تاریخ بردهداری آفریقا: اروپاییها تنها بردهداران نبودند
اکوایران: این یک واقعیت است که آفریقاییها در تجارت برده در طرفین اقیانوس اطلس دست داشتهاند. حالا تاریخ مدام بهعنوان چماقی استفاده میشود تا با آن بر سر سفید پوستها بکوبند و آنها را سرکوب کنند.
به گزارش اکوایران، به نوشته لیپتون متیوز در وبسایت انستیتو میزس، در بخش بزرگی از تاریخ، سیاه پوستان هم قربانی بودهاند و هم سرکوبگر. اما تاریخ طوری سیاسی شده است که مدام دربارۀ قسمت اول میشنویم و از دومی تقریباً هیچ چیزی نمیشنویم. وقایع به حاشیه رفتهاند. مثلاً این یک واقعیت است که آفریقاییها در تجارت برده در طرفین اقیانوس اطلس دست داشتهاند. حالا تاریخ مدام بهعنوان چماقی استفاده میشود تا با آن بر سر سفید پوستها بکوبند و آنها را سرکوب کنند.
در عوض به رسمیت شناختن تفاوت ظریف و پیچیدگی، بسیاری از کسانی که بهتر باید بدانند، این روایت ساده انگارانۀ کنشگران را به رسمیت شناختند. نشریات جریان اصلی مانند آتلانتیک و نیویورک تایمز شدیداً میخواهند این مسئله درست باشد که سیاهان فقط قربانی سفیدها بودهاند. اما سانتیمانتالیسم ژورنالیستی نمیتوانند واقعیتها را تغییر دهند. خوانش مناسب تاریخ، اسم رمز حس خوب کنشگران چپگرا را نابود میکند.
چنین کنشگرانی پیوسته به نقش اروپاییها در تجارت برده در اقیانوس اطلس متوسل میشوند تا احساس عذاب وجدان را در میان سفیدهای معاصر برانگیزند. آنچه پشت پروپاگاندا پنهان است، این واقعیت است که در واقع، آفریقاییها این تجارت را تسهیل کردند. پیش از اینکه آفریقا ارتباطی با اروپا داشته باشد، بردگی در آنجا حاضر بود؛ آفریقاییها کاملاً به این کسبوکار عادت داشتند. فین فوگلستاد مورخ در بردهفروشان با دعوت ادعا میکند که در مواردی از اروپاییها خواسته شد در تجارت شرکت کنند. در واقع، بردگی چنان برای آفریقاییها سودآور بود که بعضی وقتها خودشان به تجار اروپاییها پیشنهادش را میدادند. در تجارت طلایی، ریچارد جابسون، گفت وقتی تاجری پیشنهاد برده را رد کرده، برده فروش شوکه شده بود.
اروپاییها با ورود به تجارت بردۀ آفریقایی صرفاً کاری قدیمی را تکرار کردند. و حواسشان به این واقعیت بود که موفقیت به معنی ایجاد نخبگان آفریقایی است. پیتر امر مورخ این اجماع همراستا با نزاکت سیاسی مبنی بر این را از میان برداشت که میگفت آفریقاییان بازیگران حاشیهای تجارت برده بودند. او اشاره میکند اگر اروپاییها شرایط را مشخص کرده بودند، بردههای بیشتری را از بخشهای ساحلی غرب آفریقا میبردند که به جهان جدید نزدیکتر بود -برای کاهش خطرات حمل و نقل. با این حال، اکثر بردهها مربوط به ساحلی بودند که از جهان جدید دورتر بود و در نتیجه رسیدن به آنجا دشوارتر بود. از آنجا که آفریقاییها شرایط را تعیین کردند، بردههای زنی که اروپاییها خریدند بیشتر از مقدار لازم بود. بردههای عرضه شده بیشتر با منافع فروشندگان آفریقایی جور درمیآد.
