به گزارش اکوایران، پس از اینکه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده اخیرا با اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا و نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان دیدار کرد، طرفین حمایت خود را از همکاری‌های منطقه‌ای در زمینه ترانزیت، انرژی و مخابرات اعلام کردند. مبالغی که در بروکسل تعهد شده بود اندک بود، اما ارمنستان از دریافت تضمین‌هایی مبنی بر اینکه غرب همچنان در این مسئله مشارکت دارد، خرسند بود.

به گزارش نشنال اینترست، این رویداد با موجی از خشم مسکو، باکو، تهران و آنکارا مواجه شد. کرملین آن را یک ترفند ضد روسی و «در تضاد با منافع اساسی مردم ارمنستان» توصیف کرد. الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، آن را «غیر شفاف» خواند و به سمت «ایجاد شکاف و در نهایت تنش» در نظر گرفت. ترکیه ضمن کم اهمیت جلوه دادن پاکسازی قومی سپتامبر گذشته توسط آذربایجان از ارامنه در قره باغ با توصیف این رویدادها به عنوان ماهیت «ضد تروریستی»، از غرب انتقاد کرد و خواستار «رویکرد بی‌طرفانه» شد.

تمایل آشکار این دولت‌ها برای ناامید کردن غرب در قفقاز جنوبی نشان‌دهنده حقیقت عمیق‌تری است: تلاش‌های مستمر غرب برای دستیابی به یک معاهده صلح کامل بین ارمنستان و آذربایجان غیرواقعی است. ایجاد امنیت اساسی قبل از پیشرفت به سوی توافق صلح پایدار ضروری است. تلاش برای دستیابی به صلح زیر لوله تفنگ بدون ضمانت‌های امنیتی از پیش تعیین‌شده و معتبر، تنها به جسور کردن روسیه در قفقاز جنوبی کمک می‌کند.

تلاش‌های دیپلماتیک غرب در قفقاز جنوبی هم بسیار کم و هم بسیار زیاد است. آنها بسیار کم هستند زیرا واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی مذاکرات را در درجه اول به عنوان ابزاری برای مدیریت درگیری بین دو کشور کوچک می‌بینند و پتانسیل این مورد را به عنوان الگویی برای ایجاد نظم گسترده‌تر در اوراسیا و محوریت آن در برخورد ژئوپلیتیکی بین لیبرال‌ دموکراسی و اقتدارگرایی دست‌کم می‌گیرند.

اجازه دادن به باکو برای تداوم یک محیط امنیتی متشنج در منطقه قفقاز جنوبی در خدمت هدف استراتژیک روسیه برای مقابله با غرب با ژئوپلیتیک نئوامپریالیستی از آسیای مرکزی تا اروپای شرقی است.

دیپلماسی بسیار، صلح کم

هسته اصلی این مناقشه لاینحل و چندین دهه‌ای، منطقه ارمنی‌نشین قره‌باغ است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در آذربایجان باقی مانده بود، اما مدت‌ها به عنوان یک منطقه خودگردان اداره می‌شد. پس از حمله آذربایجان و فرار همه 120 هزار نفر ساکنانش در سپتامبر 2023، برخی از مفسران فکر کردند که مذاکرات بین دو کشور ممکن است به نحوی با از بین رفتن بزرگترین مشکل آسان‌تر شود.

اما درعوض، ما شاهد ناراحتی فزاینده باکو با میانجی‌های شخص ثالث -‌و به‌ویژه مشارکت یورو آتلانتیک‌- هستیم، در حالی که این کشور به طور فزاینده‌ای با مسکو هماهنگ شده است. در عین حال، ارمنستان اعتماد خود را به روسیه به عنوان یک میانجی در مقابل آذربایجان از دست داده است.

علی اف از شرکت در مذاکرات برنامه‌ریزی شده اکتبر 2023 با پاشینیان در گرانادا که اتحادیه اروپا سازماندهی شده بود، خودداری کرد. سپس، دیدار برنامه‌ریزی شده با پاشینیان و چارلز میشل، رئیس شورای اروپا و یک مقام دیگر در سطح وزیر امور خارجه در واشنگتن را لغو کرد و از ملاقات با اعضای ارشد وزارت خارجه آمریکا نیز خودداری کرد. در عوض به مسکو رفت تا روابط راهبردی عمیق آذربایجان با روسیه را تقویت کند که محور آن مسیرهای ترانزیتی شمال-جنوب است؛ که برای توانمند ساختن روسیه برای دور زدن تحریم‌های غرب طراحی شده بود.

در همین حال، لفاظی‌ها و سیاست‌های ضدغربی آذربایجان علیه اتحادیه اروپا، فرانسه و آمریکا ادامه دارد. در جلسه انجمن سیاست COP 29 در باکو، علی‌اف استدلال کرد که ارمنستان باید قدردان باشد که آذربایجان به نیروی نظارت بر مرزهای غیرنظامی اتحادیه اروپا در خاک خود آسیبی نمی‌رساند.

