور فعال از گسترش گروه‌های خشونت‌آمیز الهام‌گرفته از اصول سلفی جلوگیری کند. به عنوان مثال، در دسامبر ۲۰۱۵، این کشور تأسیس ائتلاف نظامی اسلامی ضدتروریسم (IMCTC) را برای مقابله با تروریسم در کشورهای مسلمان اعلام کرد. این ائتلاف با ۳۴ کشور آغاز شد و سپس به ۴۱ کشور از سازمان همکاری اسلامی گسترش یافت. عربستان سعودی امیدوار بود که نقشی رهبری در مبارزه با تروریسم در جهان اسلام ایفا کند، در حالی که همچنین به مقابله با جمهوری اسلامی ایران و متحدانش پرداخته است. این ائتلاف از حمایت ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه و دیگر بازیگران بین‌المللی برخوردار است، هرچند نگرانی‌هایی درباره کارآیی آن وجود دارد. یکی از ضعف‌های ائتلاف نظامی اسلامی ضدتروریسم این است که فرآیند تصمیم‌گیری آن پیچیده است، زیرا شامل کشورهای متعددی با پیشینه و منافع بسیار متفاوت است.

نتیجه‌گیری

به طور کلی، موضع نوظهور عربستان سعودی در مورد سلفی‌گری نشان‌دهنده یک تنظیم استراتژیک وسیع‌تر در تعاملات مذهبی و دیپلماتیک پادشاهی است که ممکن است پیامدهای گسترده‌ای در سال‌های آینده داشته باشد.

سعودی‌ها امیدوارند که با ترویج نسخه‌ای از اسلام کمتر قطبی، کمتر سخت‌گیرانه، و به منظور کاهش افراط‌گرایی در داخل و خارج از کشور، صادر کردن سلفی‌گری که جزئی از سیاست خارجی قبلی آنها بود، را جبران کنند. این امر ممکن است همچنین نشانه‌ای از کاهش فرقه‌گرایی در دنیای اسلام، انسجام بیشتر اهل سنت، و حتی انسجام بیشتر اهل سنت و شیعه باشد، اگر فراگیری به عنوان ویژگی اصلی رویکرد جدید سعودی‌ها در نظر گرفته شود. این می‌تواند به نوبه خود شهرت پادشاهی سعودی را به ویژه در غرب و میان کشورهایی که اسلام میانه‌روی بیشتری دارند، افزایش دهد و قدرت نرم عربستان را از طریق مدل اسلامی هماهنگ با ارزش‌های مدارا و هم‌زیستی تقویت کند.