پیامدهای تشکیل
مخاطرات جدی ناتوی خاورمیانه برای ایران
اکوایران: گفته می شود سفر بایدن به خاورمیانه بر روی مسئله ایران متمرکز است، اما اهداف او گسترده تر از آن است. در واقع، در واشنگتن بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلی بایدن کمک به اسرائیل و عربستان سعودی برای نزدیکتر شدن به یکدیگر است.
به گزارش اکوایران، در شرایطی که در روزهای آتی جو بایدن راهی خاورمیانه می شود، گفته می شود مسئله ایران از مهمترین مسائل مورد بررسی در این سفر خواهد بود. الکس وطنحواه مدیر برنامه ایران در موسسه خاومیانه و از اعضای ارشد ابتکار عمل مرزی اروپا با انتشار یادداشتی با عنوان «نگاهی از منظر تهران به سفر بایدن به خاورمیانه» به بررسی اابعاد این سفر پرداخته است.
اولویت اصلی سفر بایدن
مقامات ایرانی پیشبینی میکنند که اولیت اصلی در سفر جو بایدن، رئیسجمهور جو بایدن به خاورمیانه تاکید مجدد بر تعهد ایالات متحده به شرکای خود در منطقه باشد. برای رسیدن به این هدف، انتظار در تهران این است که بایدن به شرکای منطقهای آمریکا مانند اسرائیل و عربستان سعودی امتیازاتی بدهد. ایرانی ها بسیار امیدوارند که چنین امتیازاتی محدود باشد و مذاکرات هسته ای به بن کشیده شده ایران و آمریکا را نابود نکند.
با این حال، به نظر نمی رسد تهران انتظار داشته باشد که سفر بایدن منجر به تشکیل یک اتحاد نظامی منطقه ای جدید به رهبری واشنگتن شود که ایران را هدف قرار دهد. شاید این روایت ایرانی درست باشد. اما در عین حال، تهران پذیرفته در شرایطی که حمله روسیه به اوکراین واشنگتن را به بازسازی شهرت خود به عنوان یک ضامن امنیتی قابل اعتماد برای شرکای در اروپا و آسیای شرقی و همچنین خاورمیانه خود سوق می دهد، ایالات متحده انگیزه و توانایی بسیج شرکای خود در خاورمیانه را دارد.
اهداف بایدن آن گونه که ایران تصور می کند
جو بایدن قرار است در زمانی وارد منطقه شود که مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا، ، یک سال پس از از سرگیری مذاکرات در دولت بایدن، در یک بن بست حساس گیر افتاده است. آخرین دور مذاکرات در اواخر ژوئن در دوحه بی نتیجه ماند. محتمل است که مذاکرات دیگری آغاز شود، اما سوال اساسی پیش روی متحدان آمریکا در منطقه این است که آیا واشنگتن در صورت شکست مسیر دیپلماتیک، پلن B در اختیار دارد یا خیر. از اعضای بدبین کنگره گرفته تا شرکای منطقه ای آمریکا، این احساس وجود دارد که تیم بایدن برنامه جایگزین برای مواجهه با تهران ندارد.
در عوض، هم ایران و هم ایالات متحده به تاکتیکهای فشار متوسل میشوند و هر کدام با این فرض که گذشت زمان به نفع آنهاست پیش می روند و برای بهترین توافق ممکن مانور میدهند. تهران به ابزارهای معمول متوسل می شود: کاهش پایبندی به تعهدات مختلف هسته ای خود به عنوان راهی برای فشار بر ایالات متحده، در حالی که واشنگتن دو ابزار در اختیار دارد: اول، ایالات متحده چشم انداز یک کمپین نظامی برای توقف برنامه هسته ای ایران را مطرح می کند. دوم، کاخ سفید بایدن ظاهراً در حال کار بر روی ایجاد یک جبهه منطقهای جدید علیه ایران است، که شاید با سفر آتی بایدن به اسرائیل و عربستان سعودی آغاز شود.
تلقی یک جنگ روانی
تهران مدتی است که تهدیدات نظامی آمریکا را نوعی جنگ روانی تلقی می کند. اخیراً، هنگامی که رسانه های آمریکایی گزارش دادند که ایالات متحده و اسرائیل برای سال ها از نزدیک در مورد حملات اسرائیل علیه مواضع ایران در سوریه هماهنگ بوده اند، تهران آن را نه به عنوان اعتراف به همکاری نظامی گذشته ایالات متحده و اسرائیل در سوریه، که تقریبا مشهود بود، بلکه به عنوان اشاره ای به آنچه ممکن است برای برنامه هسته ای ایران در انتظار باشد، تلقی کرد.
به همین مناسبت، ایران این مسئله را چنین تفسیر کرد که واشنگتن در حال ارسال این سیگنال است که میتواند به طور مخفیانه کارزار اسرائیل علیه برنامه هستهای و منطقهای ایران را بدون دخالت آشکار تسهیل کند. این یک راه ضمنی برای زنده نگه داشتن احتمال حملات نظامی علیه ایران و هشدار دادن به تهران در شرایطی است که مسیر دیپلماتیک هسته ای به بن بست نزدیک شده است.
