به گزارش اکوایران، در حالی دونالد ترامپ به کاخ سفید بازمی‌گردد که خیلی چیزها در خلیج فارس نسبت به چهار سال گذشته تغییر کرده و خود ترامپ نیز از مسببان آن به شمار می‌رود.

دکترین امنیتی فروپاشیده

به نوشته بدر موسی الصیف برای وبگاه چتم‌هاوس، واکنش سرد ترامپ به حمله سپتامبر ۲۰۱۹ fه میدان‌های نفتی و تأسیسات سعودی، دکترین امنیتی ریاض مبتنی بر حفاظت واشنگتن از منابع انرژی و منافع شرکای دیرینه آمریکا را از هم پاشید. واکنش ایالات متحده، یا بهتر است بگوییم فقدان آن باعث تقویت حرکت مستمر «اتکای به خود» در خلیج فارس شد.

طی سال‌های اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس گام‌هایی در راستای گرفتن امور به دست خود برداشته‌اند: آشتی‌دادن اختلافات درون خلیج فارس، توقف مناقشه یمن و ایجاد ارتباطات جدید با همسایگان منطقه‌ای مانند ایران، سوریه و ترکیه.

شش کشور خلیج فارس یک مجموعه یکپارچه نیستند، اما بیشتر آن‌ها در یک جهت مشابه حرکت کرده‌اند، به طوری که منافع ملی را در اولویت قرار داده و آن را به تلاش برای صلح و شکوفایی منطقه‌ای مرتبط می‌دانند.

علاوه بر این، پایان‌دادن به شکاف بیش از سه‌ساله میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس یکی از آخرین اقدامات سیاست خارجی دولت ترامپ در دوره اول بود. این آشتی در نشست ژانویه ۲۰۲۱ العلا نهایی شد.

پیش از این، در مواردی شاهد قاطعیت و تمایل کشورهای خلیج فارس به کاهش تنش‌ها بوده‌ایم، اما اقدامات دولت اول ترامپ این تمایلات را تقویت کرد. علی‌رغم هرگونه وسوسه یا فشاری که ممکن است از سوی دولت جدید ایالات متحده برای تغییر مسیر وارد شود، این کشورها با حفظ و تقویت اتکای به خود و آشتی منطقه‌ای، بهترین خدمت را به خود می‌کنند.

رویکرد خلیج فارس

ابزار سیاست‌گذاری خلیج فارس تطبیق‌پذیر، عمل‌گرا و چابک بوده و این رویکرد ثمراتی، مانند جلوگیری از کشمکش‌های مداوم میان ایران و اسرائیل داشته است. این رویکرد همچنین به خلیج فارس اجازه داده تا با دولت‌های مختلف ایالات متحده همکاری کند و به آن کمک خواهد کرد تا از پیش‌بینی‌ناپذیری و رویکرد بده‌بستانی ترامپ عبور کند.

هنوز زود است که بگوییم بین طیف انزواگرا یا نومحافظه‌کار، نهایتاً کدام یک ترامپ را جذب خود می‌کند. کشورهای خلیج فارس تلاش خواهند کرد تا هم‌زیستی تنش‌آمیز این دو نگاه را مدیریت کنند؛ اگرچه جریان انزواگرایی بهتر با شخصیت ترامپ و سیاست‌های در حال تحول خلیج فارس هم‌راستاست.

اسرائیل-فلسطین

حمایت از اسرائیل تحت دولت ترامپ ادامه خواهد یافت. نامزدی الیز استفانیک، حامی اسرائیل به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل یکی از نشانه‌های اولیه است.

مدت‌هاست که دولت بایدن خواستار آتش‌بس در غزه و لبنان بوده، اما نتوانسته یا تمایلی نداشته تا از نفوذ خود بر اسرائیل استفاده کند. کشورهای خلیج فارس از تغییر احتمالی که ترامپ ضدجنگ می‌تواند به این معادله وارد کند، استقبال خواهند کرد.

