اول اکتبر، برای دومین بار در سال جاری، ایران مواضع اسرائیل را هدف 200 موشک قرار داد. این بار، تهران در بمباران مواضع اسرائیلی از موشک‌های پیشرفته‌تر استفاده کرد و حمله برخلاف گذشته بدون هشدار انجام شد. موشک‌های پرتابی نشان دهنده اراده و توانایی ایران برای حمله به اسرائیل و نفوذ به سیستم‌های دفاعی این بازیگر به روش‌های بالقوه مخرب بودند.

بنابراین آنچه رخ داد نقطه عطف بزرگ در جنگ یک ساله غزه و همچنین امنیت و ثبات خاورمیانه در آینده است. نصر در ادامه یادداشت خود این سوال را مطرح کرد، چرا ایران اکنون این چنین رویاروی اسرائیل قرار گرفت و رویکرد احتمالی تهران در آینده چیست؟

چرا ایران پاسخ داد؟

 ولی نصر در ادامه این یادداشت مدعی است: «محتمل‌ترین دلیل حمله اخیر ایران، انتقام جویی است. ایران می‌گوید در واکنش به ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس توسط اسرائیل در تهران در ماه ژوئیه و ترور سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان، فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیروت مواضع اسرائیل را بمباران کرد. فراتر از انتقام سخت، علاوه بر این تهران می‌خواست همزمان با عملیات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در لبنان که در جریانش مواضع حزب‌الله هدف قرار گرفت، بازدارندگی‌اش را احیا و افزایش دهد».

با این حال، به ادعای نصر «پاسخ انتقام جویانه ایران می‌تواند آغاز کننده بازی خطرناک باشد، زیرا پاسخ تهران احتمالاً با پاسخ اسرائیل روبرو خواهد شد و از آن پس مارپیچی پرهزینه به واسطه رویارویی (احتمالی) ایران با اسرائیل و آمریکا ایجاد می‌شود.»

ایران اسراییل

به ادعای نصر از منظر مقام‌های ایران جنگ اسرائیل و حماس در غزه نوعی فرصت استراتژیک برای خاورمیانه بود. بدین معنا که بار دیگر مسئله حقوق فلسطینی‌ها به کانون اصلی توجه‌ها بازگشت و واکنش‌های منطقه‌ای و جهانی به جنگ چالشی دیپلماتیک برای اسرائیل ایجاد کرد. از زمان حمله حماس در 7 اکتبر 2023، تهران و متحدانش (محور مقاومت) از هر گونه جنگ منطقه‌ای در ابعاد وسیع اجتناب کرده‌اند، چرا که چنین جنگی می‌تواند زمینه‌ساز رویارویی مستقیم میان ایران و ایالات متحده شود.

به نوشته ولی نصر، در مقابل، اسرائیل می‌خواهد با گسترش جنگ غزه و قرار دادن ایران و ایالات متحده در مسیر رویارویی از تنگنایی که در آن قرار دارد، رها شود. ایالات متحده حضور نظامی خود در خاورمیانه را برای حمایت از اسرائیل در برابر حملات ایران و حزب‌الله افزایش داده است و اگر رویارویی اسرائیل، حزب‌الله و ایران به رویارویی علنی تبدیل شود، واشنگتن به حمایت از اسرائیل وارد میدا خواهد شد. به ادعای نصر «ایران به این نتیجه رسید که ترور هنیه در قلب تهران و سپس ترور نصرالله در بیروت، با هدف قرار دادن ایران در آن تله بوده است.» از زمان ترور هنیه، ایران به دنبال راهی بود که با توسل بدان استراتژی خود را بدون بازی در زمین اسرائیل اجرایی کند. از همین رو تهران تصمیم گرفت در آن بازه زمانی واکنشی نشان ندهد، اما با ترور سیدحسن نصرالله شرایط تغییر کرد.

