قلمرو تازه مناقشه هستهای ایران (بخش ۱)
چالشهای آستانه هستهای تهران
به دنبال مناقشه ایران و غرب بر سر حذف دوربینهای آژانس در پاسخ به قطعنامه اخیر شورای حکام، تشدید تنشها، تمدید بنبست دیپلماتیک و تضعیف چشمانداز توافق، اغلب تحلیلگران غربی بر این باورند که شکست احتمالی در احیای برجام، تنها آلترناتیوهای به مراتب بدتر را باقی میگذارد. در همین حال برخی کارشناسان نسبت به ارائه نسخههای جنگطلبانه به عنوان راهکار مقابله با بحران بالقوه هشدار میدهند.
به گزارش اکوایران، هفته گذشته، تهران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطلاع داد که تمام 27 دوربینی که سازمان دیدهبان برای نظارت بر توافق نصب کرده بود را حذف میکند، که این اقدام تلافیجویانهای در قبال قطعنامه مورد حمایت غرب در محکومیت ایران بود.
کارشناسان میگویند این اقدام به شدت به توانایی آژانس برای نظارت بر برنامه هستهای آسیب میزند، آن هم در شرایطیکه نگرانیهای ادعایی غرب از نزدیکتر شدن تهران به آنچه «آستانه هستهای» میخوانند، افزایش یافته است، و چشمانداز موفقیت در دستیابی به توافق، نسبت به هفتهها پیش، بعیدتر به نظر میرسد.
این وضعیت -افزایش توان هستهای ایران و تشدید تنشها که کاهش احتمال توافق را در پی دارد- منجر به مباحث و مجادلات تازهای میان تحلیلگران غربی شده است. در این میان برخی حتی معتقدند که شرایط حاضر تنها فوریت و ضرورت توافق را افزایش میدهد.
علی واعظ که از سالها پیش مناقشه هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی را دنبال میکند و از برجستهترین تحلیلگران این حوزه است به خبرگزاری فرانسه گفت: «تنش اخیر به طور بالقوه میتواند رهبران در تهران و واشنگتن را برای دستیابی به توافقی که روی میز است تحریک کند.یا این اولین گام در چرخه دیگری از تشدید تنش است و از این
به باور واعظ، «بدتر» میتواند به معنای حرکت تهران به سوی آستانه هستهای باشد و مخالفانش مانند اسرائیل و تندروهای ایالات متحده خواستار اقدام سخت برای جلوگیری از آن شوند.
شلیک به پای خود
در همین راستا، مقاله اخیر فارن افرز با عنوان «ایران در آستانه هستهای» به قلم اریک بروئر مقام سابق امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و کارشناس برنامه هستهای ایران، استدلال میکند که «زمان کوتاهتر گریز هستهای ایران مستلزم آمادگی ایالات متحده برای اقدام بسیار سریع علیه برنامه هستهای ایران است».
بروئر اگرچه تصدیق میکند که احیای برجام همچنان گزینه بهینه برای آمریکا و سایر طرفها است، اما مدعی است که در صورت شکست سناریوی توافق، ایالات متحده باید با احیای تهدید نظامی [ادعایی]، برنامه هسته ای ایران را به عقب براند. در همین حال وی مدعی است که هدف اصلی این استراتژی حمله به ایران نیست، بلکه ممانعت از دستیابی ایران به آستانه هستهای است
استراتژی پیشنهادی بروئر، انتقاد برخی دیگر از کارشناسان را برانگیخت که مقاله او را نسخه جنگطلبانه توصیف میکنند. از جمله «دنیل لاریسون» سردبیر کنونی Antiwar.com و سردبیر سابق مجله امریکن کانزرواتیو در واکنش، استدلالهای بروئر درباره گزینه نظامی علیه ایران به «بحث در مورد جزئیات چگونگی شلیک به پای خود» تشبیه کرده است، و میافزاید: «با این تفاوت که هزینه انسانی حمله به ایران بسیار بسیار بیشتر خواهد بود».
