آیا اسرائیل در حال تغییر خاورمیانه است؟
اکوایران: دستاوردهای تاکتیکی موفقیت استراتژیک را تضمین نمیکند.
در 1 می 2003، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور ایالات متحده، لباس پرواز به تن کرد، سوار یک هواپیمای اس-3 وایکینگ شد و بر روی ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن فرود آمد. او در حالی که زیر بنری ایستاده بود که روی آن نوشته شده بود «ماموریت انجام شد»، پایان عملیات رزمی بزرگ در عراق را اعلام کرد.
در حالی که محبوبیت او به اوج رسیده بود و نو محافظهکارانی که این جنگ را مهندسی کرده بودند، به خود تبریک میگفتند، بوش با افتخار اعلام کرد: «ایالات متحده و متحدان ما پیروز شدند.» با این حال، شرایط در عراق به سرعت رو به افول رفت و تصمیم او برای حمله به عراق، اکنون به عنوان یک اشتباه بزرگ استراتژیک تلقی میشود.
جامعه منفجر کننده چیزها
زمانی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و حامیانش حملات به لبنان را جشن میگرفتند - که با ترور رهبر حزبالله، حسن نصرالله همراه با بسیاری از رهبران ارشد این گروه به اوج خود رسید (اما به پایان نرسید) - به یاد آن زمان افتادم. در طول یک سال گذشته، نتانیاهو با وزیر دفاع خود، انبوه مخالفان داخلی خود، خانوادههای گروگانهای اسرائیلی و دولت بایدن مخالفت کرده است، و جنگی را طولانی کرده و گسترش داده که یک سال پیش با حمله حماس آغاز شد.
اسرائیل که زمانی بهعنوان «جامعه استارتآپها» معرفی شده بود، به «جامعه منفجرکننده چیزها» تبدیل شده و نتانیاهو به سرعت به مخالفان اسرائیل یادآوری کرد که هیچکدام از آنها دور از دسترس نیستند. با توجه به خساراتی که نیروهای مسلح و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در جبهههای مختلف وارد کردهاند (با کشتن دهها هزار غیرنظامی در این فرآیند)، جای تعجب نیست که نتانیاهو دور پیروزی بزند. درست همانطور که بوش انجام داد.
تغییر موازنه قدرت منطقه با دستاوردهای تاکتیکی؟
شکی نیست که اقدامات اسرائیل در چند هفته گذشته یک دستاورد تاکتیکی قابل توجه بوده است. اطلاعات اسرائیل از اطلاعات سیگنال برتر و شکافهای سازمانی حزبالله، بهعلاوه برخی از اشتباهات گیجکننده آن بهرهبرداری کرد و با موفقیت طرحی پیچیده و جسورانه را برای بمبگذاری پیجرها و بیسیمهای حزبالله انجام داد. و همانند غزه، ارتش اسرائیل از تسلیحات پیشرفته ارائه شده توسط آمریکا برای ترور حسن نصرالله، وارد کردن خسارات گسترده در سراسر لبنان و تضعیف نسبی قابلیتهای موشکی و راکتی حزب الله استفاده کردند.
نیروی هوایی اسرائیل با حمله به حوثیها در یمن ادامه داده است، نیروهای زمینی اسرائیل اکنون وارد جنوب لبنان شدهاند و ایران احتمالا با انتقامجویی اسرائیل برای حمله موشکی اخیر خود مواجه خواهد شد. نتانیاهو و وزرای راست افراطی او همچنین از جنگ (و واکنش حمایتی آمریکا به آن) برای تشدید خشونت و تصرف زمین در کرانه باختری اشغالی استفاده کردهاند، به عنوان بخشی از کارزار بلندمدت خود برای ایجاد «اسرائیل بزرگ».