آنتونی بلینکن شورای همکاری خلیج فارس

دولت جدید ایالات متحده احتمالاً به پیگیری پیمان ابراهیم بازخواهد گشت که تحت دولت ترامپ، روابط اسرائیل با چندین کشور عربی را عادی کرد. اما این وضعیت عربستان سعودی را در موقعیتی دشوار قرار خواهد داد. سعودی‌ها پیش‌شرطی روشن برای عادی‌سازی روابط تعیین کرده‌اند: پایان اشغالگری اسرائیل و ایجاد کشور فلسطین. آن‌ها حتی در ماه‌های اخیر گام‌های بیشتری برداشته‌اند تا رهبری خود را در قضیه فلسطین نشان دهند و ائتلافی جهانی برای پیگیری راه‌حل دو کشوری به راه انداخته‌اند و نشست فوق‌العاده سران عرب و اسلامی را برگزار کرده‌اند.

برای سعودی‌ها منطقی است که از همان ابتدا، این ائتلاف جهانی و احیای راه‌حل دو کشوری را در مذاکرات با دولت ترامپ به کار بگیرد. چنین روشی جاه‌طلبی‌های ترامپ برای ایجاد توافقی دست‌نیافتنی و تاریخ‌سازی را ارضا می‌کند.

سایر کشورهای خلیج فارس، از جمله اماراتی‌های منعطف و قطری‌های میانجیگر نیز از اقدام‌های ایالات متحده در این زمینه حمایت خواهند کرد؛ نظر می‌رسد آن‌ها آماده‌اند تا درخواست آمریکا برای کاهش حضور حماس در دوحه را بپذیرد.

خصوصاً با وجود کابینه‌ای سرسخت در اسرائیل، زنده‌کردن راه‌حل دو کشوری نیازمند تلاش‌های سنگینی خواهد بود. با این حال، شخصیت منحصر به فرد ترامپ می‌تواند امکاناتی ناشناخته را باز کند.

ایران

در دوره اول خود، ترامپ هدف داشت که ایران را از همسایگانش جدا کرده و ائتلافی منطقه‌ای از کشورهای عربی و اسرائیل علیه تهران بسازد. به همین منظور، ایالات متحده از توافق هسته‌ای ایران خارج شد، فشار حداکثری به این کشور وارد آورد و سردار قاسم سلیمانی را ترور کرد.

این رویکرد ایالات متحده پس از واکنش ضعیف واشنگتن به حمله سال ۲۰۱۹ به عربستان سعودی در دوران ترامپ و حملات سال ۲۰۲۲  به ابوظبی تحت دولت بایدن به بن‌بست رسید. سپس دوره‌ای از آرامش منطقه‌ای با ایران آغاز شد و بازگشت ترامپ این روند را تغییر نخواهد داد. کشورهای خلیج فارس تمایلی به بازگشت به مرحله‌ای تنش‌آمیز که به نفع آن‌ها نیست، ندارند.

ایران عربستان

اگرچه این روند کند بوده، اما توافق ایران و عربستان که با میانجی‌گری چین به امضا رسید، ثابت باقی مانده است. سعودی‌ها خاصتاً سطح قابل‌توجهی از تعامل را حتی پس از پیروزی ترامپ ادامه داده‌اند. کمتر از یک هفته پس از پیروزی ترامپ، رئیس ستاد ارتش سعودی سفری نادر به تهران داشت و رهبران دو کشور با یکدیگر صحبت کرده‌اند و پزشکیان اقدامات سعودی‌ها در مورد فلسطین را ستود.

