تحلیل ریچارد هاس از بحران اوکراین
سرنوشت جنگ عراق در انتظار روسیه است؟
زمانی که روسیه نیروهای خود را در کیف پیاده کند و سعی کند بیشتر نقاط اوکراین را کنترل کنند، سرنوشتی مشابه وضعیت آمریکا در عراق می تواند در انتظار آنها باشد.
به گزارش اکوایران، تجمع گسترده نیروهای نظامی روسیه در نزدیکی مرز اوکراین، تنش ها میان غرب و روسیه را به بالاترین حد خود در سال های اخیر رسانده است. گفتگوی اخیر میان روسای جمهور آمریکا و روسیه نیز تحت الشعاع این موضوع قرار گرفته بود، به گونه ای که بایدن پوتین را به برخوردی سخت از جانب غرب تهدید کرد و پوتین نیز متقابلا انگشت اتهام را در این زمینه به سمت ناتو نشانه گرفت. در این شرایط ریچارد هاس، دیپلمات پیشین آمریکایی و رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی و از مشهورترین تحلیلگران سیاست خارجی ایالات متحده با انتشار یادداشتی با عنوان «خنثی سازی بحران روسیه و اوکراین» در پایگاه تحلیلی پراجکت سیدنیکیت به بررسی این بحران پرداخته است.
همچون عراق 1990؟
برای جلوگیری از حمله روسیه به اوکراین چه باید کرد و اگر بازدارندگی موثر نباشد چه؟
در ماه های اخیر، روسیه نیروی های نظامی گسترده و مجهزی را در امتداد مرز خود با اوکراین مستقر کرده است. آنچه ما نمی دانیم این است که چرا ولادیمیر پوتین چنین تصمیمی گرفته است (همیشه شناخت قابلیت ها ساده تر از درک اهداف هستند). تاکنون، او گزینه ها را رو کرده، و نه خروجی کار را.
آن چه به ذهن می آید این است که در جولای 1990، خودکامه ای دیگر، صدام حسین، نیروهای نظامی قابل توجهی را در جوار مرز جنوبی عراق با کویت مستقر کرد. همانند وضعیت کنونی، مقصود از این کار روشن نبود، اما عدم توازن نیروها کاملا واضح بود. در آن زمان رهبران عرب به جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، گفتند نباید بیش از حد به آن پاسخ دهد، واین کار برای متقاعد کردن کویت برای اقدام به افزایش قیمت نفت است، که پس از جنگ طولانی با ایران به عراق کمک می کند تا خود را بازسازی کند.
با این حال، تا اوایل ماه اگوست، آنچه که از نگاه بسیاری تنها یک نمایش سیاسی به نظر می رسید، صورتی کاملا واقعی به خود گرفت. حمله به کویت منجر به اشغال این کشور شد و یک ائتلاف بین المللی عظیم به رهبری ایالات متحده شکل گرفت تا نیروهای عراق را از خاک کویت بیرون براند و حاکمیت را به این کشور بازگرداندند.
عدم امکان واکنش نظامی مستقیم
اکنون پرسش این است که آیا می توان تحرک مشابهی را امروز در مرز روسیه و اوکراین بازی کرد؟ دولت جو بایدن، تاکنون با ترکیبی از نرمش و شدت به نیروهای نظامی روسیه واکنش نشان داده است. هدف این است که روسیه متقاعد شود هزینه های این کار بیش از مزایایش است و برخی از نگرانی های روسیه نیز به حداقل برسد. این آمیزه ای از بازدارندگی و دیپلماسی است.
برخی از واکنش ایالات متحده انتقاد کرده اند. اما جغرافیا و موازنه نظامی، دفاع مستقیم از اوکراین را غیر ممکن می سازد. بایدن به درستی مداخله نظامی ایالات متحده را رد کرد: چنین تهدیدی عملی نیست و تنها موجب افزایش شک و تردید نسبت به قابلیت تکیه به آمریکا می شود.
تضمین امنیتی تاریخی: اوکراین نباید رها شود!
اما بایدن باید به مسئله روسیه رسیدگی کند. ایالات متحده و انگلیس، همراه با روسیه در سال 1994 به اوکراین تضمین دادند در ازای از دست دادن زرادخانه هسته ای که از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده بود، حاکمیت و مرزهایش محترم شمرده شود. این تعهد امنیتی ناتو را شامل نمی شد، اما این امر به این معنی است که اوکراین نباید رها شود.
تفاوت میان اوکراین و تایوان
در عین حال برخی از کسانی که مخالف برخورد مستقیم با تجاوز احتمالی روسیه به اوکراین هستند، در مورد تجاوز احتمالی چینی علیه تایوان موضع متفاوتی دارند. در هر دو مورد، جغرافیا در برابر گزینه های نظامی ایالات متحده عامل مهمی به شمار می رود و درهیچ کدام، ایالات متحده با تعهد امنیتی سفت و سختی مواجه نیست.
اما در مورد اوکراین، متحدان ناتو آماده نیستند که در برابر حمله روسیه مقابله کنند و انتظار هم ندارند که ایالات متحده این کار را انجام دهد. در مقابل، آمریکا و شرکایش آماده مقاومت در برابر تجاوزات چین هستند و انتظار می رود که ایالات متحده کمک کند تا در برابر هژمونی منطقه ای چینی مقاومت صورت گیرد.