لاریسون، دکترای تاریخ دانشگاه شیکاگو، ضمن به چالش کشیدن استدلالهای بروئر تأکید میکند که «ایالات متحده به جای پاسخ به برنامه هسته ای ایران با تهدید و تحریمهای بیشتر، باید به دنبال تنش زدایی با ایران باشد»، و در پایان مینویسد:
جنگ یک بنبست، و «فشار حداکثری» یک شکست شرمآور است، بنابراین ایالات متحده باید چیزی را امتحان کند که در چهل و سه سال گذشته هرگز بهطور جدی آن را امتحان نکرده است: برقراری مجدد روابط عادی و عدم برخورد با ایران بهعنوان یک منحوس. من به خوبی از موانع سیاسی بر سر راه انجام این کار آگاه هستم و می دانم که بایدن در حال حاضر در جهت مخالف حرکت می کند، اما این تنها راه سازنده رو به جلو است که هم به منافع ایالات متحده و هم به منافع ایران خدمت می کند.اکو ایران مقاله اریک بروئر در نشریه فارن افرز به همراه یادداشت دنیل لاریسون در انتقاد از ایده وی را در دو بخش منتشر میکند که در ادامه بخش نخست آمده است.
قلمرو جدید برنامه هستهای ایران
اریک بروئر مدیر ارشد موسسه ابتکار تهدید هستهای که در شورای امنیت ملی و شورای اطلاعات ملی آمریکا خدمت کرده است، در مقالهای برای نشریه فارن افرز با عنوان «ایران در آستانه هستهای» هشدار داده است که پایان توافق [برای احیای برجام] تنها گزینههای بدی را باقی میگذارد.
وی مدعی شده است: ماه گذشته، برنامه هسته ای ایران وارد قلمرو جدیدی شد: تهران اکنون اورانیوم تا 60 درصد غنی شده به اندازهای دارد که با نقطه گریز هستهای یک گام غنیسازی تا حدود 90 درصد فاصله دارد.
اکنون به دلیل پیشرفتهای ایران از سال 2019، زمانی که تهران شروع به عدول از محدودیتهای توافق هستهای در پاسخ به خروج ایالات متحده از این توافق کرد، رسیدن به این نقطه، که به عنوان «گریز هستهای» شناخته میشود، چند هفته طول میکشد. اگرچه این اقدام به تنهایی به معنای داشتن تسلیحات نیست، اما مهم ترین گام در این راستا میتواند باشد.
پیامدهای این نقطه عطف عمیق است. تا به حال، جامعه بینالملل ماهها، اگر نگوییم سالها، فرصت داشته تا از هرگونه حمله ایرانی به مواد بمبگذاریشده جلوگیری کند - زمان زیادی برای حل و فصل این بحران از طریق مسیر دیپلماتیک.
در صورت شکست، ایالات متحده همیشه گزینه های نظامی را به عنوان آخرین راه حل حفظ کرده است. در واقع، این واقعیت به مهار توان هستهای ایران کمک کرده است. اما همانطور که رابرت مالی، فرستاده ایالات متحده در ماه گذشته اشاره کرد، توانایی های ایران به جایی رسیده است که تهران «به طور بالقوه می تواند سوخت کافی برای گریز هستهای تولید کند قبل از اینکه ما آن را بفهمیم، چه رسد به توقف آن». با توجه به اینکه دموکراتها و جمهوریخواهان مدتها مدعی شدهاند که نمی گذارند ایران هستهای شود، این واقعیت که ایالات متحده ممکن است نتواند از گریز هستهای ایران جلوگیری کند، باید عمیقاً نگرانکننده باشد.
انتظار بیشتر، احتمال کمتر
ساده ترین راه حل برای این مشکل، و راه حلی که به نظر می رسد ایالات متحده همچنان بر روی آن کار می کند، بازگشت به توافق هسته ای ایران است. این امر با عقب انداختن بسیاری از این دستاوردهای هستهای زمان میبرد و جدول زمانی گریز هستهای ایران را تقریباً شش ماه به تأخیر میاندازد. اما گفتگوها برای احیای این توافق به دلیل مناقشه ایران و ایالات متحده درباره حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست FTO که ظاهراً برای دولت بایدن دردسرساز است، متوقف شده است.
