به گزارش اکوایران، پیروزی خاویر میلی در آرژانتین غافلگیری خوشایندی برای لیبرتارین‌های سرتاسر جهان بود. برای اولین بار در تاریخ، کسی که علناً خودش را آنارکوکاپیتالیست معرفی می‌کرد به ریاست‌جمهوری یک کشور مستقل انتخاب شد. شهرت میلی اما به حلقه‌های لیبرتارینی محدود نیست. راستگرایان سرتاسر جهان هم او را بابت نبردش با فساد و ویرانی اقتصادی ستوده‌اند. او به یکی از کسانی تبدیل شد که در کنفرانس فعالیت سیاسی محافظه‌کارانه 2024، یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای محافظه‌کاران در ایالات متحده، سخنرانی کرد. در حال حاضر، او محبوب‌ترین رئیس دولت جهان است؛ دستاوردی شگفت‌انگیز برای کسی که فلسفه‌ای نامتعارف دارد.

به نوشته بنجامین ویلیامز در وبگاه موسسه میزس، میلی یک اقتصاددان اتریشی است. او بیش از بیست سال اقتصاد تدریس کرد و حین انجام این کار هم حسابی معروف شد. شبکه‌های تلویزیونی آرژانتین از او برای مناظره با چپ‌گرایان دعوت می‌کردند و مخاطبان این شبکه‌ها به افکار و توهین‌های تند او به مخالفانش علاقه‌مند شدند. شیوۀ مناظره‌اش یادآور نقل قول حیرت‌انگیز موری روتبارد است: «من همیشه دوست داشته‌ام آموزه‌ای را رد و سپس به شخص حمله کنم؛ این یک مغالطۀ حملۀ شخصی نیست.»

تسلط میلی بر اقتصاد را به‌خوبی می‌توان در ریاست‌جمهوری‌اش دید. تحت راهنمایی او، آرژانتین شاهد «دو ماه متوالی مازاد مالی برای نخستین بار از سال 2011 به بعد» بوده است که دستاورد بسیار بزرگی به حساب می‌آید. نرخ تورم ماهانه‌اش از بیست و پنج و نیم درصد در ماه دسامبر به بیست و شش دهم درصد در ژانویه، سیزده و دو دهم درصد در فوریه و 11 درصد در ماه مارس رسید. آرژانتین در حال بهبود است. به‌سادگی اما به‌قطع.

حملات به میلی

اگرچه آرژانتین شاهد بهبودهایی است و میلی هم کار بزرگی می‌کند، او هدف تقریباً دائمی حملات چپ‌های سرتاسر جهان است. بعضی از رایج‌ترین سلاح‌های مورد استفاده، اتهامات سیاست «راست افراطی» و «فاشیسم» هستند. یکی از نویسندگان فارن پالیسی او را «علاقه‌مند به دیکتاتور شدن» نامید، در حالی که وب‌سایت جهان سوسیالیستی گفت سخنرانی‌اش در داووس که طی آن فاشیسم را محکوم کرد، یک «خطابۀ فاشیستی» بود. در یکی از پست‌های پربازدید شبکۀ اجتماعی اِکس متعلق به ایلان ماسک آمده است:

خاویر میلی به جنون فاشیستی‌اش در آرژانتین ادامه می‌دهد.

او مجوز خصوصی‌سازی تمام صنایع دولتی باقی‌مانده را صادر کرده است (که کسانی که به او کمک مالی کرده‌اند از آن سود می‌برند)

او همچنین مجوز فروش تمام مسکن‌های عمومی را صادر کرده و محدودیت‌های اجاره را برداشته است.

دقیقاً همانطوری که انتظار می‌رفت جلو می‌رود.

برچسب راست افراطی، فاشیست، نازی، نژادپرست یا همجنس‌گراستیز خوردن تقریباً به آئین تشرف اقتصاددانان اتریشی تبدیل شده است. خدا می‌داند روتبارد و هانس هرمان هوپ چند هزار بار با این القاب خطاب شده‌اند. چپ‌گراها تا آنجا پیش رفته‌اند که لودویگ فون میزس، یک یهودی فراری از دست نازی‌ها، را حامی فاشیسم نامیده‌اند. کاملاً مسخره است. اگر هر کدام از این منتقدان به خودشان زحمت می‌دادند تا باورهای واقعی فاشیست‌ها را بخوانند، می‌فهمیدند که این اقتصاددانان اتریشی تقریباً از هر لحاظ متضاد فاشیست‌ها هستند.

