احمقهای مفید راستگرا
اکوایران: از لنین نقل شده که به همقطارانش گفته باید از احمقهای مفید غرب استفاده کرد. شاید معروفترین این احمقهای مفید روشنفکران چپگرای غربی بودند که با خواندن پروپاگاندای شرقی، آرمانشهر شرقی خود را تبلیغ و توجیه میکردند، آن هم بدون اینکه به خودشان زحمت زندگی در آنجا را بدهند.
از لنین نقل شده که به همقطارانش گفته باید از احمقهای مفید غرب استفاده کرد. در سال 1958، مجلۀ تایم گفت بعضی از کنشگران غربی، در واقع احمقهای مفیدی در خدمت آرمانهای کمونیستی هستند. اگرچه هیچ سندی وجود ندارد که لنین واقعاً این جمله را گفته باشد، امپراتوری شوروی همیشه از حمایتهای احمقان مفید برخوردار بود.
شاید معروفترین این احمقهای مفید روشنفکران چپگرای غربی بودند که با خواندن پروپاگاندای شرقی، آرمانشهر شرقی خود را تبلیغ و توجیه میکردند، آن هم بدون اینکه به خودشان زحمت زندگی در آنجا را بدهند. البته بعضی از آنها مانند جورج برنارد شاو به شرق هم میرفتند و در سفرهای حکومتی چیزهایی را دیدند و بعد در کشور محل زندگیشان از شکوه و عظمتی که در شوروی دیده بودند تعریف میکردند.
برای مثال جورج برنارد شاو که زمانی لنین را «تنها سیاستمدار جالب اروپا» توصیف کرده بود، در دوران استالین به شوروی رفت و پس از دیدار با استالین او را «جنتلمنی گرجستانی» توصیف کرد که «هیچ نیت بدی» در او نیست و دربارۀ شوروی گفت «من تمام "وحشتها"{ی شوروی} را دیدهام و شدیداً از آنها لذت بردهام.»
شاو البته تنها نبود، روشنفکران بسیاری شوروی را نه یک کشور، بلکه یک ایده میدیدند. سارتر که در تاریکترین روزهای شوروی هم از آن دفاع کرده بود و بسیاری از طرفدارانش او را بهعنوان «فیلسوف آزادی» میشناختند، انتقاد از اردوگاهها یا سرکوب در شوروی را ایستادن در اردوگاه «راستگرایان» میدانست و البته خشونت در راه رهایی انسان را توجیه میکرد. او اگرچه سفر چنین خشونتی را موجه میدانست، حتی پس از سفر به شوروی هم حاضر نبود که بپذیرد شوروی کشوری سرکوبگر است و پس از بازگشت به غرب گفت «در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آزادی کامل برای انتقاد وجود دارد.» او البته بیش از بیست سال پس از نخستین سفرش به مسکو پذیرفت دروغ گفته و بابت دروغهایش عذرخواهی کرد.
احمقهای مفید غربی هر کدام یک زمانی با واقعیت مواجه شدند، بعضی در همان دهۀ 1920 متوجه شدند، بعضی در دهۀ 1970 و به واسطۀ روشنگریهای سولژنیتسین و بسیاری در اواخر دهۀ 1980 و اوایل دهۀ 1990، پس از فروپاشی دیوار برلین و خود امپراتوری شر. بهنظر میرسید پس از افشای وحشتهای کمونیسم و برتری و بقای لیبرالیسم، دیگر رقیبی باقی نمانده باشد که از احمقهای مفید استفاده کند و حتی شاید دیگر احمق مفیدی باقی نمانده باشد، مگر آنهایی که هنوز نمیتوانستند با واقعیتها و رسوایی آرمانشهرشان کنار بیایند.