آمریکا کجای بازی قرار دارد؟

به ادعای نصر «حزب‌الله مهم‌ترین متحد منطقه‌ای ایران است و تهران باید از این گروه حراست کند، علاوه بر این، سیدحسن نصرالله از نفوذ گسترده‌ای در جهان عرب برخوردار بود، او مغز متفکر و محور اصلی محور مقاومت قلمداد می‌شود و عدم پاسخگویی از جانب ایران قابل قبول نبود. حمله برق آسای اسرائیل به مواضع حزب الله، که با انفجار صدها پیجر در 17 سپتامبر آغاز شد و با ترور سید حسن نصرالله به اوج خود رسید - و اکنون زمینه ساز تهاجمی زمینی شده - نشان داد که اسرائیل تصور می‌کند در این رویارویی دست بالا را دارد. ایران نمی‌خواست اجازه دهد این تصویر بدون چالش باقی بماند. از طرفی دیگر ترور دبیرکل حزب‌الله واکنش بخش‌هایی از جهان عرب که با ایران همسو هستند و محافطه کاران در داخل ایران را به دنبال داشت.» به ادعای نصر «حمله موشکی روز سه‌شنبه یک مانور خطرناک بود، اما یک واکنش احساسی تند نبود. بلکه نشان داد که در ایران برای این پاسخ محاسباتی پیچیده‌ای انجام شده است.»

Untitled

نصر در ادامه مدعی است ایران می‌خواست نشان دهد که هم جسارت و هم توانایی ضربه زدن به اسرائیل را دارد. علاوه بر این ایران قصد داشت بدین گونه نشان دهد تنها کشوری در خاورمیانه است که رویاروی اسرائیل قرار می‌گیرد. چنین موضع گیری در خیابان‌های عربی مورد استقبال قرار می گیرد، اما ممکن است سطحی از پاسخ اسرائیل را به دنبال خواهد داشت که می‌تواند به همان رویارویی منجر شود که ایران تاکنون از آن اجتناب می‌کرد.

پاسخ ایران به حمله ماه آوریل اسرائیل به کنسولگری اش در دمشق - که شامل پرتاب تقریباً 300 پهپاد و موشک به مواضع اسرائیل بود – رویکرد خشن تل آویو را متوقف کرد و مانع از ترور هنیه و نصرالله نشد. به ادعای نصر بعید است «حمله موشکی اخیر نیز اسرائیل را متوقف کند. با این حال، پاسخ ایران خطرها را برای ایالات متحده افزایش داد. در واقع، هدف ایران نه شاهد افزایش بازدارندگی اسرائیل، بلکه وادار کردن ایالات متحده برای متوقف کردن تل آویو بود. خواسته‌ای که بعید است محقق شود. اگر چه سخن رایج در رسانه‌های غربی این است که دولت بایدن تأثیر کمی بر تصمیم‌گیری اسرائیل دارد و به اعتراف خود از ترور نصرالله اطلاعی نداشته، تجربه اخیر ایران خلاف آن را ثبات می‌کند.»

پشت پرده انفعال بایدن

در ماه آوریل، واشنگتن از طریق واسطه‌ها با تهران لابی کرد تا پاسخ خود به اسرائیل را تعدیل کند. پس از آن واشنگتن از اسرائیل خواست تا خویشتن داری نشان دهد. مداخله واشنگتن موفقیت آمیز بود. به ادعای نصر، ایران از پیش درباره حمله موشکی‌اش هشدار داد و به اسرائیل، ایالات متحده و متحدان عرب زمان داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های پرتابی را رهگیری کنند. زمانی که اسرائیل هنیه را در تهران ترور کرد، واشنگتن از طریق واسطه‌ها تهران را متقاعد کرد تا پاسخ ندهد، در آن بازه زمانی ایالات متحده تاکید داشت که توافق آتش‌بس قریب‌الوقوع در غزه نقطه‌ای دیپلماتیک است که نباید مانع از تحققش شد. از همین رو تهران اعلام کرد، در شرایطی که حماس در حال مذاکره برای آتش بس است، این فرایند را تضعیف نمی‌کند و نمی‌خواهد عامل شکست دیپلماتیک باشد. این بار نیز، تهران می‌خواهد واشنگتن اسرائیل را متوقف کند، شاید به واسطه فشارهای واشنگتن بر نتانیاهو آتش رویارویی گسترده دامن خاورمیانه را نگیرد.