آفریقاییها اطمینان حاصل میکردند که اروپاییها متوجه باشند که تجارت تحت کنترل آنان است. شرایط تجارت را آنان مشخص کردند و محمولههایی که برای آفریقا برنامهریزی شده بودند یادآور ویژگیهای سلیقۀ آفریقاییها بود. نخبگان آفریقایی مصرف کنندگان تیزبین محتاطی بودند که با دقت بر واردات نظارت میکردند مبادا مشکلی داشته باشند -که بعضی وقتها باعث ناراحتی اروپاییها میشد. در دهۀ 1660، تاجری آلمانی گزارش داد که آفریقاییها بهسرعت میتوانستند پارچههای با کیفیت هلندی یا هندی را از رقبای کمکیفیتتر انگلیسی و آلمانیشان تشخیص دهند. روایتهایش پر از گلایههایی مبنی بر این مسئله است که آفریقاییها با ترکیب طلا و مواد کمارزشتر سر اروپاییها کلاه میگذاشتند و سپس به اروپاییها اجازۀ مجازات فرد مظنون به تقلب را نمیدادند.
بدون همکاری آفریقاییها، اروپاییان نمیتوانستند در آن قاره تجارت کنند. تجار اروپایی صرفاً مستأجرانی در خاک آفریقا بودند و باید به نخبگان آفریقایی پول میدادند تا پستهای تجارتشان را بسازند. در امپراتوری آشناته مجبور بودند پس از ساخت شهرک اجاره یا پیشکشی بپردازند. به همین ترتیب، پادشاهی ویده هم تجار اروپایی را مجبور به پرداخت گمرک و اهدای هدایایی به شاه و مأمورانش میکرد. یک شاه شدیداً طماع در سال 1700، برای باز کردن بازار از هر بردهدار اروپایی هزینههایی معادل ده برده میگرفت و سپس به آنان دستور میداد بردههایش را به قیمتی گزاف از او بخرند.
تمام آفریقا از این الگو پیروی میکرد؛ حکمرانان پیوسته به اروپاییها یادآوری میکردند که آفریقاییها هستند که همه چیز را مشخص میکنند. حتی بریتانیایی قدرتمندی هم برای استفاده از زمینهایی که روی آنها قلعه ساخته بودند اجارۀ سالانهای به فانته میپرداخت. علیرغم مکانیسمهایی برای تسریع مسائل تجاری و حل اختلافات تجاری، به دلیل تأخیرهای بوروکراتیک هزینۀ تجارت در آفریقا افزایش یافت.
جیمز نایتینگل، فرماندار فورت چارلز در دهۀ 1680، مخالفتش را با سیاستی در آنامابوئه اعلام کرد و بلافاصله او را برهنه کردند، کتک زدند و از قلعه بیرون انداختند. در جنگهای داخلی محلی بین حاکمان آفریقایی رقیب، اروپاییها بابت حمایت از طرف اشتباهی کشته هم شدند. مقامات سیاسی آفریقا معمولاً به اروپاییان اجازۀ گسترش تجارتهایشان را نمیدادند.
میل اروپاییان به معادن و مزارع، رهبران آفریقایی را به خشم آورد که باور داشتند چنین تصاحبهایی به معنی از دست رفتن حق حاکمیت است. به این ترتیب، اروپاییها در ایجاد انحصار بر تولید طلای آفریقا ناموفق بودند. شاید تنها طلای صادر شده از آفریقا که تحت نظارت اروپاییها تولید شد، در اواخر قرن هفدهم از برزیل خارج شد و به جای پول برده به آفریقا فرستاده شده بود. با توجه به نقش فعال آفریقاییها در معاملاتشان با اروپاییها، بعضی تجارت برده را نشانۀ قدرت آفریقا میدانند نه ضعف آن.
