به گزارش اکوایران، امروز خاورمیانه با عدم قطعیت‌های فراوانی روبرو است. سوالات بی‌شماری در مورد سوریه پس از اسد، خصومت‌های ایران و اسرائیل، جنگ غزه، مصادره زمین‌های فلسطینیان در کرانه باختری توسط اسرائیل، فعالیت‌های حوثی‌ها و ماهیت غیرقابل پیش‌بینی دولت آینده آمریکا وجود دارد. تمامی این پویایی‌ها در سال ۲۰۲۵ رویدادهای خاورمیانه را شکل خواهند داد. در ادامه بخش دوم یادداشت جورجیو کافیرو، تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای، در وبگاه العربی الجدید با عنوان «روندهایی که در سال 2025 خاورمیانه را شکل می‌دهند» را می‌خوانید. بخش اول این یادداشت از اینجا قابل دسترسی است.

غزه و کرانه باختری

در سال ۲۰۲۵، ممکن است تحولات بسیار مهمی در اراضی اشغالی فلسطین (oPt) رخ دهد که پیامدهای بزرگی نه تنها برای فلسطینیان، بلکه برای مصر، اردن و دیگر کشورهای منطقه به همراه خواهد داشت.

حدود ۱۵ ماه پس از آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه، که عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر آن را به‌عنوان نسل‌کشی توصیف کرده‌اند، هنوز مشخص نیست که سال آینده وضعیت در این منطقه محاصره‌شده چگونه پیش خواهد رفت. با وجود اینکه ترامپ به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اعلام کرده که مایل است این جنگ تا آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری او در ۲۰ ژانویه (یا حداقل مدت کوتاهی پس از آن) پایان یابد، هیچ تضمینی وجود ندارد که آتش‌بس تا آن زمان اجرا شود.

یک نگرانی جدی این است که دولت دوم ترامپ از طرح الحاق کرانه باختری و غزه توسط اسرائیل حمایت کند. در این سناریو، فلسطینیان کرانه باختری به‌صورت اجباری از سرزمین خود اخراج شده و به اردن رانده می‌شوند، در حالی که ساکنان غزه نیز به‌زور به مصر منتقل خواهند شد. چنین وضعیتی می‌تواند به‌راحتی باعث ایجاد ناآرامی‌های قابل‌توجه در این دو کشور همسایه شود و سؤالات جدی درباره ثبات آن‌ها به وجود آورد.

فلسطین

دکتر علی بکیر، استادیار دانشگاه قطر و عضو ارشد غیرمقیم در برنامه امنیت خاورمیانه شورای آتلانتیک هشدار داد: «یک سیاست بدون قید و شرط طرفدار اسرائیل از سوی ترامپ می‌تواند نتیجه معکوس داشته و تنش‌ها و بی‌ثباتی‌ها را تشدید کند.» او همچنین گفت که «همیشه امکان وقوع یک فروپاشی اقتصادی ناگهانی در مصر وجود دارد.»

ارون ون وین، پژوهشگر ارشد مؤسسه کلینگندل گفت که رشد تسریع‌شده شهرک‌سازی‌های اسرائیلی در کرانه باختری، بر اساس طرح وزیر افراطی، بزالل اسموتریچ که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، می‌تواند به «دور جدیدی از خشونت‌ها با گروه‌های مقاومت فلسطینی منجر شود، احتمالاً باعث ناآرامی‌های اجتماعی و حتی سیاسی در اردن شود و اسرائیل را بیش از پیش منزوی کند، به طوری که تنها از حمایت ایالات متحده و چند متحد غربی مانند آلمان، هلند و بریتانیا برخوردار باشد که به دفاع از اشغال غیرقانونی و جنایات جنگی فزاینده‌اش، از جمله یک نسل‌کشی احتمالی، می‌پردازند.»

او افزود: «در نتیجه، این امر روایات ژئوپلیتیکی چین، روسیه و ایران را تقویت خواهد کرد، قوانین جنگ را به‌طور جدی تضعیف می‌کند و هر گونه تلاش غرب برای پیشبرد حقوق بشر (اگر هنوز چنین تلاشی وجود داشته باشد) یا مبارزه با تروریسم را نابود خواهد کرد.»

یمن

انصارالله، که بیشتر به‌عنوان حوثی‌ها شناخته می‌شوند، همچنان یک نیروی قدرتمند در «محور مقاومت» است که به‌طور مستقیم به اسرائیل حمله می‌کند و علیه کشتی‌هایی که می‌گوید با اسرائیل در ارتباط هستند حملات دریایی انجام می‌دهد.

با توجه به سقوط حکومت سوریه در اوایل این ماه، دلایل محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد انصارالله برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد و نقش برجسته‌تری در میان ائتلاف بازیگران منطقه‌ای تحت رهبری تهران ایفا خواهد کرد.

در سال ۲۰۲۵، احتمالاً اسرائیل تلاش‌های نظامی خود را علیه حوثی‌ها افزایش خواهد داد تا به انصارالله ضربه‌ای مشابه آنچه به حزب‌الله در لبنان، حماس در غزه و گروه‌های مختلف در سوریه وارد کرد، وارد کند. با این حال، رویارویی‌های اسرائیل با حوثی‌ها در یمن متفاوت از جنگ تل‌آویو با حزب‌الله در لبنان خواهد بود.