با این حال، مشکل انتظار برای توافق یک معامله این است که هرچه این بن بست طولانی تر شود، احتمال توافق کمتر می شود زیرا منافع آن برای تهران و واشنگتن کاهش می یابد.متأسفانه، جامعه بین المللی ممکن است در آینده قابل پیش بینی با ایران در آستانه هستهای مواجه شود. اگر واشنگتن بخواهد از پیامدهای منفی ناشی از آن جلوگیری کند، باید خلاقانه در مورد چگونگی مدیریت این وضعیت بیندیشد.
چالشهای سهگانه گریز هستهای
بروئر در ادامه نوشته است: مفید است که در مورد چالش های ناشی از گریز هستهای به عنوان کنترل سه ساعت فکر کنید. ساعت اول مدت زمانی را که ایران برای تولید مواد کافی نیاز دارد اندازه گیری می کند. دوم، زمانی که بازرسان بین المللی یا نهادهای غربی برای شناسایی این فعالیت ها نیاز دارند. و سوم، مدت زمان لازم برای پاسخگویی جامعه بین المللی. از نظر تاریخی، زمان ساعت اول به اندازه کافی طولانیتر از زمان ساعت دوم و سوم بوده است. اما امروز دیگر اینطور نیست.
ساعت اول و دوم
به گفته مقامات آمریکایی، ایران برای تولید مواد کافی به «چند هفته» نیاز دارد، در حالی که برخی کارشناسان خارجی تخمین زدهاند که این کار میتواند در حدود ده روز (ساعت اول) انجام شود. این جدول زمانی احتمالاً با پیشرفت برنامه ایران به کاهش خود ادامه خواهد داد. بازرسان حدود یک بار در هفته (ساعت دوم) از سایت های غنی سازی ایران بازدید می کنند. بنابراین، ایران میتواند زمان وقوع گریز را به گونهای زمانبندی کند که بازرسان خیلی دیر یا تنها چند روز مانده به تولید مواد کافی، متوجه شوند. ایران همچنین می تواند بهانه ای برای ممانعت از دسترسی عادی بازرسان و تولید کامل آنها در غیاب آنها بسازد.
بازرسان وضعیت را به رهبران آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) گزارش میدهند، اما این اطلاعات باید به واشنگتن برسد. این امکان نیز وجود دارد، اگرچه به هیچ وجه مطمئن نیست، که ایالات متحده یا یکی از متحدانش از طریق مجموعه اطلاعاتی خود، آماده سازی برای یک گریز را شناسایی کنند. با این حال، ایالات متحده مایل است اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند و مقامات ارشد را برای بحث و مناظره در مورد گزینه ها دعوت کند - فرآیندی که زمان بیشتری می برد.
ساعت سوم
نویسنده در ادامه مدعی شده است: در شرایطی که ایران در حال نزدیک شدن به پایان گریز خود است، واشنگتن باید به سرعت پاسخ دهد (ساعت سوم). متأسفانه زمانی برای دیپلماسی وجود نخواهد داشت و ایالات متحده باید مداخله نظامی کند. این که آیا یک گزینه نظامی در آن چارچوب زمانی در دسترس است یا خیر، به طیف وسیعی از عوامل دیگر بستگی دارد. ایالات متحده احتمالاً مایل است از نفوذگر مهمات عظیم استفاده کند، سلاحی که بنا بر گزارشها میتواند به تأسیسات هستهای ایران که در عمق مدفون شدهاند دسترسی پیدا کند، جایی که این انفجار توسط بمبافکنهای B-2 مستقر در میسوری حمل میشود. زمان پرواز به ایران میتواند بیش از 30 ساعت باشد که احتمالاً برای جلوگیری از گریز در این سناریو بسیار طولانی است. آن پرواز همچنین به هواپیماهای سوختگیری و احتمالاً چندین B-2 نیاز دارد: آیا آن هواپیماها در یک لحظه در دسترس خواهند بود؟
از آنجا همه چیز پیچیدهتر و به طور بالقوه زمانبرتر میشود. ایالات متحده ممکن است بخواهد چندین سایت هسته ای را مورد حمله قرار دهد، سیستم های رادار و دفاع هوایی ایران را هدف قرار دهد تا خطر سرنگونی هواپیماهای آمریکایی را به حداقل برساند، یا دفاع موشکی و سایر قابلیت ها در منطقه برای دفاع در برابر اقدامات تلافی جویانه ایران وجود داشته باشد. اجرای برخی از این گزینه ها در چنین بازه های زمانی محدودی غیرممکن خواهد بود، که می تواند ایالات متحده را از اقدام منصرف کند.
