به گزارش اکوایران، در سال گذشته شاهد افزایش نگرانی در واشنگتن در مورد کاربرد نظامی فضا بوده‌ایم.

به نوشته ریسپانسیبل استیت‌کرفت، از گسترش زباله‌های فضایی گرفته تا شتاب‌گیری توسعه تسلیحات ضدماهواره‌ای (ASAT) توسط چین و روسیه، نگرانی‌هایی وجود دارد که دارایی‌های فضایی ایالات متحده در معرض خطر حمله مستقیم قرار بگیرند و قابلیت استفاده از مدار از آمریکا سلب شود. در نوامبر سال گذشته، ژنرال چَنس سالتزمَن، رئیس عملیات فضایی آمریکا تا آنجا پیش رفت که به کار گیری ASAT توسط چین در سال ۲۰۰۷ را نقطه‌عطفی در نظامی‌سازی فضا خواند.

این نگرانی‌ها دارای مبنای قانونی هستند؛ دانشمندان فرض کرده‌اند که زباله‌های فضایی می‌توانند با برخوردهای زنجیره‌ای، برخی ابرهای مداری مانند مدار زمین پایین (LEO) را غیرقابل‌استفاده کنند. ASATها این خطر را پیچیده‌تر می‌کنند، زیرا حتی آزمایش‌های انفرادی نیز می‌توانند هزاران قطعه زباله تولید کنند. علاوه بر این، LEO و مدارهای دیگر برای ماهواره‌های نظامی ایالات متحده حیاتی هستند که کاربردهایشان از ارتباطات گرفته تا سیستم‌های موقعیت‌یابی و جمع‌آوری اطلاعات متنوع را شامل می‌شود. این امر دولت بایدن را بر آن داشت تا در سال ۲۰۲۲، آزمایش ASATها را به طور یک‌جانبه تعلیق کند.

در حالی که محدودساختن آزمایش این تسلیحات ضروری و محتاطانه است، اما کار کمی برای بازدارندگی آزمایش یا گسترش ASAT از سوی آمریکا انجام گرفته است. مثلاً در جنگ‌های امروزی، امکان نابودکردن مراکز فرماندهی‌وکنترل و سایر سیستم‌های مبتنی بر فضا، به ویژه آن‌هایی که در فاصله‌های دور قرار دارند، دلیلی قوی و منطقی برای استفاده از ASATهاست. از همین روی، بدون یک مذاکره گسترده چندملیتی، انگیزه کمی برای اقدام چین و روسیه به سمت عدم استفاده یا اشاعه وجود دارد.

موشک بالستیک ایران

این ادعا در واشنگتن و همچنین در پکن و مسکو به خوبی مستند و درک شده است. آنچه برنامه‌ریزان امنیت ملی آمریکا به خوبی درک نمی‌کنند این بوده که مسیر فعلی گسترش ASAT نه در خارج، بلکه از داخل آمریکا شروع می‌شود.

در لحظه‌ای که جهان از نظام دوقطبی و چندجانبه‌گرایی که زیربنای رسمی اگرچه ناقص و دشوار صلح بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود بیرون آمد، علت ریشه‌ای گسترش این تسلیحات دوباره ظاهر شد. در واقع، می‌توان مشکل فعلی ASAT را یک مسابقه تسلیحاتی دانست که ناشی از بروز مجدد منطق رقابتی بازدارندگی و فناوری ضدموشک بالستیک (ABM) است که مشکل قدیمی جنگ سرد بود.

به محض اینکه عصر موشکی با پرتاب ماهواره اسپوتنیک با یک موشک R-7 شوروی آغاز گشت، روش‌های مقابله با موشک‌های بالستیک وارد توسعه شدند. در حالی که بسیاری از این برنامه‌های اولیه مانند Nike Zeus با محدودیت‌های فنی همراه بودند، ترس از این پدید آمد که ABMهای موفق می‌توانند بازدارندگی هسته‌ای کلاسیک را تضعیف کرده و در صورت به دست آوردن یک لایه محافظ ABM توسط یکی از قدرت‌ها، استفاده پیشگیرانه هسته‌ای ترویج می‌شود. این نگرانی‌ها نهایتاً منجر به تصویب پیمان موشک‌های ضدبالستیک توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۲ شد که بر اساس آن، هر کشور محدود به یک سایت ABM در هر کشور بود.

برای درک اینکه چرا شرایط این‌گونه شده، ابتدا لازم است درک کنیم که همپوشانی بین سیستم‌های سلاح ABM و ASAT در کجا وجود دارد. همه ABMها را نمی‌توان به جای ASAT استفاده کرد. این امر به ویژه در مورد سیستم‌های ABM دفاع نقطه‌ای که برای رهگیری موشک‌ها در فاز پایانیشان یا موشک‌های کوتاه‌بردی که بخش کمتری از پرواز را خارج از جو طی کرده‌اند، صادق است. با این حال، برخی از ABMهای دیگر می‌توانند موشک‌ها را در فاز میانیشان در فضا هدف قرار دهند. می‌توان تغییراتی جزئی را در این سلاح‌ها برای استفاده به جای ASAT و بالعکس انجام داد. موشک استاندارد 3 (SM-3) ایالات متحده را در نظر بگیرید که با موفقیت هم موشک‌ها و هم ماهواره‌ها را در آزمایش جنبشی خنثی کرده است.