اما چه چیزی مانع از این میشود که نتانیاهو موازنه قدرت منطقهای را برای همیشه به نفع اسرائیل تغییر دهد؟ دستاوردهای تاکتیکی موفقیت استراتژیک را تضمین نمیکند، اما میتوان استدلال کرد که اگر بتوانید به اندازه کافی موفقیت تاکتیکی داشته باشید، ممکن است محیط استراتژیک را به شکلی مهم و پایدار تغییر دهید. هدف نتانیاهو این است، اما دلایل خوبی برای تردید در موفقیت او وجود دارد.
آسیبهای قابل جبران
برای شروع، آسیبی که اسرائیل به محور مقاومت وارد کرده، قرار نیست آن را از کار بیاندازد یا باعث شود که پرچم سفید آن به اهتزاز درآید. حزبالله، حماس، حوثیها و ایران همگی در گذشته از ضربات قدرتمند جان سالم به در بردهاند و تمایل آنها برای تلافی، در پی حوادث یک سال گذشته، تنها افزایش خواهد یافت.
عجیب است، اما به نظر نمیرسد که ریختن مواد منفجره روی مردم، همدلی آنها را جلب کند. این باعث میشود آنها مشتاق انتقام یا حداقل پیدا کردن توانایی برای متوقف کردن شکنجهکنندگان خود باشند. حزب الله همچنان به سمت اسرائیل راکت و موشک شلیک میکند و این بازگشت تقریباً 60000 اسرائیلی به شهرکهای شمالی را غیرممکن میکند. آنها به مرور زمان خود را بازسازی خواهد کرد. رهبران ترور شده جایگزین شدهاند، نیروها بازسازی و مسلح خواهند شد و تاکتیکهای جدیدی بر اساس آموختههای آنها ایجاد خواهد شد. اسرائیل اکنون نیروهای خود را به جنوب لبنان میفرستد تا از این امر جلوگیری کند، اما تهاجمات قبلی آن به جنوب لبنان پایان خوبی نداشت.
در مورد فلسطینیها که بدرفتاری اسرائیل با آنها ریشه مشکل است، آنها گزینههای کمی دارند جز اینکه به تلاش برای مقاومت در برابر آنچه اسرائیل با آنها میکند ادامه دهند. اگر اسرائیل به آنها یک جایگزین جذاب ارائه میداد - مانند یک کشور قابل دوام یا حقوق برابر در اسرائیل بزرگ - ممکن بود اوضاع متفاوت باشد، اما نتانیاهو این احتمالات را رد کرده است.
بازدارنده نهایی؟
رئیس جمهور مصر انور سادات با اسرائیل معامله کرد و مصر صحرای سینا را پس گرفت. سازمان آزادیبخش فلسطین با اسرائیل سازش کرد و شهرکهای غیرقانونی اسرائیل را بیشتر کرد. تنها گزینهای که اسرائیل امروز به فلسطینیها ارائه میکند، اخراج، نابودی یا آپارتاید دائمی است و هیچ ملتی بدون جنگ این سرنوشت را نمیپذیرد. بنابراین جای تعجب نیست که تشکیلات خودگردان فلسطین - که موجودیت اسرائیل را پذیرفت، با آن به امید به دست آوردن یک کشور قابل دوام همکاری کرد و در ازای آن چیزی دریافت نکرد - در میان مردم فلسطین محبوبیت کمتری پیدا کرده است، در حالی که حمایت از حماس افزایش یافته است.
به همین ترتیب، تلاشهای گاه و بیگاه ایران برای بهبود روابط با ایالات متحده در دوران رئیسجمهور اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، به شدت توسط اسرائیل و حامیانش در ایالات متحده خنثی شد، به ویژه زمانی که آنها یک دونالد ترامپِ ساده لوح را برای کنار گذاشتن برنامه جامع اقدام مشترک متقاعد کردند.
