در انتظار «لحظه مونیخ»
چگونه دکترین «جنگ هیبریدیِ» پوتین سرنوشت جنگ اوکراین را تعیین میکند؟
اگر آخرین دور دیپلماسی پرمخاطره در کار باشد، بایدن یکی از مهمترین تصمیمها را در دوره ریاستجمهوری خود در مورد نحوه پاسخگویی به بازی دیپلماتیک لحظه آخری پوتین خواهد گرفت. همانطور که مونیخ در سال 1938 نشان داد، انتخاب یک صلح کوتاهمدت و مماشات با جاهطلبیهای یک مستبد الزاما بهترین پاسخ نیست.
*این مقاله پیش از اقدام پوتین در به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای خودمختار دونتسک و لوهانسک نگاشته شده است.
به گزارش اکوایران، هفته گذشته، در شرایطی که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه پس از سفر به مسکو اظهار داشت نشانهای مبنی بر حمله کرملین علیه اوکراین در دست ندارد، بن والاس، وزیر دفاع بریتانیا در گفتگو با روزنامه ساندی تایمز حمله روسیه به اوکراین را «بسیار محتمل» دانسته و اظهار کرده حجم حضور نظامی این کشور در مرز به حدی است که مسکو می تواند «در هر زمان حمله را آغاز کند». او در این گفتوگو اظهار داشت که «بوی مونیخ در فضا به مشام میرسد» که اشارهای آشکار بود به توافقنامه 1938 که به امید جلوگیری از شروع جنگ، به آلمان اجازه داد سرزمین سودت را ضمیمه کند.
با این حال، در شرایطی که فعالیتهای دیپلماتیک برای جلوگیری از بروز جنگ در اوکراین ادامه دارد، امانوئل مکرون روز دوشنبه گفته جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، موافق کلی خود ار با برگزاری نشستی درباره اوکراین اعلام کردهاند تا احتمالا به راه حل مشترکی برای خروج از یکی از خطرناکترین بحرانهای اروپایی در دهههای اخیر دست یابند.
در این شرایط توماس وریک، تحلیلگر مسائل بینالمللی در شورای آتلانتیک با انتشار یادداشتی با عنوان «آیا "لحظهی مونیخ" در بحران روسیه و اوکراین وجود خواهد داشت؟» به بررسی امکان جنگ در اوکراین و نقش تعیینکننده دکترین هیبریدی پوتین در این بحران پرداخته است.
در انتظار «لحظه مونیخ»
کارشناسان جنگهای هیبریدی در چند روز آینده با دقت در انتظار تماشای یک «لحظه مونیخ» هستند: پیشنهاد روسیه برای یک توافق دیپلماتیک پرمخاطره و جلوگیری از تهاجم روسیه به اوکراین در آخرین لحظه.
در اینجا، اصطلاح «مونیخ» به کنفرانس امنیتی سالانهای که در این شهر طی روزهای اخیر با حضور سران کشورها و رهبران ارشد امنیتی بینالمللی برگزار شد، اشاره ندارد. در عوض، در این جا اشاره به «توافقنامه مونیخ» در سال 1938 میشود که در آن صدراعظم آلمان، آدولف هیتلر و رهبران بریتانیا، فرانسه و ایتالیا -و نه چکسلواکی- بر سر تسلط دولت آلمان بر منطقه سودتنلند چکسلواکی، که اکثر اهالیش آلمانیزبان بودند، توافق کردند.
آدولف هیتلر با توافق مونیخ به آنچه میخواست، رسید. به محض بازگشت نویل چمبرلین، نخست وزیر بریتانیا از آلمان، او به طرز معروفی از هواپیمای خود خارج شد تا اعلام کند که این توافق «صلح برای دوران ما» را به دست آورده است. اما جنگ جهانی دوم یازده ماه بعد شروع شد.
تصمیم واقعی را تنها پوتین میداند
با در نظر گرفتن تجربه توافق مونیخ، اینکه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از پیش تصمیم به پرتاب موشک، ارسال تانک و حملات سایبری علیه اوکراین گرفته، ممکن است مفروض اشتباهی باشد. در عوض، ممکن است او به جد کارزاری را به راه انداخته تا ببیند آیا میتواند بدون یک حمله واقعی امتیازات واقعی بگیرد یا خیر. و احتمالا تنها خود پوتین میداند تصمیم واقعی او در شرایط «توافق یا عدم توافق» او چه خواهد بود.
اما این بدان معنا نیست که اقدامات نظامی روسیه تنها یک بلوف است. با ماهوارههای شناسایی و رسانههای اجتماعی امروزی، روسیه تمام گامهای مقدماتی را برای یک تهاجم واقعی را برداشته تا رهبران غربی را متقاعد کند که تهاجم قریبالوقوع است.