مورخی به نام متیو هیتون مینویسد این تجارت برای بعضی کشورها چنان مهم شد که به رقابتهای بزرگی منجر شد. مطابق اسناد، پیروزی سیاهان بر سیاهان و به بردگی گرفتن آنها چیز عجیبی نبود:
در اوایل قرن هجدهم، ویده و آلادا کوشیدند با ایجاد انحصارهای ساحلی بر دسترسی به تاجران اروپایی کنترلشان را بر تجارت برده افزایش دهند. ... شاه آلادا تجار سرزمین داخلی را از تجارت با اروپاییها منع نکرد اما حق خرید سلاح گرم و سپیدمهره را به خودش منحصر کرد. ... این حرکت داهومی، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان بردۀ داخلی، را عصبانی کرد و شاهش، آگاجا، با حمله به بندر جاکین در سال 1724 و ویده در سال 1727 این اقدام را تلافی کرد و هر دوشان را وارد شبکۀ خراج داهومی کرد.
این واقعیتها باید این افسانه را از بین ببرند که در تجارت برده، آفریقاییها صرفاً نقش پایینتری داشتند. اسناد بیشتر باید این ادعا را تضعیف کنند که بردگی به سود آفریقاییها نبود. همانطور که مشخص است، این تجارت برای کسانی که صادر شدند بد بود اما شواهد محکمی برای آثار مخرب آن بر صنایع آفریقا وجود ندارد.
تحلیل تاریخی نشان میدهد که تجارت برده سود چندانی برای طرفین درگیر آن نداشت چرا که فعالیتی بسیار هزینهبر بود. و بر اساس اسناد، در اواخر قرن هجدهم، شرایط تجارت کم کم به سود آفریقاییها شد. البته، این حرف به این معنی نیست که سودهای حاصل از تجارت برده جوامع آفریقایی را ثروتمند کرد. هر چه که باشد، این سودها عمدتاً به نخبگان میرسید. اما این نظریه را رد میکند که اروپاییان تنها ذینفعان این تجارت بودند.
دیگر افسانۀ مضر این است که آفریقاییها از واردات اروپایی سودی نبردند. تجارت با اروپا به این دلیل رشد کرد که اروپاییها مایل بودند کالاهای خواست آفریقاییها مانند پارچه، فلز و دیگر کالاهای لوکسی را فراهم کنند که در دیگر جاها با کیفیت بهتری تولید میشد. همچنین اروپاییها کالاهایی را به آنها معرفی کردند که پیش از این در آن قاره وجود نداشت. دنیل دومینگوس دا سیلوای مورخ ادعا کرده است که اکثر کالاهای وارداتی نمونههای تولید آفریقایی نداشتند.
او اظهار میکند که در بعضی مناطق، کالاهای وارداتی در میان عموم مردم توزیع میشد و صرفاً منحصر به نخبگان نبود. نتیجهگیریهای دا سیلوا مکمل ادعای دیوید نورتراپ است که «واردات مکمل محصولات تولید داخل بود نه اینکه آنها را کنار بزند.» از آنجا که نخبگان وسایل لوکسی میخواستند که نشان دهندۀ جایگاهشان در اجتماع باشد، پارچههای وارداتی بسیار محبوب شدند. اروپاییها را نمیتوان بابت پاسخ به بازار سرزنش کرد.
و در زمینۀ بردهداری، لازم به ذکر است که کنشگران بر بیرحمانه بودن تجارت در اقیانوس اطلس تمرکز دارند اما تجارت در آن سوی صحرای بزرگ آفریقا را کماهمیت جلوه میدهند یا نادیدهاش میگیرند. پژوهشهای پراکندهای در این زمینه وجود دارد، با اینکه این تجارت در آنجا بسیار زودتر شروع شد و تا مدتها بعد ماندگار بود. بردهداران عرب اغلب بسیار بیرحم بودند، به زنان تجاوز میکردند و مردان را اخته میکردند تا تولید مثل نکنند.
بردهداری در جهان عرب متفاوت بود چون رایجترین انگیزهاش به دست آوردن زنان برای اغراض جنسی بود. وقتی تجار میتوانستند زنان چرکیسهای، اسلاو، یونانی و دیگر زنان سفید را به دست بیاورند، معمولاً آنان را به زنان سیاه ترجیح میدادند. مانند اروپاییها، عربها «نظریهها»ی عجیب و غریبی را برای توجیه به بردگی گرفتن آفریقاییهای سیاه به وجود آوردند:
توضیح ابن خلدون بسیار آزاردهنده است: تنها کسانی که بردگی را میپذیرند، نگروها (سودانیها) هستند که به دلیل درجۀ پایین انسانیت و نزدیکیشان به سطح حیوانی است. دیگر کسانی که جایگاه برده را میپذیرند، این کار را برای به دست آوردن درجۀ بالایی از قدرت انجام میدهند، مانند ترکهای مملوکه در شرق و همینطور فرانکها و گلیوسیهایی که به خدمت حکومت اسپانیا درآمدند.