این پاسخها دست تندروها را در ایران تقویت کرد و بحران کنونی در منطقه نیز همین کار را خواهد کرد، حتی در حالی که رئیسجمهور جدید ایران مکرراً تمایل خود را برای کاهش تنش نشان داده است. ایران به تلاشهای اسرائیل برای تضعیف یا از بین بردن متحدان منطقهای خود، با شلیک موشکهای خود به سمت اسرائیل پاسخ داده است، اقدامی خطرناک که اسرائیل را به تلافی میکشاند، اما تهران بدون شک احساس کرد که نمیتواند در حاشیه بماند و همزمان اعتبار خود را حفظ کند.
متأسفانه، این رویدادها این احتمال را بیشتر میکند که مقامات ایران تصمیم بگیرند از یک کشور آستانه هستهای فراتر رفته و یک زرادخانه بسازند. چنین تصمیمی یک جنگ منطقهای همه جانبه را محتملتر میکند، اما اسرائیل به آنها انگیزههای بیشتری میدهد تا به دنبال سلاح بازدارنده نهایی بروند. اگر این اتفاق بیفتد، موفقیتهای اخیر اسرائیل بسیار کوتهبینانه به نظر خواهد رسید.
هر کنش را واکنشی است...
اقدامات اخیر اسرائیل همچنین انزوای ژئوپلیتیکی آن را افزایش داده و در نهایت ممکن است روابط ویژه آن با ایالات متحده را به خطر بیندازد. همدردی که پس از حمله 7 اکتبر، با اسرائیل وجود داشت، با تماشای کشتار مردم غیرنظامی در غزه و لبنان کاملا از بین رفته است. دیوان بینالمللی دادگستری، اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل را نقض قوانین بینالمللی اعلام کرده و نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع ممکن است به دلیل جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت با حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی مواجه شوند.
روند به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی اکنون متوقف شده است، بیشتر جنوب جهانی به آن پشت کردهاند و دولتهای اروپایی به طور فزایندهای عصبانی هستند. خروج برخی از حاضران از جلسه سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، یک ژست نمادین بود، اما باز هم بازتابی گویا از این است که بسیاری، او و اسرائیل را چگونه میبینند.
نتانیاهو و حامیانش ممکن است از چک سفیدی که از دولت بایدن دریافت کردهاند، تشویقهای ایستادهای که نتانیاهو پس از سخنرانیاش در کنگره با آن روبرو شد، حمایت فعالی که از ارتش ایالات متحده دریافت میکنند و موفقیت لابی اسرائیل در سرکوب انتقادات در دانشگاهها و جاهای دیگر خوشحال باشند. اما اینها نیز موفقیتهای تاکتیکی کوتاه مدت هستند و به راحتی میتوانند یک واکنش خطرناک ایجاد کنند. اکثر مردم زورگویی را دوست ندارند، و تحمیل محدودیتهای گفتاری و سایر محدودیتها با هدف ساکت کردن انتقادات مشروع از اقدامات اسرائیل، خشم زیادی ایجاد میکند، به خصوص زمانی که این کار به طور واضح و آشکار برای محافظت از طرفی انجام شود که درگیر یک کمپین نسلکشی و پاکسازی قومی است.
علاوه بر این، اگر اقدامات اسرائیل منجر به یک جنگ منطقهای گستردهتر شود و ایالات متحده به آن کشیده شود، آمریکاییها ممکن است ارزش این «روابط ویژه» را بهطور جدی زیر سوال ببرند. کمپین نومحافظهکاران برای سرنگونی صدام حسین در عراق تا حدی الهام گرفته از میل به ایجاد امنیت بیشتر برای اسرائیل بود (به همین دلیل کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل و رهبران اسرائیلی مانند نتانیاهو به دولت بوش کمک کردند تا جنگ را توجیه کند)، اما این تنها دلیل وقوع جنگ نبود و نه اسرائیل و نه لابی آن برای آن مقصر شناخته نشدند.
اما این بار، اگر ایالات متحده شروع به از دست دادن سربازان یا ملوانان خود در یک جنگ دیگر در خاورمیانه کند، به طور گسترده و به درستی به عنوان آسیب رساندن به آمریکاییها به نیابت از یک دولت مشتری همیشه ناسپاس تلقی میشود که از ایالات متحده پول و اسلحه میگیرد و سپس هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد.