دشواری رصد هستهای ایران
به جای تلاش برای نفوذ به سایت های شناخته شده، ایران همچنین می تواند سعی کند مواد هسته ای خود را به یک تأسیسات مخفی بین بازرسی ها برای غنی سازی بالاتر منحرف کند. برای انجام این کار، ایران باید یک تأسیسات غنیسازی مخفی داشته باشد، و هیچ نشانهای وجود ندارد (اگرچه عدم دسترسی بازرسان به دوربینهای نظارت بر تولید سانتریفیوژ ایران از فوریه 2021 تأیید آن را دشوارتر میکند).
اما برخلاف گذشته که ایران از سانتریفیوژهای کندتر و نسل اول و اورانیوم با غنای پایین شروع میکرد، ایران اکنون دارای ذخایر رو به رشدی از مواد غنیشده 60 و 20 درصد است و بر سانتریفیوژهای پیشرفتهتر تسلط دارد. این بدان معناست که ایران میتواند کارخانه غنیسازی کوچکتری بسازد که تشخیص آن سختتر باشد و این امکان را فراهم میکند مواد را بسیار سریعتر از قبل تا ۹۰ درصد غنیسازی کند. در صورتی که واشنگتن از قدرت نظامی برای توقف ایران استفاده کند، ایالات متحده باید محل تأسیسات مخفی و مواد هستهای مفقود شده را بداند.
البته داشتن مواد شکافت پذیر کافی ذاشتن خود بمب نیست. برای ساختن آن به یک دستگاه اتمی و نصب آن بر روی موشک به زمان بیشتری نیاز است - شاید یک یا دو سال. اما تولید مواد شکافت پذیر بیشترین نظارت و در نتیجه قابل شناسایی ترین بخش آن است. فعالیتهای هستهای بعدی میتوانند در انواع تأسیسات پراکنده انجام شوند، که تحت هیچ نظارت قوی نیستند و دارای نشانههای گویای کمتری هستند. پس از اینکه ایران مواد شکافت پذیر مورد نیاز را تولید کرد، ایالات متحده ممکن است برای شناسایی فرآیندهای بعدی باقی مانده دچار مشکل شود.
چالشهای آستانه هستهای و ۲ گزینه آمریکا
حتی اگر ایران هرگز مواد شکافتپذیر لازم را تولید نکند، تهران با قابلیت هستهای همچنان چالشهای سیاسی جدی ایجاد خواهد کرد. اگر تهران معتقد باشد که می تواند شمشیر هسته ای داموکلس را بر سر جامعه بین المللی معلق نگه دارد، سیاست خارجی ایران جسورتر و تهاجمی تر خواهد شد.
ایران همچنین میتواند پرچین هستهای خود را به روشهایی که نیازی به برنامه هستهای تمام عیار ندارد، از جمله با توسعه موشکهای بالستیک قارهپیما تحکیم کند. در نهایت، در مواجهه با ایران در آستانه هستهای و تردید در مورد توانایی واشنگتن برای توقف آن، کشورهای منطقه میتوانند تلاشهای پوششدهی هستهای یا برنامههای خود را آغاز کنند که چالشی بیشتر برای رژیم جهانی منع اشاعه تسلیحات هستهای ایجاد میکند. همین متحدان و شرکا ممکن است سعی کنند از تهدید هسته ای شدن استفاده کنند تا ایالات متحده را برای تضمین های امنیتی قوی تر و کمک های دفاعی تحت فشار قرار دهند - استراتژی که توسط متحدان ایالات متحده در آسیا استفاده شده است.
واشنگتن خود را بین دو گزینه ناخوشایند گرفتار مییابد: تعهدات نظامی عمیقتر در خاورمیانه در زمانی که ترجیح میدهد توجه خود را به جای دیگری معطوف کند، یا در فاصلهای باقی بماند و ریسک گسترش بیشتر تسلیحات هستهای و موشکی را بپذیرد.پایان بخش اول
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