به گزارش اکوایران، در تابستان سال 2021، زمانی که طالبان به کابل رسیدند و نظام جمهوریت در افغانستان سقوط کرد، صباحت 16 ساله بود. اندکی پس از بازگشت طالبان مکاتب به روی دختران بالای دوازده سال بسته شد. از آن روزها که حرف می‌زند می‌گوید دختران امید زیادی داشتند اما حالا امید را در قلب و ذهن خود دفن کرده‌اند. می‌گوید شبیه به فرو رفتن در گودال تاریکی بود که طالبان تاریکی‌‌اش را با بازگشت خود رقم زده بود. با این امیدهای دفن شده اما دختران جوان به تلاش ادامه دادند. طوبی هم به وقت بازگشت طالبان 16 ساله بود. می‌گوید  دردآور است که به دلیل دختر بودن حقمان را از ما گرفتند. حالا هم طوبی و هم صباحت به سن کنکور و ورود به دانشگاه رسیده‌اند اما درهای دانشگاه به روی آن‌ها و هزاران دختر دیگر در افغانستان بسته است.

طالبان پس از بازگشت به قدرت در 21 شهریور سال 1400 اعلام کرد زنان می‌توانند با حجاب اجباری در کلاس‌های درس تفکیک جنسیتی‌شده در دانشگاه‌ها شرکت کنند. اما در تاریخ 29 آذر سال 1401 بر اساس دستور وزارت تحصیلات عالی طالبان حضور زنان و دختران در دانشگاه‌ها ممنوع شد.

پیش از آن و در اسفند سال 1400حکومت طالبان دختران را از حضور در دوره متوسطه منع کرد. مدارس متوسطه دخترانه قرار بود در سوم فروردین 1401 پس از چند ماه تعطیلی از سر گرفته شود. اما تنها چند ساعت پس از بازگشایی مدارس طالبان دستور به تعطیلی همه آن‌ها داد.

صباحت 16 ساله در آن زمان مشغول تحصیل در مکتب بود.

او می‌گوید: «نظام جمهوریت افغانستان در ۲۴ اسد ۱۴۰۰ توسط طالبان سقوط کرد و مدتی بعد از تغیر رژیم رفتن دختران بالا تر از سن ۱۲ سال به مکاتب ممنوع شد واین یک تصمیم مضحک در حق دختران این سرزمین بود که متاسفانه تا به امروز هم ادامه دارد. در این مدت دختران زیادی بودند که امید را در قلب و ذهن خود دفن کرده‌اند و این شرایط باعث شده که زمینه ازدواج‌های اجباری در سن کم بیشتر مساعد شود.»

او خاطرات تلخی از روزهای اول بستن مکاتب دارد: «اوایل  در ذهن خود هرج و مرج زیادی داشتم. احساس فرو رفتن در یک گودال تاریک را می‌کردم که طالبان باعث تاریکی آن شده بودند. بیرون آمدن از خانه جرات زیادی می‌خواست. با این وجود مشغول رفتن به کورسهای زبان و دیگر مضامین اساسی بودم به قصد اینکه برای امتحان کنکور آمادگی داشته باشم ولی چندی بعد حق رفتن به آموزشگاه‌های خصوصی را هم از ما گرفتند و شرایط را برای ما دختران و زنان واقعا سخت کردند.»

تلاش دختران برای شرکت در کلاس‌های خصوصی هم البته بدون خطر و ریسک نبود. دختران در مسیر رسیدن به کلاس‌ها امنیت نداشتند و اگر با کتاب و دفتر دیده می‌شدند مورد حمله قرار می‌گرفتند. به گفته صباحت آن‌ها کتاب‌ها را به شکلی مخفی با خود به کلاس می‌بردند.

«در جریان رفتن به محل آموزش برای دختران که به نام مکتب دریچه است ما شرایط بدی را از طرف دولت به خصوص افرادی به اسم امربالمعروف داشتیم و فعلأ هم به آن دچار هستیم. مثلأ ما به نام خیاطی  وارد مکتب می‌شدیم  با این وجود هم بار ها وبارها مجبور شدیم که مکتب خود را تغییر مکان بدهیم.  حتی احساس امنیت از انتقال کتاب‌های درسی با خود را نداشتیم و کتابهای خود را در کیسه با خود تا محل کلاس خود می‌بردیم.»

طوبی هم از رفتن به کلاس‌های مخفی خاطرات مشابهی دارد. خطرات همیشه در کمین بود و هیچ روزی بدون ترس نمی‌گذشت.

« مکاتب بسته بود و نمی‌گذاشتند دختران به مکتب بروند، اما کورس‌ها بشکل مخفی فعالیت می‌کردند، ما آنجا به درس‌هایمان ادامه می‌دادیم، ولی متاسفانه از این فعالیت با خبر شدند. وقتی گروه طالبان باخبر شد، یک روز داخل آموزشگاه شدند و با خشونت بسیار و حرف‌های تحقیرآمیز با ما برخورد کردند. مدیر آموزشگاه را کتک زدند و چیزی نمانده بود که ما را هم کتک بزنند. همان روز آخر کورس بود. با ترس و لرز از آموزشگاه بیرون آمدیم و به خانه برگشتیم. از آن روز آموزشگاه‌ها هم بسته شد.»