موشک ماهواره

به دلیل این همپوشانی، توسعه ASATهای صعود مستقیم که با ABMها همپوشانی دارند، توسط همان مقرراتی که ABMها را تنظیم می‌کنند، انجام می‌گیرد. توسعه ASAT صعود مستقیم پس از تصویب پیمان ABM تا حد زیادی کنار گذاشته شد و سیستم‌های دیگر مانند سلاح‌های مبتنی بر انرژی هدایت‌شده، از نظر فنی غیرقابل‌اجرا بودند.

با وجود این، یک ائتلاف از ضدکمونیست‌های پرشور که در سیاست دفاعی و دانشگاهی فعالیت داشتند، مخالفت هماهنگ با پیمان ABM را آغاز کردند. بخش عمده‌ای از این مخالفت در اندیشکده‌هایی مانند مؤسسه هادسون و بنیاد هرتیج شکل گرفت که اعضای آن‌ها نسل اول فکری ابتکار دفاع استراتژیک (SDI) دولت ریگان را تشکیل دادند. در حالی که در زمان خود از نظر فناوری تخیلی به نظر می‌رسید، میراث ماندگار SDI بیشتر ایدئولوژیک بود تا مادی؛ زیرا نفی بازدارندگی به نفع دفاع فعال زمینه برای ایجاد سنگ بنای سیاست امنیت ملی نومحافظه‌کار در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ را فراهم ساخت.

این صداها پس از پایان جنگ سرد برای بهره‌برداری از برتری ایالات متحده ادامه داشت و ضربه مهلکی به پیمان ABM وارد ساخت. پس از تلاش‌های هماهنگ از سوی همین اندیشکده‌ها و دیگران، از جمله پروژه «برای یک قرن جدید آمریکایی» و «مرکز سیاست امنیتی»، دولت بوش سرانجام در سال ۲۰۰۲ از پیمان ABM خارج شد که همزمان با گسترش چشمگیر معماری دفاع موشکی بالستیک (BMD) در ارتش ایالات متحده و همچنین قدرت‌های خارجی بود.

تصادفی نیست که مشکل معاصر تکثیر ASAT در سال‌های بلافاصله پس از پایان پیمان ABM رخ داد. مانند ABMها، توسعه ASATها در طول جنگ سرد به دلیل محدودیت‌های فنی متوقف شده بود. با این حال، با از بین رفتن مبنای قانونی ASATها به عنوان سلاح‌های مشابه ABM، توسعه توانایی‌های ASAT ایالات متحده سریعاً شدت یافت و در سال ۲۰۰۸، به آزمایش Burnt Frost انجامید.

موشک بالستیک بین قاره ای اتمی روسیه یارس

اینکه کشورهای دیگر از این مسیر پیروی کنند، از نظر آن‌ها تشدید به حساب نمی‌آید، اما نگرانی ایالات متحده ناشی از این واقعیت است که ASATها به طرف‌های متخاصم که فرماندهی و کنترل مبتنی بر فضا برای آن‌ها کمتر ضروری است، امتیاز می‌دهند. با توجه به اینکه بیشتر نقاط داغ جهانی برای رقابت مجدد قدرت‌های بزرگ از سواحل آمریکا دور هستند، برنامه‌ریزان دفاعی ایالات متحده اکنون باید با جهنمی که خود ساخته‌اند یا شاید دقیق‌تر، جهنمی که توسط پیشینیانشان ساخته شده، مواجه شوند. در جستجوی برتری، ایالات متحده ناخواسته یک محیط تهدیدآمیز ایجاد کرده که به نفع کسانی است که آمریکا را رقیب فعلی یا بالقوه خود می‌دانند. سایه خروج از پیمان ABM، مانند بسیاری از خطاهای سیاستی ایالات متحده، غیرعمدی بوده که اکنون زیرساخت‌های فضایی نظامی و غیرنظامی قابل‌توجهی را در معرض خطر قرار می‌دهد.

تلاش‌های ایالات متحده برای به حداقل رساندن تأثیر آزمایش ASAT خود، یعنی تنش‌های افزایش‌یافته بین قدرت‌های اصلی جهان، یک‌جانبه‌گرایی را به عنوان یک راه‌حل بی‌اعتبار می‌سازد. در عوض، برای به حداقل رساندن خطرات ASATها، هم برای امنیت ایالات متحده و هم برای دنیای جهانی‌شده که به استفاده صلح‌آمیز از فضا متکی است، دیپلماسی تنها راه رسیدن به موفقیت خواهد بود.

کاهش خطر متقابل نیازمند سازش است؛ بعید است روسیه و چین بدون چهارچوبی که برای همه ذینفعان ثبات را حفظ کند، از مزیت ASATها در زمان جنگ چشم‌پوشی کنند. شاید در اینجا امیدی برای پیمان ABM وجود داشته باشد: امید به اینکه در خلأ آن، یک توافق جهانی دائمی‌تر بتواند قبل از رسیدن تهدید به سطح تکثیر هسته‌ای حاصل شود. با افزایش تلاش قدرت‌های بیشتر برای دستیابی به ASATها، ضرورت استراتژیک برای تصویب چنین توافقی افزایش می‌یابد و همراه آن، مخاطرات نیز تشدید می‌شوند. تنها امید برای مهار این وضعیت قبل از عبور از آستانه بی‌ثباتی غیرقابل‌قبول، چهارچوبی پایدار برای عدم استفاده است که تنها می‌تواند از طریق مذاکره، سازش و همکاری حاصل شود.