ریل گذاری مسیر دیپلماتیک
اما این بدان معنا نیست که روسیه در برابر اوکراین با دستان کاملا باز عمل خواهد کرد. هرگونه نظمی که بر جهان حکمفرما باشد، این اصل همچنان پابرجاست که هیچ کشوری مجاز به حمله به دیگری و جابجایی قلدرمآبانه مرزها نیست. این مستلزم چیزی بیش از آن است که اوکراین به تنهایی از خود دفاع کند، و یا روسیه را تهدید به تحمیل تحریم های شدید اقتصادی کنیم که هزینه های قابل توجهی را به اقتصاد وابسته به انرژی روسیه تحمیل می کند.
بایدن همچنین مسیری دیپلماتیک به پوتین هم پیشنهاد کرده است. از جمله، افزایش مشارکت دیپلماتیک ایالات متحده در فرایند دیپلماتیک حل بحران مینسک که در پی مداخله روسیه در شرق اوکراین در سال 2014 آغاز شد؛ از طریق عقب نشینی نیروهای روسیه و اوکراین از مرز مشترک خود و البته تمایل به گفتگو با روسیه پیرامون سامان امنیت اروپا.
دولت بایدن برای آنچه که به پوتین پیشنهاد می دهد با محدودیت مواجه است. در این شرایط اوکراین از ناتو دور می شود. این امر ممکن است باعث شود رویکرد روسیه در مورد سایر سیاست های ناتو گسترش یابد. دیپلماسی هرگز نباید با کاپیتولاسیون اشتباه گرفته شود.
سودای الحاق بخش ارگانیک روسیه بزرگ
در پایان چه اتفاقی می افتد؟ این به تصمیم پوتین بستگی دارد. او اوکراین را به عنوان بخشی ارگانیک از روسیه بزرگ می بیند و ممکن است به دنبال ادغام اوکراین به عنوان سیمان میراث خود و معکوس کردن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد که در سال 2005 از آن به عنوان «فاجعه بزرگ ژئوپلیتیکی قرن» یاد کرد. همچنان این امیدواری وجود دارد که تهدیدها و پیشنهادات موجود پوتین را متقاعد کند تا بحرانی را که خود ساخته، خنثی کند.
با این حال، اگر بازدارندگی ناکام بماند و پوتین حمله کند، تحریم های وعده داده شده اعمال خواهد شد. این شامل خط لوله انتقال گاز از روسیه به آلمان و تحمیل هزینه های واقعی به موسسات مالی روسیه و حلقه نزدیک به پوتین است. ناتو نیز درصدد ارائه تجهیزات بیشتر و مشاوره به اوکراین است.
سرنوشت مشابهی در انتظار روسیه
این وضعیت بار دیگر یادآور عراق است، البته عراق سال 2003 و سال های بعد از آن. ایالات متحده به بهانه نگرانی از دسترسی صدام به سلاح های کشتار جمعی و به این بهانه که فرصتی برای گسترش دموکراسی، نه فقط در عراق، بلکه در سراسر جهان عرب به وجود آمده، به این کشور حمله کرد. در حالی که جنگ با سقوط برق آسای بغداد خاتمه یافت، اما ادامه کار بسیار دشوار و پر هزینه بود، زیرا گروه های شهری مختلفی به مخالفت و مبارزه شدید با حضور نیروهای تحت رهبری ایالات متحده پرداختند. بدین ترتیب مردم آمریکا هم از جنگ رویگران و معتقد شدند چنین سیاست خارجی بیش از حد بلندپروازانه و پرهزینه است.
زمانی که روسیه نیروهای خود را در کیف پیاده و سعی کند بیشتر یا تمام نقاط اوکراین را کنترل کنند، سرنوشت مشابهی می تواند در انتظار روس ها باشد. در اینجا نیز فرآیند ادغام در برابر مقاومت گسترده -که احتمالا به شدت مسلحانه خواهد بود- می تواند بسیار دشوار باشد. بسیاری از سربازان روسی که به عنوان جنگجو در سال 1979 به افغانستان اعزام شدند، با کفن به خانه بازگشتند. یک دهه بعد، نیروهای شوروی از این کشور عقب نشینی کردند و بلافاصله اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد. پوتین عاقل خواهد بود اگر قبل از تصمیم گیری در مورد آینده درس های گذشته را هم در محاسباتش جای دهد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
نبرد غولها در میانه بازی بزرگ؛ چگونه پوتین و بن سلمان جهان را به لرزه درآوردند؟
-
معاون سازمان انرژی اتمی: ایران ظرفیت غنی سازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهد/ مجموعهای از سانتریفیوژهای پیشرفته را بکار میگیریم
-
توئیت جدید علی لاریجانی؛ شروط اصلی ایران برای مذاکره با آمریکا
-
ایران وارد فاز مهاجرت عام شده است
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
تشخیص علم و غیرعلم در اقتصاد
-
اعلام رسمی قیمت جدید محصولات سایپا/ بیشترین افزایش قیمت متعلق به کدام خودرو بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
نماینده روسیه: قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، هدیه بایدن به ترامپ است