مانند پروژه صلح گم‌شده، دیپلماسی خلیج فارس باید فعالانه دیدگاه‌های خود در مورد ایران را مطرح کرده و یک روش عملیاتی جدید که خط‌قرمزهای و قواعد تعامل را بازتنظیم کند، پیشنهاد دهد. ترامپ گفته که آماده است با ایران وارد مذاکره شود؛ اما به ویژه با توجه به گفتمان ضدایرانی در ایالات متحده، سیاست‌های منطقه‌ای تهران و جاه‌طلبی‌های هسته‌ایش، واقعیت این بوده که چنین امری دشوار خواهد بود.

تجارت و انرژی

احتمالاً سیاست تجاری و انرژی ترامپ چالش‌برانگیزترین مسئله برای کشورهای خلیج فارس باشد. وعده او برای حفاری و تولید بیشتر نفت آمریکایی و وضع تعرفه‌های بالاتر بر واردات به آمریکا، اقتصاد را به سلاح تبدیل می‌کند. افزایش اکتشاف و تولید نفت ایالات متحده قیمت‌ها را کاهش داده و اقتصادهای نفت‌محور خلیج فارس را به خطر می‌اندازد.

این همچنین تهدیدی برای چشم‌اندازهای ملی بلندپروازانه آن‌ها و حتی تغییر به آینده‌ای پسانفت خواهد بود که بر اساس بازده بالای نفت استوار است. به ویژه با توجه به اهمیت استراتژیک این مسائل برای چندین کشور خلیج فارس، احتمال تنش با دولت جدید ایالات متحده در زمینه انرژی‌های جایگزین و تغییرات اقلیمی وجود دارد.

صندوق سرمایه گذاری عمومی اقتصاد عربستان

احتمالاً تعرفه‌های بالای ترامپ عمدتاً به اروپا و چین ضربه خواهد زد، اما کشورهای خلیج فارس از جنگ‌های تجاری در نقاط دیگر نیز متأثر خواهند شد. آن‌ها نمی‌خواهند در رقابت قدرت‌های بزرگ تعریف شده یا مجبور به انتخاب میان آن‌ها شوند.

فناوری احتمالاً حوزه‌ای برای رشد روابط میان ایالات متحده و کشورهای خلیج فارس همچون امارات خواهد بود. همچنین سرمایه‌گذاری‌های مستمر خلیج فارس در پایگاه‌های نظامی و خرید تسلیحات آمریکایی نیز ادامه خواهد یافت. با این حال، به ویژه با توجه به تغییر مسیر برخی از صندوق‌های ثروت ملی خلیج فارس به بازارهای داخلی، ممکن است سرمایه‌گذاری این کشورها در ایالات متحده کاهش یابد.

در انتظار آشوب

پایتخت‌های خلیج فارس منافع ملی خود را پیش می‌برند و تحت دولت بعدی ایالات متحده، اولویت را به منطقه‌گرایی خواهند داد. حتی در مواجهه با فشارها یا وسوسه‌هایی برای پیشبرد منافع ملی به بهای جمعی، حفظ هم‌راستایی برای گذر از دوران دشوار پیش رو کلیدی خواهد بود. نشست آتی شورای همکاری خلیج فارس در کویت فرصتی است برای نشان‌دادن این وحدت به دولت ایالات متحده و بیان دوباره چشم‌انداز گروه در مسائل کلیدی.

سبک پرآشوب ترامپ و تیپ شخصیتیش احتمالاً به سیاست خارجی پیش‌بینی‌ناپذیر آمریکا سرریز خواهد کرد و بر خلیج فارس و خاورمیانه بزرگ تأثیر خواهد گذاشت.

کشورهای عربی و شورای همکاری خلیج فارس احتمالاً به ادامه توازن دقیق که در گذشته نتیجه‌بخش بوده، ادامه خواهند داد: ترکیب احتیاط و کاهش ریسک با توانایی انطباق با شرایط متغیر.

کشورهای خلیج فارس صبوری به خرج خواهد داد و مراقب فرصت‌هایی خواهند بود که در آن‌ها رویکرد ترامپ و رویکرد خودشان در یک راستا قرار می‌گیرد.