علاوه بر این، اگر سوءمدیریت جو بایدن، رئیس جمهور و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، به قیمت شکست کامالا هریس در انتخابات ماه نوامبر تمام شود، هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان شروع به پرسیدن این سوال خواهند کرد که آیا حمایت تمام قد از اسرائیل همچنان موضع سیاسی هوشمندانه ای است یا خیر. و اگر هر یک از اینها اتفاق بیفتد، خطر واکنش شدید علیه حامیان اسرائیل در ایالات متحده افزایش خواهد یافت. اگر نگران افزایش یهودستیزی در ایالات متحده هستید، این احتمال باید شما را بسیار بیشتر از تظاهرات بیضرر در محوطههای دانشگاهی بترساند.
کاشت بذر مشکلات عمیقتر
در نهایت، تأثیر آن بر خود اسرائیل نیز وجود دارد. پس از 7 اکتبر، اسرائیلیها این فرصت را داشتند که نتانیاهو را (که تصمیماتش اسرائیل را در برابر حمله حماس آسیبپذیر کرده بود) کنار بگذارند و اوضاع را به حالت عادی برگردانند. با این حال، این اتفاق نیفتاد و موفقیتهای تاکتیکی اخیر نتانیاهو، موقعیت سیاسی او را تقویت میکند، علاوه بر افراطگرایان راستگرایی که سیاستهایشان مبتنی بر دیدگاه مذهبی افراطی و مسیحایی از آینده اسرائیل است.
اسرائیلیهای میانهرو و سکولار - که عمده نیروهای فعال در بخشهای فناوری پیشرفته اسرائیل هستند که در سالهای اخیر موتور محرکه اقتصاد بوده است - برای اجتناب از زندگی در اسرائیلی که مردانی مانند وزیر دارایی، بزالل اسموتریچ میخواهند ایجاد کنند، به ترک اسرائیل ادامه خواهند داد.
بیش از 500،000 اسرائیلی (یعنی حدود 5 درصد از جمعیت) در حال حاضر در خارج زندگی میکنند. بررسیها نشان میدهد که 80 درصد آنها قصد بازگشت ندارند. و تعداد کسانی که به دنبال مهاجرت هستند طی یک سال گذشته به شدت افزایش یافته است. واشنگتن پست گزارش میدهد که اقتصاد اسرائیل «در خطر جدی» قرار دارد، که تنها تمایل به مهاجرت را تقویت میکند. دانشگاههای اسرائیل – که بسیار به آنها میبالد - از کاهش چشمگیر دانشجویان خارجی خبر میدهند که هم نشانهای از فرسایش وجهه آن و هم ضربهای به پیشرفت علمی آینده آن است. به طور خلاصه، دستاوردهای کوتاه مدت نتانیاهو روندهایی را تقویت کرده است که آینده بلندمدت اسرائیل را به خطر میاندازد.
زندگی بدون قطعیت است - به ویژه در سیاست - و هیچ یک از این پیشبینیها تضمین شده نیست. اما گاهی اوقات چیزی که در نگاه اول یک پیروزی نظامی یا سیاسی خیره کننده به نظر میرسد میتواند حاوی بذر مشکلات عمیقتری باشد که با گذشت زمان جوانه میزند. چالش یک رهبر موفق استفاده از مزیتهای موقت برای تضمین منافع بلند مدت است. اما انجام این کار مستلزم دانستن این است که چه زمانی باید متوقف شد و چه زمانی باید از جنگ، به حل و فصل یک درگیری تغییر مسیر داد. متأسفانه، هیچ نشانهای وجود ندارد که نتانیاهو این مهارتها را داشته باشد یا کوچکترین علاقهای به کسب آنها داشته باشد.
منبع: فارنپالیسی
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403