هنیه تهران

ایران معتقد است که اسرائیل می‌خواهد همه امنیت خود در منطقه را یکبار برای همیشه از طریق جنگ بزرگ‌تر که حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها را در جریانش هدف قرار می گیرند و به واسطه‌اش زمینه برای رویارویی با ایران فراهم می‌شود، حل کند. این جنگ طولانی خواهد بود - جنگی که مستلزم دخالت ایالات متحده است-.اگرچه دولت ایالات متحده مشتاق است تا از درگیری نظامی پرهزینه دیگری در خاورمیانه جلوگیری کند، اما تاکنون ثابت کرده است که قادر به عقب نشینی در برابر اسرائیل و متوقف کردن استراتژی این بازیگر نیست. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، دولت بایدن به سان اردک لنگ عمل می‌کند. از همین رو ایالات متحده تلاش داشته تا واکنش احتمالی اسرائیل را به تعویق بیاندازد. جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در بیانیه خود به ترور دبیرکل حزب الله یا استفاده از بمب‌های 2000 پوندی در یک منطقه مسکونی که چندین ساختمان بلند را ویران کرد، اشاره‌ای نکرد. او بحران انسانی در لبنان که منجر به آواره شدن نزدیک به یک میلیون نفر در لبنان شده را نیز مورد توجه قرار نداد . بایدن همچنین با بمباران بندر حدیده و انبارهای سوخت یمن توسط اسرائیل مخالفت نکرد، که عمیقاً بر یمنی‌هایی که پیشتر درگیر بحرانی انسانی بودند، تاثیر گذاشته است.

نصر در بخش پایانی یادداشت خود ادعا کرده است: «به نظر می رسد مقامات تهران بر این باورند که زمانی ایالات متحده ناچار می‌شود واکنش نشان دهد که با چشم‌انداز جنگ منطقه‌ای قریب الوقوع روبرو شود. به ادعای نصر نقشه تهران این است که به واسطه این سناریو بایدن را وا دارد تا از انفعال خارج شود. تنها با بهره‌برداری از شکاف بین تمایل ایالات متحده برای اجتناب از یک جنگ بزرگتر و استراتژی اسرائیل برای به خطر انداختن واشنگتن، شاید انفعال خاتمه یاید. بنابراین امروز سوال (ادعایی)این است، آیا ایران قادر خواهد بود از منافع خود محافظت کند. این شامل باز نگه داشتن درها برای مشارکت غرب در مذاکرات هسته‌ای پس از انتخابات ایالات متحده است که آشکارا توسط رئیس جمهور جدید ایران و تیم سیاست خارجی او بر آن تاکید شده است.»

ولی نصر همچنین مدعی شده است: «درست است که دولت ایالات متحده خواهان جنگ منطقه‌ای نیست با این حال، تهران به احتمال زیاد تمایل و توانایی واشنگتن برای جلوگیری از چنین جنگی را در صورتی که ایران مستقیماً به اسرائیل حمله کند، بالا می‌داند. اما با تشدید تنش ها، ایالات متحده کنار اسرائیل قرار خواهد گرفت و اگر واشنگتن مداخله کند، برای جلوگیری از پاسخ ایران به اسرائیل است که - دیر یا زود - به درگیری بین ایران و ایالات متحده منجر خواهد شد. قربانی چنین فرضیه ای مذاکرات هسته‌ای و چشم انداز رفع تحریم‌هاست.»

به ادعای نصر «حتی اگر علیرغم درگیری‌ها بین ایران و اسرائیل، مذاکرات به نحوی ادامه یابد، هر نوع کاهش تحریمی که ایران می‌تواند برنده شود، احتمالاً با تحریم‌های جدید در پاسخ به تشدید تنش‌ها با اسرائیل مطابقت خواهد داشت.» به ادعای نصر «ایران با تکیه بر مداخله آمریکا جهت متوقف کردن اسرائیل نمی‌تواند وضعیت فعلی را حفظ کند. از امروز تا ژانویه 2025، امنیت خاورمیانه در چنگال تشدید تنش‌های حساب شده اسرائیل و ایران گرفتار خواهد شد. حفظ امنیت به این بستگی دارد که یکی از دو بازیگر درگیر اشتباه محاسباتی شود. اما انتخاب ایالات متحده نیز به همان اندازه مهم خواهد بود: آیا واشنگتن تصمیم می‌گیرد که وارد منازعه دیپلماتیک شود، تنش‌ها را کاهش دهد یا گزینه نظامی را انتخاب خواهد کرد. برای واشنگتن نیز، استراتژی مدیریت بن بست در زمان تشدید تنش، از جنگی که از آن می‌ترسد جلوگیری نمی‌کند. به همین دلیل  ایالات متحده باید متعهد به شکل دادن به پایان بازی است که خاورمیانه را ویران می کند.»

منبع: فارن پالیسی