بعد از بسته شدن آموزشگاه‌ها دختران و استادان رو به مدارس پنهانی آوردند.

«بعد از بسته شدن کورس‌ها جای خوشبختی است که بگویم که به یک مکتب خانگی پنهانی رفتیم. تقریبا بین 15تا 20 دختر بودیم که به آن مکتب می‌رفتیم. آن‌جا چرخ خیاطی بود و بعضی دخترها برای آموزش خیاطی به آن‌جا می‌رفتند. ما در یک اتاق درس می‌خواندیم. آنجا را به این دلیل انتخاب کردیم که اگر بعدا از ما بپرسند به آن‌ها بگوییم که به کلاس خیاطی می‌رویم. کتاب‌هایمان را داخل یک چادر می‌پیچیدیم و در یک پلاستیک می‌گذاشتیم تا شک نکنند. یک مدت آنجا ادامه دادیم. تقریبا 7 ماه به همین شکل پیش رفت.»

طوبی از شوق دختران برای تحصیل و یادگیری علیرغم همه تهدیدها و خطرات می‌گوید: «تعداد شاگردها هر روز بیشتر میشد. هر کسی که باخبر میشد به آنجا می‌آمد. اوایل 15 تا 20 نفر بودیم. بعد به سی نفر و چهل نفر و پنجاه نفر رسیدیم. اوایل یک صنف بودیم و بعد به دو صنف تقسیم شدیم. بعد سه صنف شدیم. هر روز شاگرد جدید می‌آمد. استادها می‌گفتند دیگر شاگرد جدید قبول نمی‌کنیم اما وقتی شاگرد جدید می‌آمد نمی‌توانستند او را رد کنند چون تمام راه‌ها به روی دختران بسته شده بود. دیگر هیچ کورس و مکتب و آموزشگاهی باز نبود. دختران اینجا با امید می‌آمدند. استادها نمی‌توانستند جواب رد بدهند و شاگردان را ناامید کنند. قبول می‌کردند.»

دخترها برای این که شک آمرین به معروف برانگیخته نشود از مسیرهای مختلف به مدرسه مخفی می‌رفتند. اما تعداد زیاد شاگردان باعث شده بود شک کنند و در اطراف خانه کشیک دهند.

«یک روز آمرین به معروف آمدند. بسیار ترسیده بودیم. همه شاگردها ترسیده بودند. کتاب‌ها را پنهان کردیم اما خیلی وحشتناک بود.می‌ترسیدیم ما را کتک بزنند یا استادها را بازداشت کنند. روز سختی بود. استادها و صاحب مکتب را تهدید کردند که اگر خبر کلاس‌های پنهانی که به گوششان رسیده واقعیت داشته باشد همه اعضای خانواده‌شان را بازداشت می‌کنند. به همین دلیل صاحب خانه ترسید و در آن مکتب هم بسته شد. جگرخون شده بودیم و دیگر امیدی نداشتیم.»

روز سوم خرداد عبدالباقی حقانی، رئیس اداره‌ ملی امتحانات تاریخ برگزاری آزمون سراسری کنکور سال ۱۴۰۳ خورشیدی را اعلام کرد. به گفته حقانی، آزمون کنکور امسال در پنج مرحله خواهد بود و مرحله اول آن از ۱۷ تا ۱۹ جوزا/خرداد برگزار می‌شود.

حقانی اما در سخنانش هیچ اشاره‌ای به اجازه حضور دختران در این آزمون نکرد. بنابراین کنکور در افغانستان بار دیگر بدون حضور دختران برگزار خواهد شد.

برای طوبی و صباحت این خبر تلخی زیادی دارد. آن‌ها و هزاران دختر دیگر با همه بیم و امیدها و خطرات تلاش کرده‌اند تا به تحصیل خود ادامه دهند اما در سکوت جامعه جهانی و به حکم طالبان همه درها به رویشان بسته شده است.

صباحت در این باره می‌گوید: « امسال متأسفانه ما حق شرکت در امتحان کنکور را نداریم و این یکی ‌از دردناک‌ترین حس‌ها برای من است و فکر می‌کنم اگر شرایط همینطور ادامه پیدا کند ما دختران افغانستان به یکی از محتاج ترین نسل‌ها در آینده تبدیل خواهیم شد که بدترین فاجعه برای زنان در این قرن است.»

طوبی هم ناامیدی مشابهی را تجربه می‌کند: «امسال هم  کنکور است اما بدون حضور دختران برگزار می‌شود، بسیار درد آور است، از ما دختران به دلیل دختر بودن‌مان حق‌مان را گرفتند، بسیار زیاد جگرخون هستم که نمی‌توانم به درس‌هایم ادامه بدهم. طالبان باعث شدند که من شور هیجان و انگیزه که برای آینده داشتم را از دست بدهم، بازهم امید دارم که روزی این محدودیت‌ها برطرف شود و دوباره به درس‌هایم ادامه بدهم. اما واقعا برایم بسیار درد آور است از اینکه آینده نامعلومی پیش رو دارم.»

بر اساس بند اول ماده­ ۲۶ اعلامیه­ جهانی حقوق بشر هر کسی حق تحصیل دارد. آموزش رایگان و همگانی، جز حقوق بنیادین شهروندان است. بیش از 1.1 میلیون دختر در افغانستان از پاییز 1401 در سکوت جامعه جهانی از این حق محروم هستند.