دیگر افسانۀ عمدتاً پذیرفته شده این است که سیاهان علاقهای به استعمار نداشتند. در سال 1822، جامعۀ استعمار آمریکایی، لیبریا را بهعنوان مقصدی برای بردههای سیاه آزاد شده در نظر گرفت. از آنجا که چنین افرادی در آمریکا با نژادپرستی شدیدی مواجه بودند، آدم احتمالاً انتظار دارد که در وطن جدیدشان، در راستای منافع سیاهان بومی عمل کنند. در واقع، اوضاع برعکس شد.
قانون اساسی سال 1847 لیبریا حقوق مدنی اندکی به بومیان این کشور داد. فقط تعداد کوچکی از حق امتیاز و حق کار برای ادارات دولتی بهرهمند شدند. مانند بریتانیاییها، نخبگان نونشین بهصورت غیرمستقیم حکومت میکردند، امری که مشکلات خودش را داشت. سربازان فاسد و فاقد آموزش مناسب، روستاها را ویران و مزارع را غارت و به زنان تجاوز میکردند. دولت «مالیات کلبه» سالانهای را بر مردان بالغ وضع کرد. اما این برنامه هم غرق در فساد شد و رؤسای قبیلهها از این پولها برای کسبوکار شخصی استفاده میکردند.
نخبگان زیستی تجملی داشتند و به ندرت مالیات میدادند و زیرساخت اجتماعی چندانی را هم در اختیار مردم نمیگذاشتند. شورشیان محلی سریعاً سرکوب شدند. وضعیت لیبریا چنان بد شد که در سال 1930، جامعۀ ملل اتهامات به بردگی گرفتن آفریقاییها را بررسی کرد.
بسیاری از محلیها انتظار داشتند رسیدن آفریقایی آمریکاییها شرایط زندگی را در این کشور بهبود ببخشد اما با دیدن بیکفایتی نونشینان سرخورده شدند. این نامۀ درخشان از شاه یادو گیوده از قبیلۀ کِیپ پالماس گربو نشان دهندۀ استیصال بومیان لیبریاست:
در سال 1834، دستهای از استعمارگران سیاه ... در جستوجوی خانه به سواحل ما رسیدند. ما که بابت وضعیتشان غصهشان را میخوردیم و ... انتظار داشتیم که با اسکان آنها در میان ما مزایای روشنگری و تمدن مسیحی گسترش خواهد یافت ... پدرانمان آغوششان را به روی آنها باز کردند. ... پدرانمان همیشه جمهوری لیبریا را در مقام کشوری گرفتار از نژاد خودمان میدانستند اما خیلی زود دولت از ما متنفر شد و ما را در جای آنان و آنان را در جای اربابانشان گذاشت، درست مثل روزهای بردگی در آمریکا.
مطالعات تاریخیِ بررسی شده در این مقاله نشان دهندۀ پیچیدگی بشریت است. همۀ گروهها از ظرفیت انجام کار خوب و بد برخوردارند. نادیده گرفتن ظرفیت سیاهان و تصویر کردن آنان در مقام قربانیان بیچارۀ سفیدها نه تنها صادقانه نیست، بلکه خیانتکارانه است. عاملیت سیاهان را حذف میکند و در این دورۀ تاریخی نقشی فرعی به آنان میدهد. هرگز نباید در تلاشی اشتباه برای افزایش اعتماد به نفس سیاهان، گذشته را تغییر داد یا تحریف کرد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
هشدار اکونومیست درباره درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
بازار سهام این هفته مثبت خواهد بود؟
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است