میلی در برابر موسولینی

بنیتو موسولینیِ دیکتاتور و رفیق نزدیکش، جووانی جنتیله، بدون بحث فاشیست بودند. آنان مخترع فاشیسم بودند، ادبیات فاشیستی را نوشتند و خودشان را فاشیست نامیدند. پس منطقی است که اگر می‌خواهید بدانید خاویر میلی فاشیست است یا خیر، او را با این فاشیست‌ها مقایسه کنید. منتقدان هرگز چنین مقایسه‌هایی انجام نمی‌دهند چون می‌دانند که چنین کاری نشان خواهد داد اتهاماتشان چقدر مسخره است: غیرتاریخی و جاهلانه.

موسولینی حکومت را چیزی پرستیدنی می‌دانست و آثارش سرشار از ارجاع به بزرگی و اهمیت آن هستند. او دیدگاهش را در این مانترا خلاصه کرد «همه چیز درون حکومت، هیچ چیزی بیرون از حکومت، هیچ چیزی علیه حکومت.» در تضاد آشکار با سخنرانی‌ها، مناظرات و رجزهای پر از توهین و انتقاد میلی خطاب به حکومت. یکی از معروف‌ترین نقل قول‌هایش، «ماتحتم را با حکومت پاک می‌کنم» نشان می‌دهد چقدر حکومت را خوار می‌شمارد. میلی برخلاف موسولینی حکومت را چیزی ستودنی نمی‌داند.

موسولینی باور داشت که کاپیتالیسم عمیقاً ایراد دارد و باید آن را کنار گذاشت. در «آموزۀ سیاسی و اجتماعی فاشیسم» می‌گوید حکومت «تنها نیرویی {است} که می‌تواند راه حلی برای تضادهای عمیق کاپیتالیسم ارائه دهد» و فاشیسم به جای کاپیتالیسم «یک سیستم سندیکالیسمی» خواهد آورد. در طرف دیگر، میلی دیدگاهی متضاد دارد. او پیوسته کاپیتالیسم را به‌عنوان نظامی می‌ستاید که از لحاظ اخلاقی و اقتصادی برتر است. او در سخنرانی اجلاس اقتصادی جهان -که سوسیالیست‌ها آن را «خطابۀ فاشیستی» نامیدند- اعلام کرد که مردم باید در برابر حکومت مقاومت کنند و تأکید کرد «حکومت راه حل نیست. حکومت خودِ مشکل است.»

سیاست‌های میلی هم قطعاً فاشیستی نیستند. دیکتاتوری موسولینی حامی عمومی‌سازی صنعت بود نه خصوصی‌سازی آن. دیکتاتوری او عضویت در اتحادیه‌ها را اجباری کرد، مقررات سخت‌گیرانه‌ای بر صنایع گذاشت و بیش از هشتاد شرکت را عمومی کرد. در سال 1934، با افتخار گفت «سه چهارم اقتصاد صنعتی و کشاورزی ایتالیا» تحت کنترل حکومت است. موسولینی سرمایه‌گذاری‌های کلانی در مسکن عمومی کرد. بین سال‌های 1924 تا 1930، فقط در رم، نود و هفت هزار آپارتمان ساخته شد. بین سال‌های 1922 تا 1944، دولت فاشیستی 147 شهر جدید ساخت. در آوریل 1934، او اجاره‌ها را 12 درصد کاهش داد و کنترل اجاره‌ای وضع کرد که تا سال 1978 لغو نشد. پست آن منتقد میلی در اِکس نشان می‌دهد که سیاست‌های میلی کاملاً برخلاف این است.

شکست فاشیسم

میلی فاشیست نیست؛ اگر هم بحث فاشیسم باشد، او فاشیست‌ها را شکست داد. رقیب میلی در انتخابات قبلی علناً پرونیست بود. پرونیست‌ها دنباله‌رو ایده‌های خوان پرون هستند، کسی که معمولاً یا فاشیست دانسته می‌شود یا نزدیک به فاشیست‌ها. پرون ستایشگر موسولینی بود و بخش‌هایی از فلسفه‌اش را دوست داشت و به جنایتکاران جنگی نازی هم کمک کرد از اروپا بگریزند و سیاست‌های اقتصادی‌اش هم بیش از میلی شبیه موسولینی بودند. پیروزی میلی آغاز جدیدی برای آرژانتین است، آغازی که در آن فاشیسم دیگر ایدئولوژی مسلط نیست.