طی دهههای 1990 و 2000 و نبود رقیبی برای لیبرالیسم بسیاری در غرب به این نتیجه رسیدند که دیگر ایدئولوژی رقیبی وجود ندارد و مهمتر از آن، نیرویی برای محدود کردن آزادی نیست، گویی تاریخ مسیری خطی را طی کرده و از پیچ تحدید آزادی گذشته و دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
در سالهای اخیر، با فراموش شدن وحشتهای دوران حکومت کمونیسم بر نیمی از جهان و با رشد اقتصادی قابل توجه چین، شاهد تحلیلگران بسیاری بودهایم که بیاعتنا به سرکوب چشمگیر آزادی در این کشور، خواستار کپیبرداری از سیستم حکمرانی اقتدارگرایانۀ این کشور شدهاند. آنها، با مشاهدۀ هر گونه نکتۀ منفی در جهان لیبرال و دیدن هر نکتۀ مثبتی در کشورهای دیگر، به این فکر می کنند که شاید باید سراغ مدل دیگری رفت. انگار نه انگار آن مدل، همان چیزی است که در قرن گذشته امتحان شد و چه فجایعی به بار آورد. کای اشتریتماتر، از تحلیلگران امور چین و نویسندۀ کتاب «ما هماهنگ شدهایم»، برای چنین افرادی یک پیشنهاد دارد: دو سال در چین زندگی کنید و تازه آن موقع است که متوجه میشوید چه چیزی را از دست دادهاید.
ستایشگران جدید استبداد
گروهی از این ستایشگران جدید حکومتهای اقتدارگرا، چپگرایانی هستند که یگانه مسئلۀ مهمشان مخالفت با کاپیتالیسم و لیبرالیسم است و در این راه کنار هر نیروی دیگری میمانند. گروه دوم اما بخشی راستگرایان محافظهکار غربیاند. کسانی که میگویند از کمونیسم بیزارند و میخواهند غرب را غربی نگه دارند و طرفدار آزادی هستند. این محافظهکاران با جذاب یافتن بخشی از محدودیتهایی که در چین، روسیه و به تازگی مجارستان برای آزادیهای فردی وضع شده است، جذب رفتار آنان میشوند. اگر از تعریف و تمجیدهای ترامپ خطاب به دیکتاتورهای این کشورها بگذیریم، شاید تازهترین نمایندۀ این قشر تاکر کارلسون باشد؛ خبرنگار و تحلیلگر محافظهکار سابق شبکۀ فاکس. او پس از جدایی از فاکس به مجارستان رفت و طی اقامت کوتاهش در آنجا و دیدن ظواهر زندگی، جذب ویکتور اوربان، دیکتاتور آنجا شد.
حقیقت امر اینجاست که وقتی خارجیها برای مدت کوتاهی به کشوری اقتدارگرا میروند، متوجه نمیشوند شهروندان آن کشورها با چه محدودیتها و مشکلاتی مواجهاند، برای همین است که کای اشتریتماتر میگفت این افراد را باید دو سال در آن کشورها نگه داشت. تاکر کارلسون هم استثناء نیست. از قضا بعد از تمامی تعریف و تمجیدهایش از مجارستان، این کشور با مجموعهای از اعتراضات مواجه شد.
ماه گذشته هم آقای کارلسون برای مصاحبه با پوتین به مسکو رفت. کارلسون نه در مصاحبه با پوتین و نه در مشاهداتش از مسکو، ذرهای دید انتقادی را به کار نگرفت و چیزهایی را از مسکو به ایالات متحده مخابره کرد که خوشایند مسکو بودند. در حالی که او از قیمت پایین محصولات خوراکی در مسکو و زیبایی مترو آنجا میگفت، این مسئله را مد نظر قرار نمیداد که روسها، در قیاس با آمریکاییها، نسبت بیشتری از درآمد خود را صرف خورد و خوراکشان میکنند.
اگر قرار باشد آقای کارلسون کشورها را با همین معیارها بسنجد، شاید اگر سری به پیونگ یانگ بزند و با کیم جونگاون مصاحبه کند هم به این نتیجه برسد که آنجا هم چندان جای ناخوشایندی نیست. هر چه که باشد هم بناهای باشکوهی دارد، هم پیونگ یانگ شهر تمیزی است و هم قیمت خورد و خوراک در آنجا پایین است، هم رهبرش باید داستانهای جالبی برای گفتن داشته باشد.
حالا و در قرن بیست و یکم، به نظر میرسد این گروه از راستگرایان دارند همان مسیر احمقهای مفید قرن گذشته را میروند، باید منتظر ماند و دید که لیبرالیسم از پس این منتقدان تازهاش هم برمیآید یا خیر. همچنین باید منتظر ماند تا ببینیم احمقهای مفید راستگرا راه کدام همتایان چپگرایشان را خواهند رفت، آنان که عذرخواهی کردند یا آنان که هرگز نفهمیدند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
هشدار اکونومیست درباره درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
بازار سهام این هفته مثبت خواهد بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
جزئیات مهم از انتقال الکترونیکی سهام عدالت متوفیان به وراث