امتناع از «منطقهای کردن» برنامه هستهای
تا آنجا که به ایده یک جبهه جدید منطقهای مربوط میشود، به نظر میرسد تهران تصور میکند که واشنگتن تاکنون از «منطقهای کردن» برنامه هستهای ایران امتناع کرده است، به این معنی که در مذاکرات با ایران به کشورهای منطقه -مانند کشورهای خلیجفارس- صندلی اختصاص نداده است.
ایالات متحده به دو دلیل از این کار امتناع کرد. از یکسو ایران تمایل نداشت همسایگان عربش به طور مستقیم در مذاکرات هستهای حضور داشته باشد. همچنین مشخص نیست که واشنگتن هم تمایلی به چنین مشارکتی داشت. احتمالا مشارکت آنها در مذاکرات فقط روند آن را پیچیده تر می کرد، زیرا کشورهای خلیج فارس به اندازه برنامه هسته ای، نگران برنامه منطقه ای تهران -اگر نه بیشتر- هستند.
اگر توافق هسته ای با ایران شکل نگیرد چه؟
چنین ساختار اساسی ممکن است در حال تغییر باشد، و اگر چنین باشد، منطق دولت بایدن برای انجام این کار نیز با تغییرات زمین بازی رقابت ابرقدرت ها پس از جنگ اوکراین مرتبط است. در این شرایط، در حالی که تهران احتمال حمله نظامی آمریکا علیه خود را در آینده نزدیک محتمل نمیداند، اما مشتاق است ببیند که آیا سفر بایدن شتاب منطقهای جدیدی علیه خود ایجاد میکند یا خیر.
نگرانی ایران از این است که در غیاب یک راه حل دیپلماتیک برای برنامه هستهایاش، بهایی که ایالات متحده باید بپردازد تا کشورهای خلیج فارس را در کنار آمریکا - در برابر روسیه و چین - نگه دارد، این است که همکاری امنیتی خود را با این کشورها -که ادعا می کنند مهمترین نگرانی امنیتی شان اقدامات ایران است- تعمیق بخشد.
مهمترین نگرانی تهران
در چنین سناریویی، تهران ممکن است مجبور باشد روی یک جنبش قویتر به رهبری آمریکا -با اقداماتی علیه ایران و متحدانش در مناطقی مانند عراق، سوریه یا یمن- حساب کند که نتیجه آن فشار بیشتر بر برنامه منطقهای و شبکه متحدان ایران خواهد بود.
چنین کمپینی، البته در مقیاسی کوچکتر، در حال حاضر در حال رخ دادن است. اکنون ایالات متحده و اسرائیل با یکدیگر همکاری می کنند تا مثلاً جریان تسلیحات به نیروهای طرفدار ایران در سوریه یا حزب الله لبنان را متوقف کنند. اما شاید این کارزار گسترش یابد و دیگر کشورهای منطقه را در بر بگیرد که نگرانیهای مشابه آمریکا و اسرائیل نسبت به اقدامات منطقهای ایران دارند. این بزرگترین نگرانی تهران نسبت به آن چیزی است که ممکن است از سفر بایدن حاصل شود.
تحلیل نهایی
گفته می شود سفر بایدن به خاورمیانه بر روی مسئله ایران متمرکز است، اما اهداف او گسترده تر از آن است. در واقع، در واشنگتن بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلی بایدن کمک به اسرائیل و عربستان سعودی برای نزدیکتر شدن به یکدیگر است.
بهانه کردن ایران به این روند کمک می کند زیرا تل آویو و ریاض نسبت به اقدامات منطقه ای تهران نگرانی های مشابهی ابراز می کنند. اما اهداف بایدن به احتمال زیاد بزرگتر از این است: اینکه ایالات متحده بار دیگر نقش تامین کننده بی چون و چرای امنیت متحدان خود در خاورمیانه را به عهده گیرد و به عنوان هماهنگ کننده بین متحدان و شرکای خود در منطقه عمل کند. از این رو، ایالات متحده فشار می آورد تا به عنوان میانجی برای اسرائیل و عربستان سعودی عمل کند.
از دیدگاه بایدن، منطق ساده است. چرا در مواجهه با برنامه هستهای ایران، متحدان منطقهای را کنار بگذاریم، یا ترسهای آنها را نادیده بگیریم، در حالی که همان متحدان در رقابت طولانیمدت احتمالی علیه روسیه و چین که هماکنون در جریان است و ممکن است سالها یا حتی دهههای آینده ادامه داشته باشد، مورد نیاز هستند؟
اگر این خط تحلیل درست باشد، پس موضوع ایران نه تنها بخشی از تلاش جدید ایالات متحده برای بازگرداندن نقش خود به عنوان بازیگر مسلط در خاورمیانه، بلکه یک محرک کلیدی در پشت آن است. این نشان دهنده تعهد جدید ایالات متحده به منطقه است. با این حال، این نشان دهنده زمانی حساس برای تهران است.
تهران انتظار ندارد که سفر بایدن منجر به ایجاد ناتوی خاورمیانه شود که دشمن اصلی آن ایران باشد. برای تحقق چنین چیزی، بازنگری در سیاستهای منطقهای بیش از پیش مورد نیاز است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