در حالی که به نظر می‌رسد تمرکز سیاست باکو در گفت‌وگوها بر ایجاد کریدورها و مسیرهای ترانزیتی باشد، ارمنستان برای بازار آزاد و ارتباط منطقه‌ای گسترده‌تر فشار می‌آورد. باکو معاملات غیررسمی بدون ضمانت‌های امنیتی بین‌المللی را ترجیح می‌دهد، در حالی که ارمنستان به دنبال تضمین‌های امنیتی و مشارکت بین‌المللی است. همسویی باکو با روسیه تناقض آشکاری با جدایی پیوسته ارمنستان از مسکو و همسویی مجدد به سمت حمایت از اهرم‌های دیپلماسی غربی است. مهمتر از همه، باکو به تهدید زور به عنوان ابزاری در مذاکرات ادامه می‌دهد، در حالی که ایروان از غیرنظامی کردن و عدم تهاجم دفاع می‌کند.

بنابراین، رابطه ارمنستان با آذربایجان، نه تنها از نظر منافع، بلکه در مورد دیدگاه و شیوه عمل هم در ناهماهنگی کامل است.

استراتژی باکو با بهترین شیوه‌های طولانی مدت برای مذاکرات صلح، که شامل خروج نیروها فراتر از وضعیت موجود (به طور کلی، فراتر از مرزهای بین‌المللی)، مناطق غیرنظامی، ضمانت‌های طرف ثالث، حفظ صلح، و کمیسیون‌های مشترک برای حل اختلاف است، در تضاد است. امنیت پایدار در محیط پس از جنگ، شرط لازم برای دستیابی به توافقات صلح پایدار است.

اصرار علی‌اف بر روی میز نگه داشتن گزینه جنگ به نفع یک بازیگر است. از لحاظ تاریخی، درگیری‌های حل نشده ابزاری برای کنترل روسیه بر مناطق پیرامونی پس از شوروی بوده است.

دیپلماسی غربی چه دستاوردهایی داشته است؟

تعامل غرب با وجود ناکامی‌هایش، دو دستاورد داشت.

اول، هنجارهای بین‌المللی علیه تسخیر سرزمینی را از طریق ارجاعات مکرر به معاهدات جهانی حامی عدم استفاده از زور، تقویت کرد. به عنوان مثال، در جلسه‌ای که در اکتبر 2022 در پراگ بین فرانسه، اتحادیه اروپا، ارمنستان و آذربایجان برگزار شد، دو طرف درگیری منشور سازمان ملل و اعلامیه آلما آتا در سال 1991 را تأیید کردند که تمامیت ارضی هر دو کشور را به رسمیت می‌شناخت. نشست پراگ همچنین توافق آلما آتا را به عنوان مبنایی برای تحدید حدود مرزها و استقرار ناظران غیرنظامی اتحادیه اروپا در مرز در طرف ارمنستان تایید کرد (باکو از انجام ماموریت در طرف خود خودداری کرد).

از آن زمان، علیرغم ادامه انتقادات روسیه و آذربایجان، نظارت غیرنظامی اتحادیه اروپا نقش مهمی در تحقیقات و دوری از انتشار اطلاعات غلط خطرناک، شایعات و ادعاهای استقرار نظامی داشته است، که در غیر این صورت ممکن است به بهانه‌ای برای اقدامات تجاوزکارانه تبدیل شود.

دوم، دیپلماسی غربی به مدیریت روسیه در حال زوال کمک کرد. در اطراف مناطق امپراتوری سابق خود، مسکو زمانی که قوانین مبهم و ثبات شکننده است، منافع خود را پیش می‌برد. با این حال، دیپلماسی غرب در روابط ارمنستان و آذربایجان به جلوگیری از چنین رفتاری، از جمله تلاش‌های علی‌اف برای جلب حمایت روسیه از کریدور فراسرزمینی از طریق ارمنستان کمک کرده است.

همه اینها ارمنستان را وادار کرده است تا به دنبال روابط با گروه‌های متنوعی از دولت‌ها باشد و وابستگی امنیتی خود را به روسیه کاهش دهد. روش ارمنستان به معنای استفاده هدفمند از اتحادهای گسسته به جای همسویی همه جانبه با یک بلوک واحد است. اقدام اخیر این کشور برای پیوستن به دیوان کیفری بین‌المللی نیز نشان‌دهنده استراتژی جستجوی امنیت از طریق اهرم‌های بین‌المللی نفوذ و بازدارندگی است.

به دلیل پیچیدگی منطقه و تداوم سوء‌نیت بین طرفین، قبل از اینکه بتوان به یک «آری» در مورد معاهده صلح دست یافت، احتمالاً ضروری است که قدرت‌های غربی «نه» خود را به حمله روسیه و آذربایجان به ثبات منطقه اعلام کنند.

این امر مستلزم فشار قوی‌تر در برابر تجاوز و تهدیدات تجاوز و حمایت اداری و سیاسی بسیار قوی‌تر در تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان است.

رویکرد صلح قبل از امنیت غرب، اهرم روسیه بر آذربایجان (مشابه پیوند این کشور با بلاروس) را دست‌کم می‌گیرد و به مشروعیت ضمنی خشونت در مدیریت مناقشه تبدیل می‌شود. هر دو عامل روسیه را در قفقاز جنوبی تقویت می‌کنند و توانایی غرب برای یکپارچه‌سازی زیرساخت‌ها و همسو کردن منافع در منطقه را تضعیف می‌کنند.

به همین دلیل است که برای دستیابی به یک توافق صلح بادوام، اول یک رویکرد امنیتی لازم است.

غرب باید ابتدا پیمان عدم تجاوز بین ارمنستان و آذربایجان را هدف قرار دهد و تنها پس از ایجاد پایه‌های اعتماد، توافقنامه صلح کامل را هدف قرار دهد.