دکترین جنگ هیبریدی روسیه
اگرچه جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده روز جمعه گفت که متقاعد شده که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، دستور حمله به کیف را صادر خواهد کرد، ولی بایدن همچنان درها را برای دیپلماسی باز نگه داشته است. بنابراین زمینه برای پوتین جهت رسیدن به «لحظه مونیخ» خود و رسیدن به آنچه می خواهد بدون جنگ گستردهتر بدان دست یابد، فراهم شده است و در لحظه آخر به یک جلسه مجازی دعوت شود. همان طور که سون تزو (نویسنده کتاب هنر جنگ در دوره چین باستان) بیش از دو هزار سال پیش نوشت: «به دست آوردن صد پیروزی در صد نبرد، نقطه اوج مهارت نیست. تسلیم ساختن دشمن بدون جنگ، نقطه عطف مهارت است».
به نظر میرسد که بحران روسیه و اوکراین، زمینهای برای اثبات دکترین جنگ هیبریدی روسیه است –درست همان طور که عملیات «طوفان صحرا» -در جنگ خلیج فارس علیه عراق-در سالهای 1990-1991 چنین نقشی را برای دکترین نبرد هوایی ایالات متحده بازی کرد. جنگ هیبریدی (ترکیبی) جنگ متعارف را با جنگ سیاسی، عملیات نامنظم، حملات سایبری، اطلاعات نادرست و سایر ابزارها با هدف دستیابی به پیروزی استراتژیک ترکیب میکند.
عناصر جنگ هیبریدی در بحران کنونی به وفور مشاهده میشود. روسیه 190000 سرباز را در نزدیکی مرزهای اوکراین مستقر کرده و بایدن را متقاعد کرده که پوتین آماده است دستور تا تهاجم بیشتر را بدهد.
تمایل روسیه به رسیدن به مطالبات بدون جنگ
با این همه، نشانههایی وجود دارد که روسیه هم تمایل چندانی برای تهاجم ندارد، البته به شرطی که خواستههایش برآورده شود. برای پیشبرد تلاشهای تبلیغاتی روسیه، مسکو در حال انجام عملیاتهای «پرچم دروغین» برای توجیه اقدامات نظامی تهاجمی خود است. حملات سایبری علیه وبسایت ها و بانکهای دولتی اوکراین رخ داده است. به گفته مقامات امنیتی ایالات متحده و اعضای کنگره که گزارش های محرمانه دریافت کرده اند، عملیات اطلاعات نادرست روسیه گسترده شده است، از جمله علیه مخاطبان آمریکایی.
یکی از جنبههایی که اغلب کمتر از آن یاد میشود و با زمان سان تزو یا سال 1938 متفاوت است، توانایی رهبران جهان برای دیدارهای مجازی و فیزیکی بدون اطلاع قبلی است. پوتین و بایدن قبلاً در ماه دسامبر به طور مجازی با یکدیگر ملاقات و در 12 فوریه به صورت تلفنی با یکدیگر گفتوگو کردهاند. در هفتههای اخیر چندین رهبر اروپایی به مسکو سفر کرده تا پوتین را از جنگ منصرف و در عین حال به شکایات او علیه ناتو و خواستههایش گوش دهند. اگر پوتین طی چند ساعت پیشنهاد یک ملاقات مجازی ارائه دهد، سیگنال جمعه بایدن نشان میدهد که او پذبرا خواهد بود.
این مسئله زمینه را برای اقدام نهایی پوتین آماده میکند: یک قرارداد دیپلماتیک پرمخاطره تا پیش از صدور فرمان آتش از سوی پوتین به ایالات متحده و غرب پیشنهاد میشود. مانند مونیخ در سال 1938، رسانههای بینالمللی و مردم دنیا به شدت پیگیر چنین مذاکراتی خواهند بود، اما خود مذاکرات بهطور مخفیانه پشت درهای بسته انجام خواهد شد.
مماشات با جاهطلبیهای مستبد بهترین پاسخ نیست
نکته مهمی که باید در مورد پویایی این وضعیت، در صورت وقوع، درک کرد، این است: پوتین شرایط را برای انتخاب پرمخاطره مسیر آینده تاریخ ایجاد کرده است و به درستی برای شروع یک جنگ انتخابی، صرف نظر از اینکه چگونه به نتیجه می رسد، سرزنش خواهد شد.
اگر آخرین دور دیپلماسی پرمخاطره در کار باشد، بایدن یکی از مهمترین تصمیمها را در دوره ریاستجمهوری خود در مورد نحوه پاسخگویی به بازی دیپلماتیک لحظه آخری پوتین خواهد گرفت. همانطور که مونیخ در سال 1938 نشان داد، انتخاب یک صلح کوتاهمدت و مماشات با جاهطلبیهای یک مستبد الزاما بهترین پاسخ نیست.
لحظاتی از این دست، آزمونی برای رهبران در صحنه جهانی است. نویل چمبرلین، نخستوزیر بریتانیا و ادواردالادیر، نخستوزیر فرانسه، در آزمون تاریخی مونیخ در سال 1938 شکست خوردند. دامنه این شکست تقریبا به درازای یک قرن است و نشانگر این است که چگونه رهبران دموکراتیک درباره شخصیتهایی مانند هیتلر و شاید پوتین فکر میکنند. اگر پوتین آخرین پیشنهاد را به بایدن بدهد، پاسخ بایدن احتمالاً بیش از هر چیز دیگری در دوران ریاست جمهوری او برای شکل شهرت او در تاریخ مفید خواهد بود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403