یمن، با مساحتی ۴۴ برابر لبنان و فاصله جغرافیایی بیشتر از اسرائیل، مزایای قابل‌توجهی برای حوثی‌ها ایجاد می‌کند. علاوه بر این، انصارالله برای حملات دریایی خود که از نوامبر ۲۰۲۳ با شعار حمایت از فلسطینیان در غزه آغاز شد و حملات مستقیم موشکی و پهپادی علیه اسرائیل، حمایت گسترده‌ای در میان جمعیت یمن به دست آورده است.

در آینده، حوثی‌ها همچنان متحد نزدیک ایران باقی خواهند ماند، اما انصارالله به دنبال متنوع کردن روابط بین‌المللی خود خواهد بود. این گروه با تقویت روابط با روسیه و بازیگران منطقه شاخ آفریقا و تعامل با چین، در این راستا گام برخواهد داشت و حتی احتمال برقراری ارتباط با کره شمالی نیز وجود دارد.

تعامل حوثی‌ها با روسیه باعث خواهد شد انصارالله در سال آینده به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان یک ابزار چانه‌زنی ارزشمند برای مسکو عمل کند و پیامدهای مهمی برای جایگاه یمن در تنش‌های ژئوپلیتیک بین دولت ولادیمیر پوتین و غرب خواهد داشت.

حوثی‌ یمن

وینا علی‌خان، پژوهشگر بنیاد قرن گفت: «دریای سرخ به‌سرعت در حال تبدیل شدن به یک نقطه حساس در مبارزات قدرت جهانی است و به میدان اصلی نبرد برای نفوذ تبدیل می‌شود. یک رویارویی بین ایالات متحده و اسرائیل - که احتمالاً با حمایت چند متحد خلیج‌فارس همراه خواهد بود - و یک محور مخالف متشکل از حوثی‌ها، ایران و روسیه به‌طور فزاینده‌ای محتمل به نظر می‌رسد.»

تحلیل‌گران معتقدند که در چنین شرایطی، واکنش ابوظبی اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت. علی‌خان افزود: «امارات ممکن است بخواهد از خشم بین‌المللی نسبت به حوثی‌ها بهره‌برداری کند و از این فرصت برای تلاش جهت تصرف نظامی الحدیده استفاده کند و از مخالفت گسترده با این گروه بهره ببرد. برعکس، حوثی‌ها ممکن است تصمیم به آغاز یک حمله در یمن بگیرند.»

این رقابت فزاینده در نقاط استراتژیک و گلوگاه‌هایی مانند دریای سرخ، بازتابی از روند کلی افزایش ناپایداری در دنیایی است که به‌طور فزاینده‌ای تحت تاثیر بازی‌های ژئوپلیتیکی قرار دارد.

تصمیمات ایران در سال پیش‌رو

در سال ۲۰۲۵، خاورمیانه به یک بخش پویا و در حال تحول در جهان تبدیل خواهد شد. سیاست‌مداران و ذینفعان باید به مجموعه‌ای از سناریوهای نگران‌کننده و چالش‌برانگیز توجه کنند که ممکن است منجر به بی‌ثباتی بیشتر در منطقه و پیامدهای عمده برای سایر نقاط جهان شود. با ادامه شدت یافتن تحولات درگیری‌ها، اقدامات ایران اهمیت زیادی خواهد داشت.

در حالی که ایران تلاش می‌کند «محور مقاومت» را بازسازی کند، موضوعاتی که مورد توجه خواهد بود شامل نحوه برخورد تهران با دولت دوم ترامپ و دور دوم کمپین «فشار حداکثری» از سوی واشنگتن است. نحوه برخورد ایران با دستاوردهای ترکیه و اسرائیل در سوریه، جایی که نفوذ ایران احتمالاً بسیار کمتر از سال‌های اخیر خواهد بود، مورد نظارت قرار خواهد گرفت.

در نهایت، سال ۲۰۲۵ می‌تواند سالی باشد که ایران بر اساس تجربه‌های دردناکی که در ۱۲ ماه گذشته داشته، اقدامات جسورانه و قاطعانه‌ای انجام دهد.

ارون ون وین، از مؤسسه کلینگندل معتقد است: «استراتژی ایران پس از سقوط اسد آماده اصلاحات عمیق است. چنین فرایندی می‌تواند به نتایج بسیار متفاوت و سبک‌های اقدام متفاوتی منجر شود. تهران ممکن است تصمیم بگیرد به دنبال توسعه برنامه هسته‌ای برود، دوباره با ایالات متحده مذاکره کند، تلاش کند محور مقاومت را بازسازی کند یا انرژی خود را بیشتر معطوف به همسایگی‌ نزدیکش مانند قفقاز، افغانستان و ترکیه کند و هر طور که ممکن است فصل اسرائیل را ببندد. از آنجا که این تنوع بسیار زیاد است و پیامدها متفاوت است، این یک دینامیک مهم برای دنبال کردن است.»